2 على(علیه السلام) مصداق کامل آیه مثل

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مثالهاى زیباى قرآن جلد 2
1 وحدت مبدأ تصمیم گیرى هامثال چهل و پنجم : عیساى مسیح(علیه السلام)

مصداق کامل و أتمّ آیه مثل در مورد مردى که مولاى واحدى دارد و تنها از او تبعّیت مى کند و بر او اعتماد و تکیه مى کند، حضرت مولى الموحّدین، امیرالمؤمنین(علیه السلام) است.

در این زمینه دو روایت، یکى از منابع اهل سنّت و دیگرى از منابع شیعه، نقل مى کنیم:

1 ـ ابوالقاسم حسکانى در کتاب «شواهد التّنزیل»، که شأن نزول آیات قرآن مجید را جمع آورى نموده است، در ذیل آیه فوق از وجود مقدّس حضرت على(علیه السلام)نقل مى کند که آن حضرت فرمودند:

«أَنَا ذاکَ الرَّجُلُ السَّلَمُ لِرَسُولِ اللّهِ» ـ آن مرد موحّدى که در مقابل یک مولى تسلیم است و از روى آوردن به موالى متعدّد پرهیز مى کند، من هستم، من تسلیم پیشگاه رسول خداوند هستم. ـ و این، تنها یک ادّعا نیست; بلکه تاریخ زندگى على(علیه السلام)این فرمایش حضرت را تأیید مى کند، او سراپا عاشق پیامبر و گوش به فرمان او، و هنگام خطرات، حافظ جان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)بود.

2 ـ عیّاشى، مفسرّ عالیقدر شیعه در کتاب خود در تفسیر آیه مثل، مى گوید: «اَلرَّجُلُ السَّلَمُ لِلرَّجُلِ حَقّاً عَلِىٌّ وَ شَیعَتُهُ» ـ طبق این روایت على و شیعیانش مصداق بارز آن مرد تسلیم در پیشگاه حقّند. على تمام عشقش پیامبر بود، شیعه نیز تمام عشقش على است; على از زندگى پیامبر الهام مى گرفت، شیعه نیز از زندگى على(علیه السلام)الهام مى گیرد; على پا جاى پاى رسول خدا مى گذاشت، شیعه پا جاى پاى علىّ مرتضى مى نهد.

براى تکمیل بحث تنها به دو نمونه از فداکارى ها و جانبازى هاى على(علیه السلام)نسبت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بسنده مى کنیم:

الف : در آیه 207 سوره بقره آمده است:

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَئُوفٌ بِالْعِبادِ

بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على(علیه السلام) در «لیلة المبیت» با خفتن در جایگاه پیغمبر(صلى الله علیه وآله)) جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى فروشند; و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.

علاّمه امینى ـ رحمة اللّه علیه ـ که از جمله شیعیان عاشق امیرالمؤمنین بود، در جلد دوم کتاب ارزشمند الغدیر، در ذیل آیه فوق، حدود ده منبع معروف اهل سنّت را نقل مى کند که همه آنها اعتراف کرده اند که آیه فوق در شأن حضرت على(علیه السلام)نازل شده است. سپس ادّعا مى کند که روایاتى که در این زمینه نقل شده است متواتر است.

طبق روایات(1)، حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) خطاب به حضرت امیر(علیه السلام)مى فرمایند: من مأمورم از مکّه به مدینه بروم; امّا دور خانه ام را چهل مرد شمشیر به دست به نمایندگى از چهل قبیله عرب محاصره کرده اند تا صبح هنگام به منزل حمله کنند و مرا در بستر به قتل برسانند; على جان! آیا آماده اى در بستر من بخوابى تا من به سوى مدینه حرکت کنم؟

على(علیه السلام)، که سراسر وجودش عشق به پیامبر خدا بود، پرسید: یارسول اللّه(صلى الله علیه وآله)! اگر من در بستر شما بخوابم، شما سالم به مقصد خود مى رسید؟ این سؤال بسیار مهم است، زیرا على(علیه السلام) از جان خود نمى پرسد، از سرنوشت خود نمى گوید، از خطرات و بلاهایى که ممکن است در این شب پر مخاطره دامنگیر او شود، سؤال نمى کند; بلکه تنها به فکر سلامت معشوق خود، پیامبر خداست.

حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) فرمود: آرى! در این صورت من به سلامت خواهم رفت. على به عنوان پاسخ مثبت در مقابل خداوند و به نشانه شکرانه سلامتى وجود پیامبر به سجده افتاد و این شاید اوّلین سجده شکر در اسلام باشد. راستى چه کسى را در بین مسلمانان سراغ دارید که این قدر عاشق پیامبر باشد؟ ما عاشق این على هستیم و تسلیم مکتب چنین امامى مى باشیم.

على(علیه السلام) در بستر پیامبر آرمید و حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) به سلامت به سوى مدینه حرکت کرد، صبحگاهان دشمن مسلّح وارد خانه پیامبر شد; على(علیه السلام) با شنیدن صداى همهمه از رختخواب بیرون آمد; آنان وقتى پیامبر را نیافتند از على(علیه السلام)پرسیدند: محمد(صلى الله علیه وآله) کجاست؟ على(علیه السلام) بدون این که ذرّه اى ترس به خود راه دهد، فرمود: مگر او را به من سپرده بودید که از من سراغ او را مى گیرید! آنها که از جواب دندان شکن این نوجوان پر جرأت، سرافکنده شده بودند، گفتند: او جوانى است ساده لوح که فریب محمد(صلى الله علیه وآله) را خورده است! على وقتى این جمله را شنید، که هم توهین به معشوقش بود و هم جسارت و توهین به خودش; جملات بسیار زیبایى فرمود که هیچ کس نمى تواند چنین جملاتى در حقّ خودش بگوید! على جوان فرمود: 

«اَللّهُ قَدْ اَعْطانى مِنَ الْعَقْلِ ما لَوْ قُسِّمَ عَلى جَمِیعِ حُمَقاءِ الدُّنْیا وَ مَجانِیِنها لَصارُوا بِهِ عُقَلاءَ وَ مِنَ الْقُوَّةِ ما لَوْ قُسِّمَ عَلى جَمِیعِ ضُعَفاءِ الدُّنْیا لَصارُوا بِهِ اَقْویاءَ، وَ مِنَ الشُّجاعَةِ ما لَوْ قُسِّمَ عَلى جَمِیعِ جُبَناءِ الدُّنْیا لَصارُوا بِهِ شَجْعاناً(2); (شما مرا ساده لوح مى خوانید، نه چنین نیست، زیرا) خداوند عالم به من آن قدر عقل داده که اگر آن را بین تمام دیوانه ها و نادان هاى عالم تقسیم کنند، همگى عاقل مى شوند و آن قدر به من قّوت و قدرت داده است که اگر آن را بین تمام ناتوانان جهان تقسیم کنند، همه توانا مى گردند و آنقدر شجاعت و دلاورى داده است که اگر بین تمام ترسوهاى عالم تقسیم شود، همگى شجاع مى شوند.» شما على را نشناخته اید وگرنه این گونه سخن نمى گوئید; سپس آنان با سر افکندگى بیشتر و ناامیدى از دست یافتن به پیامبر(صلى الله علیه وآله) از خانه آن حضرت بیرون رفتند.

شاعر شیرین زبان چه خوب در وصف محبّت و دوستى على گفته است:

گرمنزل افلاک شود منزل تو *** از کوثر اگر سرشته باشد گل تو

چون مهر على نباشد اندر دل تو *** مسکین تو و سعى هاى بى حاصل تو

ب : در کوران جنگ احد، غالب مسلمانان فرار کردند و از معدود افرادى که پروانهوار بر گرد شمع وجود پیامبر مى گشت و سپر بلاى او مى شد، حضرت على(علیه السلام)بود. پس از خاتمه جنگ، پیامبر(صلى الله علیه وآله)دو جرّاح و طبیب به سراغ على(علیه السلام)فرستاد تا شاید مقدارى از 90 زخم على را معالجه کنند، جرّاحان ناامید به سوى پیامبر بازگشتند و عرض کردند: یارسول اللّه! این زخم هاى فراوان به قدرى به هم نزدیک است که اقدام به دوختن هر کدام آنها کردیم زخم دیگر سر باز کرد، به این جهت امکان بستن زخم ها نبود.

لحظاتى پس از جنگ، على(علیه السلام)به خدمت حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)رسید، عرض کرد: یارسول اللّه(صلى الله علیه وآله) عمویم حمزه و برخى دیگر شربت شهادت نوشیدند، چرا من توفیق شهادت نیافتم؟

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «اَبْشِرْ فَاِنَّ الَّشهادَةَ مِن وَرائِکَ(3)» ـ على جان! به تو بشارت مى دهم که در بستر نخواهى مرد (به مرگ طبیعى نمى میرى) بلکه توهم در آینده شهید مى شوى. ـ گویا على(علیه السلام) که شهادت را رستگارى مى دانست، هنگامى که فرقش شکافته شد، به یاد وعده پیامبر بود; بنابراین فریاد زد: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ(4); به خداى کعبه رستگار شدم!»

نتیجه این که، على(علیه السلام)در عمل ثابت کرد که عاشق پیامبر(صلى الله علیه وآله)و جان فداى اوست و نیز روشن شد که اسلام ـ این برترین و کامل ترین ادیان ـ ساده و آسان به دست ما نرسیده است که ارزان از دست دهیم; بلکه باید با تمام نیرو و توان از آن محافظت کنیم.

 

* * *


1 . مشروح این داستان را مرحوم محدّث قمّى ـ رحمة اللّه علیه ـ در کتاب منتهى الآمال، جلد اوّل، صفحه 110 به بعد ذکرکرده است.
2 . بحارالانوار، جلد 19، صفحه 83 .
3 . بحارا لانوار، جلد 32، صفحه 241 و جلد 41، صفحه 7.
4 . بحار الانوار، جلد 41، صفحه 2.
1 وحدت مبدأ تصمیم گیرى هامثال چهل و پنجم : عیساى مسیح(علیه السلام)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma