دورنماى بحث

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
آیات ولایت در قرآن
2 آیه سقایة الحاجایمان به خدا، برتر از هر چیز!

 

دورنماى بحث

 

این آیه شریفه، که در نزد مفسّرین به آیه سقایة الحاج معروف شده، به یکى دیگر از فضایل حضرت على (علیه السلام) که مى توان با آن ولایت و خلافت آن حضرت را به اثبات رساند، اشاره مى کند; و کسانى را که «سقایة الحاج» و «عمارة المسجد الحرام» را مساوى با «ایمان به خداوند و هجرت در راه او و جهاد با جان و مال» مى دانند زیر سؤال مى برد. شرح بیش تر را در ادامه بحث خواهیم آورد.

 

 

 

 شأن نزول

آیه «سقایة الحاج» خبر از حادثه اى مى دهد که در عصر نبوى رخ داده است و صرفاً بیان یک قانون کلّى نیست; یعنى حقیقتاً چنین مقایسه اى انجام شده است. بنابراین، آیه شریفه شأن نزولى دارد، بدین جهت شأن نزول هاى متعدّدى براى آن ذکر شده، که خلاصه معروف ترین آن ها به شرح زیر است:

«عبّاس»، عموى پیامبر، و «شیبه»، که از فرزندان عبدالمطّلب است، در مسجدالحرام با هم گفت و گو مى کردند.

عبّاس خطاب به شیبه گفت: خداوند متعال افتخارى نصیب من کرده، که نصیب هیچ کس ننموده، و آن «سقایة الحاج»(1) است.

«شیبه» در پاسخ گفت: خداوند افتخار «عمارة المسجدالحرام»(2) را نصیب من کرده است و افتخارى بالاتر از کلیددارى کعبه وجود ندارد. بنابراین افتخارى که نصیب من شده، بالاتر از افتخار توست.

على (علیه السلام) که از کنار آن ها عبور مى کرد و سخنان آن ها را شنید، به نزد ایشان رفت، و پس از سلام و اداى احترام، اجازه خواست سخنى بگوید، اجازه سخن داده شد. حضرت فرمود: «خداوند افتخارى به من عنایت کرده که از همه افتخارات بالاتر و نصیب هیچ کس نشده است!»

گفتند: آن چیست؟

فرمود: من قبل از همه شما ایمان آوردم، و به خاطر رضاى خداوند قبل از همه هجرت کردم، و در راه خدا با مال و جانم جهاد نمودم! و شما و امثال شما، به برکت جهاد من و امثال من مسلمان شدید و اسلام را پذیرفتید! بنابراین بالاترین افتخار «سقایة الحاج» یا «عمارة المسجدالحرام» نیست، بلکه «ایمان به خدا» و «هجرت در مسیر رضاى او» و «جهاد در راه او» بالاترین افتخار است.

عبّاس عموى پیامبر و على (علیهما السلام)، با شنیدن این سخن خشمگین و ناراحت شد و به خدمت پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) رسید، و ماجرا را براى آن حضرت بیان نمود و از على شکایت کرد، که وى مقام و موقعیّت مرا زیر سؤال برده است.

پیامبر شخصى را به دنبال على (علیه السلام) فرستاد، وقتى على به خدمت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)رسید، حضرت از او توضیح خواست و فرمود: چه گفته اى که عمویت عبّاس را عصبانى کرده اى؟

على عرض کرد: سخن حقّى گفته ام، عمویم از سخن حقّ من ناراحت شده است، سپس آنچه اتّفاق افتاده بود را براى پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم)بازگو کرد. ضمناً این نکته را یادآور شد که من در مقام تعریف و تمجید از خود نبودم، بلکه مى خواستم به آن ها بگویم «سقایة الحاج» و «عمارة المسجدالحرام» بالاترین افتخارات نیست و افتخاراتى بالاتر از آن هم وجود دارد. در این هنگام آیه سقایة الحاج نازل شد و خداوند سخن على (علیه السلام) را تأیید کرد.(3)

شأن نزول فوق حدّاقل در دوازده کتاب معروف اهل سنّت، که پیرامون تفسیر قرآن، یا تاریخ، و یا روایات نوشته شده، آمده است:

1 ـ اسباب النّزول، نوشته علاّمه واحدى(4)

2 ـ تفسیر علاّمه خازن بغدادى(5)

3 ـ تفسیر العلاّمة القرطبى(6)

4 ـ تفسیر فخررازى(7)

5 ـ دُرّ المنثور، نوشته علاّمه سیوطى(8)

6 ـ تفسیر ابوالبرکات النّسفى(9)

7 ـ فصول المّهمه، نوشته ابن صبّاغ مالکى(10)

8 ـ کفایة الطّالب گنجى شافعى(11)

9 ـ تاریخ خطیب بغدادى(12)

10 ـ مناقب ابن مغازلى(13)

11 ـ تاریخ ابن عساکر(14)

12 ـ ربیع الابرار، نوشته زمخشرى(15)

بنابراین، شأن نزول فوق جاى هیچ گونه تردید و گفت و گویى ندارد.

