یکی از دانشمندان اهل سنّت می گفت:
«شما شیعیان می توانید تمام اصول دین و اعتقاداتتان را با روایات موجود در کتاب های ما ثابت کنید؛ زیرا در کتاب های ما آنقدر روایت در مورد عقاید و نظریّات شما وجود دارد که این امر را امکان پذیر می کند!»
سپس در توجیه این مطلب می گفت: «پیشینیان ما آدم های ساده ای بودند، به هر روایتی دست می یافتند آن را در کتاب های خود نقل می کردند.»(1)
ما از این تناقض تعجّب می کنیم؛ زیرا آن ها در تعریف و تمجید از کتاب های خویش، مخصوصاً «صحاح ستّه»، می گویند:
«روایات این کتاب ها با دقّت فراوان انتخاب شده و تمام روایات آن معتبر است؛ زیرا گاه از بین هزار روایت، تعداد کمی انتخاب شده است!»(2)
آیا این سخن با آنچه آن عالم سنّی گفته، متناقض نیست؟ این نوع تناقض ها نتیجه این است که انسان اوّل تصمیمی می گیرد و سپس می خواهد آیات قرآن و روایات را بر آن تطبیق دهد! امّا اگر انسان اوّل در آستانۀ قرآن و روایات زانو بزند و آنچه از این دو چشمۀ زلال و جوشان استفاده می شود انتخاب کند، هرگز دچار چنین تناقض هایی نمی شود.
2. امام بخاری، یکی از نویسندگان صحاح ستّه می گوید:«روایات این کتاب را (که احادیث صحیح آن بیش از هفت هزار روایت است) از بین ششصد هزار روایت در طول شانزده سال انتخاب کردم! » به صحیح بخاری، جلد اوّل، ترجمۀ امام بخاری مراجعه کتید.