خیلى ها در بحث غیبت، کلاه سرخود مى گذارند و کار زشت خود را توجیه مى کنند; مثلا وقتى که به کار زشت آنها اعتراض شود، مى گویند: «غیبتش نیست، جلوى خودش هم مى گویم!» یا «غیبتش نیست، صفتش هست!» در حالى که این سخنان، توجیه غلطى است; زیرا اگر صفتش نباشد که تهمت و بهتان است; و چون صفتى است که دیگران اطّلاع ندارند، غیبت محسوب مى شود همان طور که بیان آن صفت در حضور غیبت کننده، نه تنها مشکل را حل نمى کند; بلکه گناه مضاعف دارد; زیرا ایذاء مؤمن است و ایذاء مؤمن نیز از گناهان بزرگ است.(1)
برخى عذر دیگرى آورده و مى گویند: «او به من بدى کرد، من هم غیبتش مى کنم!» در حالى که این مجّوز غیبت نیست. آیا اگر کسى مزاحم ناموس شخصى شود، آیا او هم مى تواند مزاحم ناموس شخص اوّل شود؟ خیر، فقط حاکم شرع مى تواند او را تعزیر کند. بنابراین، با این عذر و بهانه ها نمى توان غیبت کرد.