تاثیر بی حجابی و بد حجابی در صحّت و پذیرش عبادات و اعمال صالح؟

آیا با وجود بی حجابی یا بد حجابی نماز و روزه و اعمال خیر من صحیح و قبول است؟ و اگر صحیح یا قبول نیست چه دلیلی از منابع دینی دارید؟

بین «صحّت» اعمال و «پذیرش» آنها از سوی خدا تفاوت وجود دارد. ممکن است عملی تمام شرایط و اجزای لازم را داشته و خالی از موانع و باطل کننده ها باشد، امّا به خاطر همراه شدن با صفات ناشایستی که اثر سوئی در باطن شخص و مراتب اخلاص و حضور قلبش دارند، مورد قبول درگاه خدا واقع نشود.
به تصریح آیات و روایات یکی از مهم ترین شرایطی که مانع قبول عمل می شود، بی تقوایی است. در این بین، با توجّه به تاکید فراوان آیات و روایات بر موضوع حجاب، حیا و عفت و لزوم رعایت آن و وعده های عذابی که به متخطّیان از آن داده می شود، مشخص می شود که زیر پا گذاشتن این حد الهی تا چه اندازه منجر به تقوایی و به تبع آن ممانعت از قبولی سایر اعمال و عبادات فرد می گردد.

مسير «سلوك الى الله» و «تكامل انسان»

از ديدگاه امام علي(ع) مسير «سير و سلوك الى الله» و «تكامل انسان» چيست؟

ایشان درباره مسير «سير و سلوك الى الله» و «تكامل انسان» مي فرمايد: «عمل كنيد، عمل كنيد، سپس به پايان رسانيد، به پايان رسانيد، اعتدال، اعتدال؛ سپس شكيبايى، شكيبايى؛ و پارسايى، پارسايى، براى شما پايان و مقصدى است؛ خود را به آن برسانيد و براى شما نشانه اى قرار داده شده؛ به وسيله آن، راه را پيدا كنيد و اسلام هدفى دارد به هدف آن برسيد، با انجام دادن فرائضى كه خدا بر شما قرار داده و وظايفى كه براى شما تبيين كرده، حقّ او را ادا كنيد كه [اگر چنين كنيد] من مدافع شما در روز قيامت خواهم بود!».

«اعمال نیک» از اسباب «تکبّر»

چگونه «اعمال نیک» در انسان باعث «تکبّر» می شود؟

یکی از اسباب تکبر «اعمال نیک» است که موجب کبر و غرور بسیاری از نیکوکاران می شود؛ چرا که موجب می شود خود را برتر از دیگران فرض کنند و از مردم انتظار داشته باشند احترام خاصی برای آن ها قائل شوند و مشکلات آنان را حل کنند و خود را اهل نجات و سایر مردم را اهل هلاکت بشمارند، در حالی که از دیدگاه روایات، خود بر لب پرتگاه قرار دارند و هلاکتشان شدیدتر از آنان است.

اهمّيّت «سخاوت» در روايات اسلامي

روایات اسلامی درباره «سخاوت» و اهمّيّت آن به چه نكاتي اشاره كرده اند؟

در روايات اسلامى تعبيرات بسيار والايى درباره «جود» و «سخا» ديده مى شود كه در نوع خود كم نظير است. روايات زير نمونه هايى است كه از ميان احاديث فراوانى گلچين شده است: سخاوت، اخلاق بزرگ الهى است؛ سخاوت ميوه درخت عقل و خرد است؛ سخاوت گناهان را پاك مى كند و دل ها را به سوى سخاوت كننده فرا مى خواند؛ سخاوت عيوب انسان را مي پوشاند و ...

گزارشات منابع تاريخی درباره شخصیّت، فضائل معنوی و جايگاه اجتماعی و علمی امام سجاد(ع)

در منابع تاريخی درباره شخصیّت، فضائل معنوی و جايگاه اجتماعی و علمی امام سجاد(ع) چه گزارشاتی به ما رسيده است؟

امام سجّاد(ع) چهارمین امام شیعه بنا بر قول مشهور در سال 38 هجری متولد شدند. در دوره ايشان ارزش‌های دینی دچار تحریف و تغییر امویان قرار گرفت و امام(ع) با سلاح دعا مهمترین تأثیر اجتماعی را در پیوند مردم با خدا برقرار كرد. شخصیتی که همه مردم تحت تأثیر روحیات و شیفته مرام و روش او بودند. هنگام وضو گرفتن، رنگ چهره‌اش دگرگون می‌شد و در وقت نماز به هیچ چیز توجه نداشت. در دادن صدقه و رسیدگی به محرومین زبانزد خاص و عام بود. حضرت نسبش را در مسافرت پنهان مي‌كرد و دو بار اموالش را در راه خدا تقسيم كرد.

عوامل ثبات یا تزلزل «ایمان»

از ديدگاه آيات و روايات اسلامي چه عواملی باعث ثبات و یا تزلزل «ایمان» می شوند؟

گناهان سنگين و بى توجهى به وظايف شرعى، از اسباب تزلزل ايمان و سرانجام بد است و همنشیني با افراد فاسد انسان را به گمراهی می کشد؛ به تعبير امام صادق(ع): «كسى كه رفتارش با گفتارش هماهنگ است به نجات او گواهى ده، و آن كس كه موافق نيست ايمانش عاريتى است [و بر باد مى رود]» و به فرموده امام علی(ع): «تنها در صورتى مستحق ثبات ايمان هستى كه از جاده روشنى كه تو را به كژى نمى برد حركت كنى».

درجات و مراتب ورع و پارسايي

ورع و پارسايي چه درجاتی دارد؟

ورع و پارسايي درجاتي دارد؛ اولين درجه آن كه از همه نازلتر است ورعِ اهل توبه است كه انسان از معصيت مي‏ پرهيزد و توبه مي كند. از اين بالاتر، ورع اهل صلاح است كه از مشتبهات نيز مي ‏پرهيزد. از اين بالاتر ورع اهل تقوا است كه نه تنها از محرّمات و مشتبهات پرهيز دارند؛ بلكه حتي از حلالهايي كه انسان را به سوي مشتبه مي‏ كشاند، نيز مي ‏پرهيزند. از اين بالاتر ورع صدّيقين است كه از هر چه غير خداست وارسته ‏اند و از هر چه غير حق است پرهيز مي كنند. آری اگر قلب جز محبت خدا چيز ديگر نپذيرفت قلب صديقين است.

حقیقت «زُهد» از نگاه امام علي(ع)

امام علی(علیه السلام) حقیقت «زُهد» را چگونه بیان می فرمایند؟

امام علی(ع) در نهج البلاغه در تعريف حقيقت «زُهد» مى فرمايد: «اى مردم! زهد همان كوتاهى آرزو، شكر و سپاس در برابر نعمت و پارسايى در مقابل گناه است». در كلمات قصار مولا(ع) نيز تفسير ديگرى از زهد شده مى فرمايد: «تمام زهد در ميان دو جمله از قرآن است؛ خداوند متعال مى فرمايد: تا بر گذشته تأسّف نخوريد و نسبت به آينده شاد و دلبسته نباشيد بنابراين آن كس كه غم گذشته [و آنچه را از دست داده] نمى خورد و نسبت به آينده [و آنچه در دست دارد] شاد و دلبسته نيست، هر دو جانب زهد را در اختيار گرفته است».

شيعه، مقتداي مردم در «ورع»

طبق بيان امام صادق(عليه السلام) چرا شيعيان بايد در ورع و تقوا مقتداي سايرين باشند؟

امام صادق(ع) مى‌فرمايد: سزاوارترين مردم به ورع و تقوا، آل پيامبر(ص) و شيعيان آنها هستند تا ساير مردم به آنها اقتدا كنند. پيامبر(ص) و ائمه(ع) براى تمام مردم، امام و پيشوا هستند و شيعيان هم بايد براى گروهى از مردم امام باشند؛ زيرا شيعه بودن جزئى از امام بودن است. در واقع در جامعه اسلامى، شيعيان بايد علاوه برميدان مبارزه و جهاد، در تمام جهات و صفات پسنديده پيشرو باشند تا ديگران به آنها اقتدا كنند.

نگاهي به مراتب و درجات «ورع»

«ورع» داراي چه مراتب و درجاتي است؟

«ورع» مرتبه اى بالاتر از تقواست و داراى چهار مرحله مى‌باشد: 1. ورع تائبين است كه پايين‌ترين مرتبه و مساوى با عدالت است. 2. ورع صالحين است كه علاوه بر اجتناب از شبهات، از چيزهايى كه در ظاهر حلال ولى شبهه‌ناك است نيز پرهيز مي كند. 3. ورع متّقين است كه در اين مرحله علاوه بر اجتناب از گناه و شبهات از حلالى هم كه ممكن است او را به حرام بكشاند، اجتناب مى‌كند. 4. ورع صدّيقين كه بالاترين مرحله است و آن روى گرداندن از غير خداست.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام لِلفُضَيل :

تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْيُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْيى اَمْرَنا.

وسائل الشيعه ، ج 10، ص 392