اولين برخورد امام سجاد(ع) و امويان با ابن زياد بود. به درخواست ابن زياد امام(ع) خود را معرفي كرد. ابن زياد با عصبانيت گفت: «مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟» امام(ع) فرمود: «برادری داشتم که مردم او را کشتند». ابن زیاد خواست او را بکشد که با اقدام شجاعانه حضرت زینب(س) از این کار منصرف گردید.
برخورد دوم با يزيد در شام است؛ امام(ع) با ايراد خطبه در شام، هم مردم را با حسب و نسب خود آشنا ساخت و هم يزيد را رسوا كرد. يزيد هم جنايت كربلا را به گردن ابن زياد انداخت و كاروان اسرا را با احترام به مدينه فرستاد.
مدتی بعد از واقعه کربلا، مردم مدینه شورش حَرّه را سامان دادند. از نظر امام(ع) حرکت مزبور ماهیت شیعی نداشت، لذا در این حادثه شرکت نکرد. هنگامی که مردم مدینه امویان را از شهر بیرون راندند و مسلم بن عُقبه، حرکت مردم مدینه را سرکوب کرد، با علی بن حسين(ع) به ملایمت برخورد کرد و این به دلیل آن بود که امام در این حرکت شرکت نداشت.
از آنجا که نمیتوان در شرایط مختلف شیوه عمل واحدی را به کار گرفت، وظیفه هر امام در هر موقعیتی متفاوت است؛ بنابراین با توجه به سوابق مناسبات علویان با امویان، امام مورد سوء ظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیه امام، عواقب وخیمی داشت که طبعاً در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است.
مهمترین اصل دینی-سیاسی که امام سجاد(ع) با استفاده از آن، روزگار سیاسی خود را میگذراند، «تقیّه» بود. سپری که شیعیان در طول تاریخ، با استفاده از آن، حیات خویش را تضمین کرده و ائمه شیعه بارها و بارها توجه بدان را گوشزد شیعه کردهاند.
ملایمت امام در برخورد با امویان، سبب شد تا امام زندگی آزادی در مدینه داشته و کمتر توجه مخالفان را به خود جلب کند و بُعد علمی امام در جهت حفظ دین تجلی بیشتری بیابد.