8 . امام على(علیه السلام) و جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
آیات ولایت در قرآن
7 . امام على (علیه السلام) و علم حقیقت (علم باطن)
 

بحث هاى گذشته خود به خود خوانندگان گرامى را به این نتیجه گیرى سوق مى دهد که: «شخصیّتى که به اعتراف همگان (موافقان و مخالفانش، دوستان و دشمنانش) عالم ترین، آگاه ترین و فاضل ترین شخص بعد از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)است، وى شایستگى خلافت و جانشینى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) را دارد; نه غیر او» بدین جهت پیامبر گرامى اسلام این دو مطلب (مرجعیّت علمى و خلافت) را در قسمتى از خطبه غرّاء و پرمحتواى غدیر کنار هم نهاده و فرموده است:

مَعاشِرَ النّاسِ! هذا اَخى وَ وَصِیّى وَ واعى عِلْمى وَ خَلیفَتى(1)

اى توده هاى مردم! این (على بن ابى طالب) برادر، وصى، نگهدارنده تمام علوم من و جانشین من است!

تأمّل و تفکّر در ویژگى هاى چهارگانه فوق حقایق فراوانى را براى طالبان حقیقت روشن مى کند:

1 ـ «أخى»: اگر شخصى نسبت به بزرگتر از خویش قصد ابراز احترام داشته باشد از او تعبیر به «پدر» مى کند، و هرگاه قصد ابراز عاطفه نسبت به کوچکتر از خویش کند از تعبیر «فرزندم» استفاده مى کند، و نسبت به شخصى که او را همطراز خویش مى داند جمله «برادرم» را به کار مى برد; زیرا اخوّت و برادرى معنوى به معنى نزدیکترین ارتباط میان دو شخص بر اساس مساوات است; بنابراین، تعبیر به «برادرم» حاوى حقیقت بزرگى است و آن این که على (علیه السلام)همطراز پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)، یا شخصیّت او نزدیک به شخصیّت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)است; و به تعبیر دیگر، جمله «أخى» بیانگر همان چیزى است که در آیه مباهله «انفسنا و انفسکم ...» آمده است.

 

2 ـ «وصیّى»: طبق عقیده اهل سنّت پیامبران چیزى از خویش به ارث نمى گذاشتند; بنابراین، حضرت على (علیه السلام)وصىّ پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در مورد اموال آن حضرت نبود، و مى دانیم که پیامبر اسلام به هنگام وفات فرزندى غیر از بانوى بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهراء (علیها السلام)، نداشت تا على (علیه السلام) وصىّ فرزندان پیامبر باشد; بنابراین، على (علیه السلام)وصىّ پیامبر در مورد مسائل مربوط به دین بود. آرى، پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)براى تکمیل کارهاى نبوّت و ادامه راهش، حضرت على را وصىّ خود قرار داد.

 

3 ـ «واعى علمى»: «وعى» بر وزن «سعى»، آن گونه که اهل لغت گفته اند، به معنى نگهدارى چیزى در قلب است. یعنى بر روى چیزى اندیشه کند و در دل جاى دهد و آن را چراغ راه زندگى خویش قرار دهد. بنابراین، على (علیه السلام)تمام علوم پیامبر را با تمام وجود و دقّت فراگرفته و آن را در اختیار داشته و چراغ راه زندگى تمام مسلمانان قرار داده است.

آیا با وجود چنین شخصیّت ممتازى، دیگران صلاحیّت خلافت را خواهند داشت؟!

 

4 ـ «و خلیفتى علىّ من آمن بى» : پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) با این جمله، که در حقیقت نتیجه منطقى جملات سه گانه پیشین است، بهانه را از همه بهانه جویان سلب مى کند و با صریح ترین عبارات، خلافت و جانشینى حضرت على (علیه السلام) را به تمام جهانیان اعلام مى دارد. حضرت به جمله «خلیفتى» اکتفا نمى کند، تا انسان هاى اسیر هوى و هوس نگویند: «منظور پیامبر سرپرستى خانواده و همسرانش بوده، نه خلافت بر تمام مسلمانان» بلکه با بهترین و روشن ترین عبارت ها، امامت و خلافت على و فرزندانش را بر تمام مسلمانان تا دامنه قیامت اعلان مى کند.

نتیجه این که، هر چند تأکید بر مرجعیّت علمى اهل البیت (علیهم السلام) و در رأس آن ها امام على (علیه السلام) لازم و ضرورى است، ولى جداکردن آن از مسأله امامت و خلافت، اشتباه بزرگ و خطرناکى است و توابع بسیار بدى دارد، که هیچ کسى به آن ملتزم نمى شود.

« و آخر دعوانا ان الحمدللّه ربّ العالمین»

 

پایان


1 . الغدیر، جلد 3، صفحه 117.

 

7 . امام على (علیه السلام) و علم حقیقت (علم باطن)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma