1 جلوه هایى از نور ایمان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مثالهاى زیباى قرآن جلد 2
3 جبر یا اختیار؟2 نشانه ایمان

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) پس از مهاجرت از مکّه به مدینه در اوّلین اقدام عملى خویش دستور ساختن یک مسجد و تشکیل حکومت اسلامى را داد. چگونه مى توان گفت دین از سیاست جداست در حالیکه با تأمّل و مطالعه کوتاهى در اطراف زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مى یابیم که این مسجد در مدینه پایگاه همه چیز بود; امّا بسیار ساده. طبق آنچه در کتب تاریخ آمده است مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) در ابتدا یک چهار دیوارى گِلى بدون سقف و به بلندى قامت یک انسان بود. این مسجد سقف، شبستان، فرش و سایر امکانات نداشت، با فرا رسیدن زمستان اصحاب به خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)رسیدند که یا رسول اللّه زمستان فرا مى رسد و باشروع باران ها امکان استفاده از مسجد نیست، اجازه دهید سقفى براى مسجد بزنیم. مسلمانان شروع به ساختن سقف مسجد کردند، ستون هاى آن را از تنه هاى در خت خرما و سقف آن را از شاخ و برگ درخت خرما بنا کردند.

این مسجد با همه سادگى تا آخر عمر پیامبر(صلى الله علیه وآله) به همین شکل باقى ماند، ولى از آنجا که این کار را افراد باایمان، آنها که قلبشان منبعى از نور ایمان بود، به انجام رساندند. با گذشت زمان نورانى تر و درخشان تر شد تا جایى که آن مسجد کوچک ساده، اکنون تبدیل به عظیم ترین و دیدنى ترین و با صفاترین مساجد جهان اسلام شده است و شامل تمام مدینه زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) گشته است، به گونه اى که هر گاه کسى تمام مخارج و سختى هاى این سفر را فقط براى دیدن این مسجد با عظمت تحمّل کند، بجاست.

آرى! کارهاى نورانى مؤمنان باگذشت زمان چنین رشد و جلوه مى کند.

هنگامى که اسراى کربلا در کنار کاخ با عظمت و خیره کننده یزید در خرابه اى مأوى داده شدند، آنجا خرابه اى بیش نبود و کاخ یزید سربه فلک کشیده بود و نظر هر رهگذرى را جلب مى کرد; ولى اکنون همان خرابه قبله گاه عاشقان دلسوخته و زیارتگاه شیعیان پاک گشته و مرکز دلها شده است و هیچ اثرى از آن کاخ بزرگ نیست; نه تنها از کاخ یزید و قبر او خبرى نیست، بلکه از قبر معاویه که زمانى حاکم مطلق العنان شام بود و مدّت طولانى در آن حکومت کرد نیز هیچ اثرى نیست و هر چه پرس و جو کنیم، اثر کمترى مى یابیم. در باب الصّغیر قبر آن مرد متکبّر ظالم هوسباز را یافتیم; اما جز چهار دیوارى خرابه اى که قبر مخروبه اى در آن بود، چیز جالب توجّهى وجود نداشت; امّا قبر آن دختر کوچک امام حسین(علیه السلام)چه شور و حالى دارد. آرى! این خاصیّت ایمان است که هر چه بر عمرش اضافه شود پر فروغ تر مى شود، ولى کفر و بى ایمانى هر چه زمان برآن بگذرد، بیشتر در ظلمات و تاریکى ها فرو مى رود.

نمونه دیگر این مدّعا داستان جنگ خندق است; مسلمانان مدینه مأموریّت یافتند تا در فرصت کوتاهى کار بزرگى انجام دهند و در اطراف شهر مدینه خندق گود و عریضى حفر کنند که نه اسب توان پریدن از آن را داشته باشد و نه جنگجویان بتوانند داخل و خارج شوند. مسلمانان سخت کوش با تمام قدرت و توان به این کار پرداختند، در موقع حفر خندق به سنگ بزرگى برخوردند که توان جابه جایى یا شکستن آن را نداشتند، به ناچار متوسّل به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) شدند، حضرت کلنگى در دست گرفت و با تمام قدرت بر آن سنگ زد، جرقّه اى از برخورد کلنگ با سنگ به وجود آمد و یک سوم سنگ متلاشى شد، حضرت فرمود: «در این جرقّه منظره کاخهاى روم (یکى از دو ابر قدرت آن زمان) را دیدم که درهایش برروى امّت من باز مى شود!» مسلمانان از این سخن تعجّب کردند و منافقان آن را به استهزاء گرفتند و گفتند: «شما که در چنگال مشرکان مکّه گرفتار هستید، چه ادّعاهاى بزرگى دارید!» حضرت کلنگ دوم را زد، جرقّه اى دیگر تولید شد و یک سوم دیگر سنگ متلاشى گردید، حضرت فرمود: «در این جرقّه کاخ هاى سلاطین ساسانى (ابرقدرت دیگر آن روز جهان) را دیدم که بر روى اصحاب من گشوده مى شود!»، باز تعجّب مسلمانان و استهزاء منافقان تکرار شد. در ضربه سوم جرقّه دیگرى حاصل شد و ثلث دیگر سنگ متلاشى گشت; حضرت فرمود: «کاخ هاى یمن را دیدم که بر روى مسلمانان باز مى شود!»(1) براى بار سوم تعجّب مسلمانان و استهزاء منافقان تکرار شد.

جنگ خندق با موفقّیت و سر بلندى مسلمانان تمام شد و چیزى نگذشت که پیش بینى هاى حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)یکى پس از دیگرى تحقّق یافت و در کمتر از پنجاه سال، قسمت زیادى از جهان به تصرّف مسلمانان درآمد.

آرى! این خاصّیت نور ایمان است که هر چه زمان بر آن بگذرد نورانى تر مى شود و بهتر جلوه مى کند و اعمال سیاه و تاریک افراد بى ایمان هرچه زمان آن بگذرد تاریک تر مى شود.

بنابراین هرچه هست در سایه ایمان است و براى مؤمن همین بس که خداوند بزرگ، ولى و سرپرست اوست و او را از تاریکیها به سوى نور هدایت مى کند و واى به حال کفّار که ولىّ آنها شیاطین هستند و آنها را از و ادى نور به برهوت ظلمت ها رهنمون مى شوند!

 


1 . بحار الانوار، جلد 20 صفحه 219. البته طبق آنچه در بحار الانوار آمده و جابر بن عبداللّه انصارى آن را روایت کرده است در هر سه ضربه، هم پیامبر(صلى الله علیه وآله) و هم سایر مسلمانان قصرهاى شام و مدائن و یمن را دیدند.
3 جبر یا اختیار؟2 نشانه ایمان
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma