پاسخ اجمالی:
عقبة بن ابى معیط پدر ولید است، او در بین همسایگان پیامبر(ص) بیشترین اذیت را در حق ایشان روا داشت. از این رو پیامبر(ص) می فرماید: «من در بین بدترین همسایه ها بودم؛ بین ابولهب و عقبة. اگر سرگین مى یافتند نزدیک در خانه من مى ریختند». هم چنین او کسی است که به صورت پیامبر آب دهان پرت کرد، ضحاک می گوید: «چون عقبه به پیامبر(ص) آب دهان پرت کرد آب دهانش به صورت خودش برگشت، خدا او را لعنت کند، و به آنچه که اراده کرده بود نرسید، و گونه هایش را سوزاند و اثر آن در گونه هایش بود تا اینکه مُرد و به جهنم رفت».
پاسخ تفصیلی:
عقبة بن ابى معیط پدر ولید بن عقبه است، او یکى از کسانى بود که در بین همسایگان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بیشترین اذیّت را در حقّ ایشان روا داشت.
ابن سعد با سند خود از طریق هشام بن عروه از پدرش از عایشه نقل کرده است: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «کنتُ بین شرّ جارین؛ بین أبی لهب وعقبة بن أبی معیط. إن کانا لیأتیان بالفروث فیطرحانها على بابی، حتّى إنّهم لیأتون ببعض ما یطرحون من الأذى فیطرحونه على بابی»؛ (من در بین بدترین همسایه ها بودم؛ بین ابولهب و عقبة ابن ابى معیط. اگر سرگین مى یافتند نزدیک در خانه من مى ریختند، حتّى آنها برخى کثافت ها را که مى آوردند بر در خانه من مى ریختند).(1)
و ضحّاک گفته است: «چون عقبه به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آب دهان پرت کرد آب دهانش به صورت خودش برگشت، خدا او را لعنت کند، و به آنچه که اراده کرده بود نرسید، و گونه هایش را سوزاند و اثر آن در گونه هایش بود تا اینکه مُرد و به جهنّم رفت».
از ابن عباس نقل شده است(2) که مراد از آیه: «وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یالَیْتنىِ اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً * یا وَیْلَتَى لَیْتَنىِ لَمْ أتَّخِذْ فُلاَنًا خلیلاً»(3)؛ (و [به خاطر آور] روزى را که ستمکار دست خود را [از شدّت حسرت] به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش با رسول [خدا] راهى برگزیده بودم! * اى واى بر من، کاش فلان [شخص گمراه] را دوست خود انتخاب نکرده بودم!)، «عقبة بن ابى معیط» است؛ او با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) زیاد نشست و برخواست مى کرد و گفتار آن حضرت او را به شگفتى وا مى داشت پس طعامى آماده کرده و پیامبر را دعوت نمود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: از غذاى تو نمى خورم مگر آنکه شهادتین را بر زبان جارى سازى سپس او چنین کرد و رسول خدا از غذاى او تناول فرمود. این خبر به «امیة بن خَلَف» که دوست و رفیق او بود رسید، وى او را سرزنش کرده و عقبه در پاسخ گفت: من شهادتین گفتم تا او از غذایم بخورد، امیّه گفت از تو راضى نمى شوم مگر آنکه به نزد او بروى و در صورت او آب دهان بیندازى، عقبه نیز چنین کرد؛ پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: تو را بیرون از مکه ملاقات نمى کنم مگر آنکه سرت را با شمشیر جدا کنم پس این آیه نازل شد و حکایت از ندامت و پشیمانى «عقبه» داشت که مى گفت: اى کاش «امیّه» را دوست و رفیق خود نمى گرفتم که به تحقیق مرا از یاد خدا باز داشت.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.