پاسخ اجمالی:
اولا: منابع مختلف تاریخی از دستور یزید برای کشتن امام حسین(ع) خبر می دهند؛ با توجه به این منابع ذهبی شاگرد ابن تیمیه هم در مواقع مختلف یزید را آمر قتل امام حسین معرفی کرده است.
ثانیا: اگر یزید دستور به قتل امام حسین(ع) نداده بود، چرا ابن زیاد را مؤاخذه نکرد و مقام او را ترفیع داد!؟ چرا به او اجازه داد جوایز فراوانی از بیت المال به قاتلان امام پرداخت شود؟!
ثالثا: اگر یزید از این وقایع خبر نداشت و از قتل امام ناراحت بود، چرا سر امام را به کاخ دمشق فراخواند؟! چرا با عصا زدن، به سر مبارک ایشان اهانت کرد؟!
پاسخ تفصیلی:
دفاع ابن تیمیه از یزید
با اینکه جنایات یزید از یقینیات و متواترات تاریخ است و شیعه و سنی به ظلم یزید و دستور وی برای کشتن امام حسین(علیه السلام) در صورتی که بیعت نکند، تصریح کرده اند اما برخی از متعصبین از اهل سنت از جمله ابن تیمیه که مدافع همیشگی بنی امیه بود، در دفاع از یزید و تبرئه وی از این ننگ ابدی می گوید: «یزید نه تنها قصد بی احترامی به حسین را نداشته و دستور کشتن او را صادر نکرده بلکه بر اساس وصیت پدرش او را اکرام نموده و مقام او را شامخ می دانسته است».(1) و یا در جای دیگر می گوید: «یزید دستور کشتن حسین(علیه السّلام) را نداده و به آن راضی هم نبوده بلکه از چنین رویدادی متاثر گشته و اظهار تاسف نموده...».(2) آنها مدعی اند که ابن زیاد خودسرانه دست به کشتن امام حسین(علیه السلام) زده است و یزید از این اتفاقات بی خبر بوده است!
این ادعا درحالی مطرح می شود که قرائن و شواهدی وجود دارد که یزید دستور به کشتن امام حسین(علیه السلام) داده است و شیعه و سنی به این مطلب تصریح کرده اند.
از جمله این قرائن و شواهد عبارت است از:
1) منابعی که به صراحت از دستور یزید برای کشتن امام حسین(ع) خبر می دهند
یزید نه تنها از اتفاقاتی که در کربلا افتاد بی خبر نبود بلکه منابع مختلف تاریخی از دستور مستقیم یزید برای کشتن امام حسین(علیه السلام) در صورت تخلف از بیعت با او خبر می دهند. طبری می نویسد: یزید بلافاصله بعد از مرگ معاویه به ولید بن عتبه فرماندار مدینه نامه نوشت و از او درخواست کرد از امام حسین(علیه السلام) با شدت بسیار بیعت بگیرد و به حضرت مجال ندهد تا اینکه بیعت کند: «فَخُذْ حُسَيْناً وعبدالله بْنِ عُمَر وعبدالله بْنِ الزُّبَيْر بِالْبَيْعَةِ أَخْذًا شَدِيدًا لَيْسَتْ فِيهِ رُخْصَةٌ حَتَّى يُبَايِعُوا»(3)؛ (پس از حسین(علیه السلام) و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر با شدت بسیار بیعت بگیر و به آنها مجال نده تا اینکه بیعت کنند).
یعقوبی نیز در تاریخ خود می نویسد: «یزید به ولید بن عتبه فرماندار مدینه نامه نوشت و چنین دستور داد: «هنگامی که نامه من به دستت رسید، حسین(علیه السّلام) و ابن زبیر را احضار کرده و از آن دو برای من بیعت بگیر و اگر نپذیرفتند گردن آن دو را زده و سرهای شان را نزد من بفرست».(4)
بعد از خودداری امام حسین(علیه السلام) از بیعت با یزید، او در نامه دیگری به ولید بن عتبه صراحتا تاکید می کند که اگر بیعت نکرد سر او را برایم بیاور و اگر این کار را کردی نزد من جوایز فراوانی خواهی داشت: «... وَلْيَكُنْ مَعَ جَوَابِكَ إِلَىَّ رَأْسُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ، فَإِنْ فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ جَعَلْتُ لَكَ أَعِنَّةَ الْخَيْلِ، وَ لَكَ عِنْدِي الْجَائِزَةُ وَ الْحَظُّ الْأَوْفَرُ»(5)؛ (اگر بیعت نکرد همراه با جواب، سر حسین بن علی را برایم بفرست. اگر این کار را انجام دادی افسار اسب ها را در اختیارت قرار خواهم داد و نزد من جوایز فراوان و بهره زیادی خواهی داشت).
چطور می توان ادعا کرد که یزید در قتل امام حسین(علیه السلام) نقشی نداشته است درحالی که مورّخان تصريح مى كنند كه به هنگام حركت امام حسين(عليه السلام) به سوى كوفه، يزيد به توصيه «سَرْجون» رومى «عبيداللّه زياد» را كه والى بصره بود (با حفظ سِمَت) به حكومت كوفه نيز منصوب كرد تا جلوی حرکت امام حسین(علیه السلام) را بگیرد.(6) سیوطی در این باره می نویسد: «یزید به عبیدالله بن زیاد والی و فرماندار خود در عراق دستور داد تا جنگ با حسین(علیه السّلام) را آغاز کند».(7)
چگونه می توان باور کرد که ابن زیاد خودسرانه دست به کشتن امام حسین(علیه السلام) زده است درحالی که خودش اعتراف کرده است که این کار را به دستور یزید انجام داده ام. ابن اثیر جزری می نویسد: بسیاری از مردم عبیدالله بن زیاد را ملامت می کردند که چرا دستت را به خون فرزند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آلوده کردی؟ وی در پاسخ می گفت: «أَمَّا قَتْلِي الْحُسَيْنَ فَإِنَّهُ أَشَارَ عَلَيَّ يَزِيدُ بِقَتْلِهِ اَوْ قَتْلِي فَاخْتَرْتُ قَتَلَهُ»(8)؛ (من که حسین(علیه السّلام) را کشتم به دستور یزید بود چرا که او به من گفت یا حسین را بکش یا تو را می کشم. من هم برای این که کشته نشوم حسین(علیه السّلام) را کشتم).
حتی شمس الدین ذهبی که تعصب فراوانی دارد و شاگرد ابن تیمیه به شمار می آید می نویسد: یزید به والی و حاکم عراق عبیدالله بن زیاد نوشت: «إِنَّ حُسَيْناً صَائِرٌ إِلَى الْكُوفَةِ وَ قَدْ ابْتُلِيَ بِهِ زَمَانِك مِنْ بَيْنَ الْأَزْمَانِ وبلدك مِنْ بَيْنَ الْبُلْدَانِ وَأَنْتَ مِنْ بَيْنَ الْعُمَّالِ وَعِنْدَهَا تُعْتَقُ اَوْ تَعُودَ عَبْدًا فَقَتَلَهُ ابْنُ زِيَادٍ وَبَعَثَ بِرَأْسِهِ إِلَيْهِ»(9)؛ (حسین(علیه السّلام) به سوی کوفه عازم است و او از میان شهرها، سرزمین تو را انتخاب کرده که همزمان با ایام و دوران حکومت توست. از میان کارگزاران خود تو را برای این مأموریت برگزیده ام پس باید یا خود را آزاد سازی یا به بردگی و غلامی درآیی! از این رو بود که ابن زیاد حسین(علیه السّلام) را کشت و سر او را برای یزید فرستاد).
ذهبی در جای دیگر یزید را عامل اصلی همه جنایاتی که در آن زمان به وقوع پیوست دانسته و می گوید: «قُتِلَ يَوْمَ حُرَّةٍ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ سَبْعَمِائَةِ لَمَّا فَعَلَ يَزِيدُ بِأَهْلِ الْمَدِينَةِ مَا فَعَلَ وَ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَ إِخْوَتُهُ وَ آلِهِ وَ شَرِبَ يَزِيدُ الْخَمْرَ وَ إرتکب أَشْيَاءَ منکرة بَغَضَهُ النَّاسُ وَ خَرَجَ عَلَيْهِ غَيْرُ وَاحِدٍ وَ لَمْ يبارک اللَّهُ فِي عُمُرِهِ»(10)؛ (یزید آن جنایتی که در حق اهل مدینه کرد که هفتصد تن از مهاجرین و انصار که همه از حافظان قرآن بودند را به قتل رساند و چه اتفاقات دیگری که در آن جریان به وقوع پیوست [بیش از هزار فرزند نامشروع در مدینه در قضیه حره به وجود آمد و...] و همچنین امام حسین(علیه السلام) و برادران و آل او را کشت و همچنین شراب خوردن یزید و کارهای زشتی که از یزید صورت گرفت. مردم او را دشمن می داشتند. افراد زیادی در برابر او قیام کردند و خداوند عالم در عمر یزید هیچ برکتی قرار نداد).
ذهبی همچنین درباره صفات و ویژگی های یزید می نویسد: «یزید بن معاویه، فردی ناصبی، تندخو، خشن، جلف، شرابخوار و بدکار بود که حکومت خود را با کشتن حسین شهید(علیه السّلام) آغاز نمود».(11)
2) تشویق قاتلان بجای توبیخ آنها
اگر ابن زیاد خودسرانه این کار را کرده و یزید دستور به کشتن امام حسین(علیه السلام) نداده بود، پس چرا برای این کار جایزه قرار داد و از پاداشهایی که برای کشتن امام حسین(علیه السلام) از بیت المال کوفه هزینه شد ناراحت نبود؟! یزید همانطور که گذشت بلافاصله بعد از مرگ معاویه به ولید بن عتبه فرماندار مدینه دستور داد از امام حسین(علیه السلام) با شدت بسیار بیعت بگیرد و بعد از خودداری امام حسین(علیه السلام) از بیعت نیز صراحتا تاکید می کند که اگر بیعت نکرد سر او را برایم بیاور و اگر این کار را کردی نزد من جوایز فراوانی خواهی داشت.(12)
بعد از سفر امام حسین(علیه السلام) و یارانش به سمت کوفه نیز این یزید بود که عبیدالله بن زیاد را علاوه بر حکومت بصره به حکومت کوفه نیز منصوب کرد و او را بر بیت المال کوفه مسلط کرد و از او خواست به هر قیمتی شده مسلم بن عقیل را دستگیر کند و به قتل برساند و مانع حرکت امام حسین(علیه السلام) شود.(13) بعد از واقعه عاشورا نیز یزید ابن زیاد را به خاطر کشتن امام حسین(علیه السلام) مؤاخذه نکرد، بلکه از کار او اظهار خوشحالی هم کرد و هرگز از هزینه های فراوانی که برای کشتن امام حسین(علیه السلام) از بیت المال مسلمین شده بود و پاداش هایی که برای این کار داده شده بود ناراحت نشد.(14)
یزید نه تنها قاتلان حضرت را مجازات نکرد، بلکه به ابن زیاد اجازه داده بود پاداش و جوایز فراوانی از بیت المال کوفه به آنها پرداخت شود.(15) اگر یزید از این امور مهم اطلاع نداشت و بدون اجازه او این همه هزینه شد و چنین جنایتی اتفاق افتاد، پس دیگر شایستگی خلافت نداشت و قیام امام حسین(علیه السلام) بر حق بود و دیگر جای بحثی وجود ندارد، اما اگر یزید از همه اینها خبر داشت و از آن جلوگیری نکرد، بلکه تشویق هم کرد و خوشحال هم بود، پس اولین کسی که در این جنایت انگشت اتهام به سوی او نشانه می رود شخص یزید می باشد و یزید با این کار خود نه تنها اثبات کرد شایستگی خلافت ندارد بلکه بزرگ ترین جنایت را در طول تاریخ مرتکب شده است.
3) شادی یزید از حوادث کربلا و اهانت به اسراء و سر شهدا
یزید بعد از کشتن امام حسین(علیه السلام) هم در حالیکه جشن گرفته بود و از کاری که کرده بود مسرور بود سر شهداء و اسراء را به کاخ خود فراخواند. قرار دادن سر امام حسین(علیه السلام) در طشت و زدن چوب خیزران به دندانهای آن حضرت و سرودن اشعار کفر آمیز از سوی یزید از قطعیّات و متواترات تاریخ است و با وجود این همه تصریح به جنایات یزید جایی برای تبرئه او در کشتن آن حضرت وجود ندارد. ابن طیفور در «بلاغات النساء» آورده: «... هنگامی که سر بریده ی حسین(علیه السّلام) را نزد یزید آوردند، یزید دستور داد تا سر مطهّر حضرت را در طشتی گذارند و پس از آن بود که یزید در حالی که اشعار کفرآمیز مشهور را زمزمه می کرد با چوبی که در دست داشت شروع به جسارت به دندان های مبارک حضرت نمود».(16)
همچنین در منابع مختلف نقل شده است که وقتى حضرت علىّ بن حسين(عليهما السّلام) و محارمش بر يزيد ملعون وارد شدند و سر مبارك امام حسين(عليه السّلام) را درون طشتى مقابل يزيد نهادند آن ملعون با چوبى كه در دست داشت به دندان هاى مبارك آن حضرت زده و مى خواند: «قبيله هاشم با سلطنت بازى كردند، نه خبرى از آسمان آمد و نه وحى نازل شد، اى كاش پيران و گذشتگان قبيله من كه در بدر كشته شدند مى ديدند زارى كردن قبيله خزرج را از زدن نيزه [در جنگ احد]، از شادى فرياد مى زدند و مى گفتند اى يزيد دستت شل مباد، جزای ايشان مانند «بدر» داديم، اين را به جاى «بدر» كرديم و سربه سر شد، من از دودمان خندف(17) نيستم اگر كين احمد را از فرزندان او نجويم».(18)
اگر یزید از این وقایع خبر نداشت و از قتل امام ناراحت بود، چرا سر امام را به کاخ فرا خواند؟ چرا به سر مبارک اهانت کرد؟ چرا در قتل امام شادی کرد؟
با این قرائن و شواهد فراوانی که وجود دارد و تنها به گوشه ای از آنها اشاره شد هیچ شکی در ظلم و جنایت یزید و نقش مستقیم او در کشتن امام حسین(علیه السلام) وجود ندارد و انکار این مسأله انکار بدیهیات است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.