 

 

 

نکته اى مهمّ!

«عبّاس بن عبد المطّلب» به هنگام نزول آیه سقایة الحاج بدون شک ایمان داشت و جهاد نیز کرده بود. همان گونه که «شیبه» هم ایمان داشت و داراى سابقه جهاد بود. پس چگونه على (علیه السلام) ایمان و جهاد خویش را به رخ آن ها مى کشد، چیزى که آن ها هم داشتند؟

پاسخ این سؤال آن است که على (علیه السلام) مى خواهد بگوید من اوّلین شخصى هستم که از بین مردان به رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)ایمان آوردم، و اوّلین شخصى هستم که پس از هجرت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) به مدینه هجرت کردم، و اوّلین مجاهد در راه خدا و رسولش هستم. سبقت در اسلام و هجرت و جهاد، که «عبّاس» و «شیبه» نداشتند، فضیلت منحصر به فرد «على» (علیه السلام) است.

 


1 . سیراب کردن حجّاج در «منى» و «عرفات» و «مشعرالحرام» در موسم حج را سقایة الحاج مى گویند. سرزمین هاى سه گانه فوق، هیچ گاه از خود آب نداشته و همواره آب آن از نقاط دیگر تأمین مى شده است، حتّى امروزه آب مورد استفاده حجّاج در این امکنه مقدّس سه گانه، از مکّه مکرّمه یا نقاط دیگر از طریق شبکه لوله کشى تأمین مى شود. در زمان هاى قدیم حجّاج مجبور بودند آب مورد نیازشان را، در ایّامى که در منى و عرفات و مشعرالحرام هستند، از مکّه همراه خویش ببرند. بدین جهت روز هشتم ذیحجّه، که حجّاج در آن زمان ها در چنین روزى آب مورد نیاز را تهیّه و بر شتران بار مى کردند، «یوم الترویه» (روز برداشتن آب) نامیده شد. به هر حال، عبّاس عموى پیامبر در زمان خودش مسؤول آب رسانى به حجّاج بوده و این مسؤولیّت، مخصوصاً در آن عصر و زمان، بسیار مهمّ بوده است، زیرا ضرورى ترین نیاز حجّاج در «منى» و «مشعرالحرام» و «عرفات» آب بوده است.

2 . با توجّه به اهمّیّت فوق العاده «مسجدالحرام» که به تعبیر قرآن مجید اوّلین خانه اى است که ساخته شده و مقدّس ترین مکان روى زمین است به گونه اى که هر رکعت نماز در آن (طبق برخى روایات) برابر با یک میلیون رکعت نماز در مکان هاى دیگر است، مسأله «کلید دارى کعبه» و «عمارة المسجدالحرام» اهمّیّت ویژه اى دارد، کلیددار کعبه مسؤول حفظ و حراست و مرمّت و بازسازى کعبه معظّمه و مسجدالحرام بوده است.

3 . شواهد التّنزیل، جلد اوّل، صفحه 249 به بعد.

4 . اسباب النّزول، صفحه 182 (به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 123).

5 . تفسیر خازن، جلد 3، صفحه 57 (به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 123).

6 . تفسیر قرطبى، جلد 8، صفحه 91 (به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 125).

7 . تفسیر فخر رازى، جلد 16، صفحه 10 (به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 125).

8 . الدّرّ المنثور، جلد 3، صفحه 218 (به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 126).

9 . تفسیر نسفى، جلد 2، صفحه 221 (به نقل از الغدیر، جلد 2، صفحه 54).

10 . فصول المهمّة، صفحه 106 (به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 126).

11 . کفایت الطّالب، صفحه 113 (به نقل از احقاق الحق، جلد 3، صفحه 125).

12 . تا 15. به نقل از الغدیر، جلد 2، صفحه 54 و 55 .


 

 

2 آیه سقایة الحاجایمان به خدا، برتر از هر چیز!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma