چگونگي ترويج و گسترش تشيع با آزاد كردن بردگان از سوي امام سجاد(ع)؟

امام سجاد(علیه السّلام) چگونه با آزاد كردن بردگان، در ترويج و گسترش تشيّع گام بر مي‌داشت؟

از جمله تلاش‌های امام سجاد(ع) که هم جنبه دینی داشت و هم سیاسی، توجه به قشری بود که از زمان خلیفه دوم به بعد و مخصوصاً در عصر امویان، مورد شدیدترین فشارهای اجتماعی بودند. بردگان و کنیزکان، متحمل سخت‌ترین کارها شده و از طرف اربابان مورد اهانت‌های شدیدی قرار می‌گرفتند. امام سجاد(ع)، همانند امیر المؤمنین(صلوات الله علیهما) که با برخورد اسلامی خویش بخشی از موالی عراق را به سمت خویش جذب کرد، کوشید تا حیثیت اجتماعی این قشر را بالا برد. امام در حالی که نیازی به بردگان نداشت، آنها را می‌خرید. این خریدن تنها برای آزاد کردن آنها بود. گفته‌اند امام قریب به صد هزار نفر را آزاد ساخت. بردگان که چنین نیّتی از امام می‌دیدند، خود را در معرض او می‌نهادند تا امام آنها را بخرد. امام سجاد(ع) در هر ماه و روز و سالی به آزادی آنها می‌پرداخت؛ به طوری که در شهر مدینه عده زیادی، همچون یک لشکر از موالی آزاد شده، از زن و مرد، به چشم می‌خورد که همگی از موالی امام بودند. هیچ برده‌ای را بیش از یک سال نگه نمی‌داشت و حتی پس از آزادی، اموالی هم در اختیار آنها می‌گذاشت. در این مدت آنها از نزدیک با امام سجّاد(ع) و شخصیت عظیم علمی و اخلاقی و تقوایی حضرت آشنا می‌شدند و طبیعی بود که در قلوب بسیاری از آنها علاقه‌ای نسبت به امام سجاد(ع) و جریانات شیعی به وجود آید.

گزارشات منابع تاريخی درباره شخصیّت، فضائل معنوی و جايگاه اجتماعی و علمی امام سجاد(ع)

در منابع تاريخی درباره شخصیّت، فضائل معنوی و جايگاه اجتماعی و علمی امام سجاد(ع) چه گزارشاتی به ما رسيده است؟

امام سجّاد(ع) چهارمین امام شیعه بنا بر قول مشهور در سال 38 هجری متولد شدند. در دوره ايشان ارزش‌های دینی دچار تحریف و تغییر امویان قرار گرفت و امام(ع) با سلاح دعا مهمترین تأثیر اجتماعی را در پیوند مردم با خدا برقرار كرد. شخصیتی که همه مردم تحت تأثیر روحیات و شیفته مرام و روش او بودند. هنگام وضو گرفتن، رنگ چهره‌اش دگرگون می‌شد و در وقت نماز به هیچ چیز توجه نداشت. در دادن صدقه و رسیدگی به محرومین زبانزد خاص و عام بود. حضرت نسبش را در مسافرت پنهان مي‌كرد و دو بار اموالش را در راه خدا تقسيم كرد.

معرفى عقبة بن ابى معیط

عقبة بن ابى معیط که بود؟

عقبة بن ابى معیط پدر ولید است، او در بین همسایگان پیامبر(ص) بیشترین اذیت را در حق ایشان روا داشت. از این رو پیامبر(ص) می فرماید: «من در بین بدترین همسایه ها بودم؛ بین ابولهب و عقبة. اگر سرگین مى یافتند نزدیک در خانه من مى ریختند». هم چنین او کسی است که به صورت پیامبر آب دهان پرت کرد، ضحاک می گوید: «چون عقبه به پیامبر(ص) آب دهان پرت کرد آب دهانش به صورت خودش برگشت، خدا او را لعنت کند، و به آنچه که اراده کرده بود نرسید، و گونه هایش را سوزاند و اثر آن در گونه هایش بود تا اینکه مُرد و به جهنم رفت».

گزارش مخالفت و بيعت نکردن امام حسين(ع) با يزيد در تاريخ؟

تاريخ از مخالفت و عدم بيعت امام حسين(ع) با يزيد چگونه ياد می كند؟

پس از هلاکت معاویه یزید کوشش خود را صرف گرفتن بیعت از مخالفینی کرد که مخالفتشان می‌توانست شورشی علیه او برپا کند. یزید به ولید بن عتبة بن ابی سفیان، والی خود در مدینه، نوشت تا به سرعت از عبدالله بن زبیر و حسین بن علی(ع) بیعت بگیرد. مروان، ولید را نیز واداشت تا همان شب در پی آنها فرستاده و اگر بیعت نکردند، همان جا گردنشان را بزند، چرا که به نظر او گذشتن آن شب فرصتی بود تا آنها سر به مخالفت برداشته و مردم را به سوی خود دعوت کنند.

هنگامی که پیام‌آور والی مدینه نزد امام حسین(ع) آمد، امام متوجه مرگ معاویه گردید. لذا جمعی از یاران و نزدیکان را به طور مسلح همراه خود به قصر آورد تا در صورت وجود خطر، مانع از کشتن امام شوند. امام در برابر درخواست ولید به بیعت با یزید، فرمود که شخصی چون او نمی‌بایست در خفا بیعت کند؛ بلکه باید در ملأ عام و در مسجد بیعت کند. ولید پذیرفت، اما مروان با جملات تهدیدآمیزی سعی کرد ولید را تحریک بر دستگیری امام کند.

امام نیز با تندی به مروان و در حالی که از اتاق خارج می‌شد، رو به ولید کرد و فرمود: «ما اهل بیت نبوت، معدن رسالت، محل رفت و آمد ملائکه و جایگاه رحمت هستیم. خداوند با ما آغاز کرده و به ما خاتمه داده است. یزید مردی فاسق و شراب‌خوار و قاتل نفوس محترم بوده و کسی است که علناً به فسق می‌پردازد و شخصی چون من با چون او بیعت نخواهم کرد».

در آن مجلس امام پس از اصرار مروان در گرفتن بیعت فرمود: «اگر قرار باشد که یزید سر کار آید باید فاتحه اسلام را خواند». آن حضرت با استدلال به آیه شریفه «تطهیر»، لیاقت اهل بیت(ع) را برای احراز خلافت اظهار کرد. این استدلالی است که امام علي(ع) و فرزندش امام حسن(ع) نیز داشته‌اند.

ارزيابی سفر امام حسين(ع) به عراق از لحاظ سياسی

با توجه به سوابق سیاسی و تاریخی اهل کوفه چرا امام حسین به عراق رفتند؟! آیا امام فریب کوفیان امام را خورد؟!

اولا: کمتر زمانی بوده که کار سیاسی توسط یک فرد انقلابی، با احتمال به موفقیت قطعی انجام شده باشد. از این رو صحیح نیست که فکر کنیم امام باید صد در صد در مورد پیروزی این سفر، اطمینان داشته باشد. امام اهدافی را در چند سطح در نظر داشت؛ دستیابی به هر یک از این اهداف عمل به وظیفه دینی و پیروزی بود و حجّت ظاهری را تمام می کرد. سیل نامه‌های اهل عراق نشان می‌داد عده زیادی نه تنها او را حفاظت خواهند کرد، بلکه با دشمنش خواهند جنگید، در مقابل از هیچ نقطه دیگری از او دعوت به عمل نیامد. اگر امام بعد از دریافت نامه ها به عراق نمی‌رفت، همه کتب تاریخی می‌نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می‌شد! چرا ایشان به نامه‌های مردم پاسخ مثبت نداد؟! چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟!
ثانیا: واقعیّت های تاریخی نشان می دهد که یزید اجازه نمی‌داد کسی چون امام حسین(ع) بدون بیعت با او، راحت زندگی کند و امام حسین(ع) نیز کسی نبود که به آرامی زندگی کند؛ در این صورت تنها انتخاب یزید در صورت عدم بیعت، کشتن امام بود. وقتی قرار باشد امام یبعت نکند، چه کار باید می کرد؟ اگر امام بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می‌گزید؟ سرزمینهایی مثل مدینه و مکّه در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. تنها عراق که کانون شیعیان امام بود می‌توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود.
ثالثا: امام بدون تحقیق و اتمام حجّت تسلیم نامه ها نشد. امام برای این که میزان حمایت مردم را بهتر بشناسد، نماینده مستقیم خود، یعنی مسلم بن عقیل را که فردی کاملاً مطمئن بود به کوفه فرستاد. زمانی كه مسلم به کوفه رفت و مردم گروه گروه با او بیعت کردند، نامه‌ای به امام حسین(ع) نوشت که: «بیش از بیست هزار نفر با تو بیعت کرده‌اند، وقتی نامه به دست تو رسید، بشتاب».

دستور ندادن یزید برای شهادت امام حسین(ع)!؟

آیا درست است که یزید دستوری برای شهادت امام حسین(ع) نداده بود و ابن زیاد خودسرانه عمل کرده است؟!

اولا: منابع مختلف تاریخی از دستور یزید برای کشتن امام حسین(ع) خبر می دهند؛ با توجه به این منابع ذهبی شاگرد ابن تیمیه هم در مواقع مختلف یزید را آمر قتل امام حسین معرفی کرده است.
ثانیا: اگر یزید دستور به قتل امام حسین(ع) نداده بود، چرا ابن زیاد را مؤاخذه نکرد و مقام او را ترفیع داد!؟ چرا به او اجازه داد جوایز فراوانی از بیت المال به قاتلان امام پرداخت شود؟!
ثالثا: اگر یزید از این وقایع خبر نداشت و از قتل امام ناراحت بود، چرا سر امام را به کاخ دمشق فراخواند؟! چرا با عصا زدن، به سر مبارک ایشان اهانت کرد؟!

شجاعت امام علی(ع) در جنگ بدر

حضرت علی(علیه السلام) چه نقشی در جنگ بدر ایفا کردند؟

 جنگ بدر به عنوان نخستین جنگ مشرکین و سپاه اسلام، حساسیت ویژه ای داشت. تعداد لشکریان شرک سه برابر سپاه اسلام بود و تعدادی از آنان در ابتدا با غرور خاصی به میدان آمدند و هماورد طلبیدند. حضرت علی(ع) به عنوان یکی از مبارزین سپاه اسلام به پیکار آنها رفت. این حادثه تاثیر بسیار مثبتی بر روحیه لشکر اسلام و پیروزی نهایی در جنگ بدر داشت. علاوه بر آنها، تعداد بسیار زیادی از لشکر مشرکین را حضرت علی(ع) به درک واصل کرد.

توجیه تخلفات صحابه

طرفداران نظریه عدالت صحابه با تخلفات صحابه چگونه بر خورد مى کنند؟

طرفداران نظریّه تنزیه و قداست مطلق صحابه، هنگامى که در برابر انبوه تضادها قرار مى گیرند، خود را با این توجیه قانع مى کنند که صحابه همه «مجتهد» بودند، و هر کس مطابق اجتهاد خود عمل مى کرد. به یقین این یک نوع فریب وجدان است که این برادران به آن متوسّل مى شوند. آیا زدن یک صحابى به خاطر یک انتقاد نسبت به حیف و میل بیت المال، تا حدّی که بیهوش شود اجتهاد است؟ آیا شکستن دنده یک صحابى دیگر به خاطر اعتراض به انتصاب ولید شرابخوار به عنوان فرماندار کوفه، اجتهاد است؟

لعن عده ای از ظالمان از جمله معاویه و عمرو عاص و... توسط امام على(ع)

امیرالؤمنین(علیه السلام) در قنوت خویش چه كساني را لعن می کرد؟

طبرى از ابو جناب کلبى نقل مى کند که على(ع) در قنوت نماز صبح عده اى را لعن مى نمود؛ وى مى نویسد: «على(ع) در قنوت نماز صبح مى گفت: خداوندا! معاویه و عمرو[عاص] و أبو الأعور سلَمى و حبیب[ابن مسلمة] و عبدالرحمن بن خالد و ضحّاک بن قیس و ولید را لعنت کن».

برخورد شدید عثمان با عبدالله بن مسعود

عثمان با عبدالله بن مسعود، صحابى بزرگ پیامبر(صلى الله علیه وآله) چگونه برخورد کرد؟

ولید به عثمان نوشت: عبدالله بن مسعود بر تو عیب مى گیرد و از تو بدگویى مى کند. عثمان نیز به ولید نوشت او را به مدینه روانه کند. ابن مسعود به مدینه آمد، در حالى که عثمان بر منبر پیامبر خدا(ص) خطبه مى خواند. چون ابن مسعود را دید، به او فحاشی کرد و سپس فرمان داد او را با زور و درشتى از مسجد بیرون کردند و غلام عثمان، او را بر دوش خود بلند کرد و در حالى که پا در هوا بود، او را بر زمین زد، چنان که دنده اش شکست. او نیز وصیّت کرد که عثمان بر او نماز نگزارَد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَادْخُلْهُ حَافِياً عَلَى السَّکِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْخُشُوعِ...

هنگامى که به مسجد الحرام وارد شدى، با پاى برهنه و با آرامش و متانت و خشوع داخل شو.

کافى: 4/401