مباهله از مادّه «بَهْل» گرفته شده است. و «بَهْل» در لغت عرب به معناى رها کردن است. شترها وقتى بچّه دار مى شوند پستانهاى آنها را مى بندند تا بچّه شتر همه شیر مادر را نخورد و مقدارى براى صاحب شتر باقى بماند; ولى گاهى پستانها را باز مى کنند تا بچّه شتر هر چه میل دارد بخورد، عرب به چنین شترى که پستانهایش باز شده «ابل باهل» مى گوید، یعنى شترى که شیرش رها شده تا بچّه اش از آن استفاده کند.
و امّا در اصطلاح، معناى دیگرى دارد و آن این که: هر گاه دو نفر بعد از بحث هاى منطقى و استدلالهاى عقلى و برهانهاى روشن، نتوانستند یکدیگر را قانع کنند، در اینجا هر کدام در حقّ دیگرى نفرین مى کند و چنین مى گوید: «اگر من بر حق هستم و تو خلاف مى گویى به مجازات الهى گرفتار شوى» و دیگرى هم همین را تکرار مى کند. به چنین کارى با حصول شرائطش «مباهله» مى گویند.
ارتباط معناى لغوى واصطلاحى «مباهله» با یکدیگر روشن است; زیرا در مباهله شخصى که مدّعى است حق مى گوید طرف دیگر را رها مى کند و امر او را به خداوند محوّل و واگذار مى نماید.