اعترافى جالب از فخر رازى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
آیات ولایت در قرآن
منظور از اکمال دین چیست؟راه دوم : تفسیر آیه در سایه روایات

فخر رازى، مفسّر معروف و زبر دست اهل سنّت، مى گوید:

قال اصحاب الآثار انّه لمّا نزلت هذه الایة على النّبى (صلى الله علیه وآله) لم یعمر بعد نزولها الاّ احداً و ثمانین یوماً او اثنین و ثمانین یوماً و لم یحصل فى الشّریعة بعدها زیادة ولا نسخ ولا تبدیل البتّة

مورّخان و محدّثان اتّفاق نظر دارند که پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) پس از نزول این آیه شریفه بیش از 81 یا 82 روز عمر نکرد (حتّى سه ماه هم طول نکشید) و در این مدّت (کمتر از سه ماه) چیزى بر احکام اسلام افزوده نشد و چیزى از احکام نیز نسخ (و کاسته) نشد(1) و قانونگذارى پایان یافت.(2)

طبق گفته فخر رازى آیه شریفه فوق هشتاد و یک، یا هشتاد و دو روز، قبل از رحلت اسفبار پیامبر رحمت(صلى الله علیه وآله) نازل شده است. با توجّه به این سخن مى توان محاسبه مى کرد که روز نزول آیه شریفه فوق چه زمانى بوده است. براى روشن شدن این مطلب لازم است تاریخ رحلت آن حضرت را بدانیم، اهل سنّت معتقدند که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در روز دوازدهم ربیع الاوّل به دنیا آمده است و اتّفاقاً در روز دوازدهم ربیع الاوّل نیز رحلت فرمودند.

البتّه این نظریّه در بین علماء شیعه نیز طرفدارانى دارد، از جمله مرحوم کلینى معتقد است که تاریخ وفات پیامبر(صلى الله علیه وآله)در روز دوازدهم ربیع الاوّل بوده است(3) هر چند تاریخ ولادت حضرت، طبق مشهور بین شیعه هفدهم ربیع الاوّل مى باشد. بنابراین باید هشتاد و یک روز، یا هشتاد و دو روز از دوازدهم ربیع الاوّل به عقب برگردیم. و با توجّه به این که سه ماه پشت سر هم سى روز نمى شود، همان گونه که بیست و نه روز هم نمى شود، باید دو ماه را سى روز و یک ماه را بیست و نه روز، یا دو ماه را بیست و نه روز و یک ماه را سى روز در نظر بگیریم.

اگر دو ماه صفر و محرّم را بیست و نه روز در نظر بگیریم، جمعاً 58 روز مى شود که به اضافه دوازده روز ماه ربیع الاوّل هفتاد روز مى گردد و با توجّه به این که باید ماه ذى الحجّه را سى روز در نظر بگیریم دوازده روز دیگر به عقب بر مى گردیم تا هشتاد و دور روز شود، با کسر دوازده روز از ماه ذى الحجه به هجدهم این ماه که روز عید غدیر است مى رسیم. بنابراین طبق این محاسبه، که موافق نظریّه علما اهل سنّت است، آیه شریفه فوق مربوط به غدیر مى شود، نه روز عرفه!

اگر معیار را هشتاد و یک روز هم قرار دهیم مصادف با روز پس از عید غدیر مى شود. و از روز عرفه فاصله زیادى دارد و هیچ هماهنگى با آن ندارد.

و اگر دو ماه صفر و محرم را سى روز در نظر بگیریم و ماه ذى الحجه را بیست و نه روز، طبق هشتاد و دو روز، نوزدهم ذى الحجة و طبق هشتاد و یک روز، بیستم ذى الحجة زمان نزول آیه مى شود، یعنى آیه شریفه یک یا دو روز پس از واقعه غدیر و جانشینى امیر مؤمنان(علیه السلام) نازل گشته و ناظر به آن حادثه مهمّ تاریخى است و هیچ ارتباطى با روز عرفه نخواهد داشت!

نتیجه این که، قرائن مختلفى وجود دارد که آیه شریفه در ارتباط با ولایت و خلافت حضرت امیر المؤمنین، على (علیه السلام) نازل گشته است.

سؤال : ابتداى آیه سوم سوره مائده پیرامون گوشتها حرام سخن مى گوید(4) و در انتهاى آن، سخن از اضطرار و ضرورت و حکم آن است(5) و در وسط این دو مطلب، سخن از ولایت و امامت به میان آمده است. چه تناسبى بین مسأله ولایت و امامت و جانشینى پیامبر (صلى الله علیه وآله)، و مسأله گوشتهاى حرام و حکم اضطرار و ضرورت وجود دارد؟ آیا این خود شاهدى نمى شود که جملات مورد بحث از آیه، ارتباطى به بحث ولایت نداشته و مطلب دیگرى را تعقیب مى نماید؟

پاسخ : آیات قرآن مجید به صورت یک کتاب کلاسیک تنظیم نشده است، بلکه به همان شکلى که نازل مى گشت (و گاه با تغییرات و جابه جائى هائى)به دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله). ثبت مى شد، بنابراین ممکن است صدر آیه مورد بحث به خاطر سؤالاتى که از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) در مورد گوشتهاى حرام شده، قبل از واقعه غدیر نازل شده باشد، و بعد از مدّتى واقعه غدیر پیش آمده و آیه مورد بحث نازل گشته و کُتّاب و نویسندگان وحى آن را به دنبال حکم گوشتهاى حرام ثبت کرده باشند. سپس مسأله اضطرار یا مصداقى از مصادیق آن رخ داده و حکم آن نازل شده و ذیل آیه را که حاوى حکم اضطرار است به دنبال قسمت وسط آیه ثبت کرده باشند، بنابراین، با توجّه به نکته فوق، لازم نیست آیات تناسب خاصّى با هم داشته باشند.

توجّه به این نکته، بسیارى از شبهات و اشکالاتى که پیرامون آیات قرآن مجید مطرح مى گردد را حل مى کند.

سؤال دیگر: در بحثهاى قبل گفته شد که آیه سوم سوره مائده، آخرین آیه اى بود که بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نازل گشت و با نزول این آیه، دین کامل شد و مجموعه مقرّرات و قوانین لازم بطور کامل بر پیامبر نازل گشت; اگر چنین است پس چرا پس از آیه مورد بحث و در ذیل همان آیه، حکم «اضطرار و ضرورت» مطرح شده است؟ اگر آیه اکمال دین، آخرین آیه است و خبر از اکمال دین و مقرّرات و قوانین آن مى دهد، پس این قانون جدید چیست که پس از آن نازل شده است؟

پاسخ : از این اشکال به دو صورت مى توان پاسخ گفت:

جواب اوّل : این که مسأله اضطرار در قحطى یا گرسنگى، که در ذیل آیه مورد بحث آمده حکم تازه و جدیدى نیست; بلکه یک حکم تأکیدى است. زیرا این حکم قبل از نزول آیه فوق، در سه آیه قرآن آمده است:

الف ـ در آیه 145 سوره انعام، که یک سوره مکّى است، مى خوانیم:

قُلْ لا أَجِدُ فِی مـا اُوحِیَ إِلَىَّ مُحَرَّماً عَلى طـاعِم یَطْعَمُهُ إِلاّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنْزیر فَاِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً اُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بـاغ وَلا عـاد فَاِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ

بگو: در آنچه بر من وحى شده، هیچ غذاى حرامى نمى یابم; بجز این که مردار باشد، یا خونى که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک که اینها پلیدند، یا حیوانى که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیرِ خدا (نام بتها) بر آن برده شده است. امّا کسى که مضطر (به خوردن این محرّمات) شود، بى آن که خواهان لذّت باشد و یا زیاده روى کند (گناهى بر او نیست); زیرا پروردگارت، آمرزنده و مهربان است».

همانگونه که ملاحظه مى کنید در این آیه شریفه، که در مکّه و قبل از هجرت پیامبر (صلى الله علیه وآله) به مدینه نازل گشته، حکم اضطرار آمده است.

ب ـ در آیه 115 سوره نحل، که قسمتى از آن در مکّه و قسمتى از آن در مدینه نازل شده، چنین آمده است:

اِنَّمـا حَرِّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزیرِ وَما اُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بـاغ وَلا عـاد فَاِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحیمٌ

خداوند، تنها مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را با نام غیر خدا سر بریده اند، بر شما حرام کرده است; امّا کسانى که ناچار شوند، در حالى که تجاوز و تعدّى از حد ننمایند، (خدا آنها را مى بخشد; چرا که) خدا آمرزنده و مهربان است.

درآیه شریفه فوق،که قبل از آیه موردبحث نازل گشته، نیزحکم اضطرار آمده است.

ج ـ در آیه 173 سوره بقره، که در اوائل هجرت در مدینه بر پیامبر (صلى الله علیه وآله) نازل شد، نیز حکم اضطرار آمده است; و از آنجا که این آیه، شبیه آیه قبل است (البتّه با تفاوت اندکى) از تکرار آن صرف نظر مى کنیم.

نتیجه این که، حکم اضطرار قبل از آیه مورد بحث در سه آیه قرآن آمده است،(6)بنابراین آنچه در آیه مزبور آمده حکم جدیدى نیست و منافاتى با آیه اکمال دین ندارد و پس از آیه اکمال دین هیچ قانون جدیدى بر پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نازل نشد.

جواب دوم: آیات قرآن مجید به ترتیب نزول جمع آورى نشده است بلکه طبق دستور پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) به سبک خاصّى تدوین شده است، به عنوان مثال آیه 67 سوره مائده: «یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ...» به یقین قبل از آیه مورد بحث (آیه سوم سوره مائده) نازل شده است، ولى به هنگام تدوین پس از آن ثبت گردیده است; بنابراین، مانعى ندارد که حکم اضطرار هم قبل از آیه اکمال دین نازل شده باشد، ولى به هنگام تدوین، پس از آن آیه شریفه ثبت گردیده باشد.

 



1 . این روزها، از سوى نا آگاهان و مغرضان شبهات مختلفى مطرح مى شود; یکى از این شبهات این است که اسلام محدود به آنچه دارد نیست و باید با تفکّر و تعقّل، مطالب دیگرى به قوانین و دستورات اسلام اضافه کرد، و اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیشتر عمر مى کردند قوانین دیگرى در قالب وحى بر آن حضرت نازل مى شد; نتیجه این که، اسلام دین کاملى نیست; باید آن را کامل کرد!

پاسخ: از آنچه در کلام فخر رازى آمد، پاسخ این شبهه روشن مى شود; زیرا اگر چنین بود باید در مدّت هشتاد و چند روزى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) پس از نزول آیه إکمال زنده بود آیات و قوانینى بر آن حضرت نازل مى شد. بنابراین، از این که در این مدّت قانون خاصّى نازل نشد نتیجه مى گیریم که آنچه باید گفته مى شد، گفته شد و اگر پیامبر سالهاى دیگرى هم پس از آن مى زیست چیزى بر قوانین اسلام اضافه نمى شد.

در اینجا باید تأسّف خود را اعلام نمائیم که چرا کسانى که با مدارک و منابع اسلامى آشنایى ندارند ناآگاهانه اظهار نظر مى کنند؟! چرا در همه جا تخصّص را قبول دارند و اظهار نظر در آن مسایل را فقط حقّ متخصّصین آن مسائل مى دانند، ولى در مسائل دینى هر کس به خود جرأت اظهار نظر مى دهد؟!

2 . التّفسیر الکبیر، جلد 11، صفحه 139 .

3 . اصول کافى مترجم، جلد دوم، صفحه 323 (کتاب الحجّه، ابواب التّاریخ، باب مولد النّبی(صلى الله علیه وآله)).

4 . ابتداى آیه مذکور چنین است:

   حرّمت علیکم المیتة والدَّم ولحم الخنزیر وما اهلَّ لغیر الله به والمنخنقة والموقوذة والمتردِّیة والنَّطیحة وما أکل السَّبع إلاّ ما ذکَّیتم وما ذبح على النُّصب وأن تستقسموا بالأزلاَم ذلکم فسق ;

   گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک و حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرت شدن از بلندى بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده ـ مگر آن که (به موقع به آن حیوان برسید و) آن را سر ببرید ـ و حیواناتى که روى بتها (یا در برابر آنها) ذبح مى شوند، (همه) بر شما حرام شده است; و(همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه هاى تیر مخصوص بخت آزمایى; تمام این اعمال، فسق و گناه است.

5 . قسمت پایانى آیه مورد بحث به قرار زیر است:

فمن اضطرَّ فی مخمصة غیر متجانف لإثم فإنّ الله غفور رحیم

اما آنها که در حال گرسنگى، دستشان به غذاى دیگر نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعى ندارد که از گوشتهاى ممنوع بخورند;) خداوند آمرزنده و مهربان است.

6 . مضمون آیات چهار گانه اضطرار این است که انسان در مقام ضرورت و اضطرار و براى حفظ جان یا سلامتى خویش مى تواند فقط به اندازه نیاز، نه بیشتر، از گوشتهاى ممنوعه استفاده کند; البتّه این حکم در عصر و زمان ما مصداق کمى دارد، ولى در سفرهاى خارجى و در کشورهایى که ذبح شرعى یافت نمى شود، تحقّق پیدا مى کند; بنابراین، کسانى که به آن کشورها سفر مى کنند، اگر اصلا گوشت و مواد پروتئینى استفاده نکنند و سلامتى آنها تهدیه شود، مجاز هستند از باب اضطرار و ضرورت، بقدرى که این خطر برطرف شود از آن نوع گوشتها استفاد کنند. تأکید مى کنیم که فقط به اندازه رفع اضطرار و ضرورت.
منظور از اکمال دین چیست؟راه دوم : تفسیر آیه در سایه روایات
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma