بدون شک عوامل و زمینه هایى، مثل خانواده، جامعه و محیط، نوع حکومت ها و فراهم بودن زمینه هاى اطاعت یا گناه، همه در سعادت یا شقاوت انسان نقش دارند; امّا هیچ یک از عوامل مذکور انسان را مجبور به انتخاب راهى برخلاف اراده اش نمى کند.
از مثال هاى سه گانه اى که در این سوره آمده است ـ مخصوصاً مثال مربوط به حضرت آسیه و مریم(علیها السلام) ـ مى فهمیم که اراده عامل اصلى افعال و کردار و اعتقادات است.
آسیه ثابت کرد که اگر انسان در سخت ترین شرایط و نامساعد ترین زمینه ها قرار گیرد; ولى اراده اش بر تقوا و ایمان به خداوند محکم باشد، موفّق خواهد شد; همان گونه که از سرگذشت همسر حضرت لوط و نوح(علیهما السلام) نیز فهمیدیم که اگر انسان اراده اى محکم و استوار نداشته باشد، با بهترین و مناسب ترین زمینه ها نیز عاقبت به خیر نمى شود.
بنابراین، آیات فوق جواب محکمى است به کسانى که معتقد به جبر هستند و به روشنى دلالت دارد بر این که علّت اصلى و نهایى تمامى سعادت ها و شقاوت ها، اراده خود انسان است.
* * *