همانطور که گذشت استدلال بر آیه فوق بر سه امر استوار بود; یکى این که کلمه «انّما» در آیه شریفه دلالت بر حصر دارد و ولایت را به سه گروهى که در آیه آمده اختصاص مى دهد. بنابراین، ولایت مورد بحث براى غیر آنها ثابت نیست.
برخى از مفسّران اهل سنّت گفته اند: «إنّما» در آیه فوق دلالت بر حصر ندارد، چون در قرآن آیه دیگرى نیز وجود دارد که کلمه «إنّما» در آن آمده و دلالت بر حصر ندارد و آن، آیه شریفه 20 سوره حدید است، در این آیه مى خوانیم:
إِعْلَمُوا أَنَّمـا الْحَیـاةُ الدُّنْیـا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزینَةٌ وَتَفـاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکـاثُرٌ فِى الْاَمْوالِ وَالْاَوْلادِ ...
بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخر فروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فزندان است...
«إنَّمـا» در آیه فوق به معناى حصر نیست; زیرا مى دانیم زندگى دنیا فقط آنچه در آیه آمده نیست، بلکه شامل لذّت و عبادت و کار و فعالیّت و تحصیل علم و امور دیگر هم مى شود; بنابراین، همانگونه که «اِنَّما» در این آیه دلالت بر حصر نمى کند، در آیه ولایت نیز دلالت بر حصر نمى کند، پس استدلال به آن آیه ناقص است.
پاسخ : این اشکال، از جمله اشکالاتى است که در لباس اشکال و در واقع بهانه است; زیرا ما معتقدیم که:
اوّلا : «إنّما» در این آیه هم به معناى حصر است و دنیا از دید یک انسان مؤمن و عارف، حقیقتاً جز لهو و لعب و مانند آن نیست. شما گرفتار زرق و برق دنیا شده اید و خیال مى کنید دنیا چیز دیگرى هم هست، ولى اگر با چشم حقیقت بین نگاه کنید، حکومتها، مقامها، قصرها، کاخها، و همه مظاهر دنیا را بازیچه اى بیش نخواهید دید که دنیا پرستان بسان کودکان سرگرم آن هستند.
ثانیاً : بر فرض که در یک جا کلمه «انّما» در معناى حقیقى خود استعمال نشود، این، دلیل نمى شود که در موارد دیگر هم حمل بر معناى غیر حقیقى کنیم.
نتیجه این که، بدون شک «اِنّما» در آیه شریفه دلالت بر حصر دارد و استدلال به آیه کامل است.