شرح و تفسیر

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
مثالهاى زیباى قرآن جلد 2
شأن نزول آیات فوق1 دشمنان اسلام قدرتمند نیستند!

«لا یُقاتِلُونَکُمْ جَمیعاً اِلاَّ فى قُرىً مُحْصَنَة اَوْ مِنْ وَراءِ جُدُر» ـ اى مسلمانان! از این یهودیان نترسید. آنها جرأت جنگ و رویارویى با شما را ندارند، آنها در میدان جنگ به مبارزه با شما نمى پردازند; بلکه یا در قلعه هاى دربسته و از روى پشت بام قلعه به پیکار مى پردازند و یا از پشت دیوارها به مقابله با شما بر مى خیزند و این نشانه قوّت و قدرت شما و ضعف و ناتوانى آنهاست.

«بأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَقُلُوبُهُمْ شَتّى» ـ آنها در بین خود خوب مى جنگند و هنگامى که با غیر مسلمانان رو به رو مى شوند، با شدّت و قوّت به مبارزه مى پردازند. به این جهت تصوّر مى کنید که آنها نیرومند و متّحدند; در حالى که قلب آنها از هم جداست، اتّحاد شان ظاهرى است و در واقع تخم اختلاف و تفرقه در قلب آنها کاشته شده است.

یهود امروز، اسرائیل، نیز در مقابل دیگران خوب مى جنگد و ظاهرى متّحد و یکپارچه دارد; امّا در مقابل مسلمانان حزب اللّه لبنان درمانده و بیچاره مى شود.(1) و تخم اختلاف در درون آنها کاشته شده است; زیرا دنیا پرستان به دنبال منافع شخصى خود هستند، هر جا منافعشان چیز دیگرى اقتضا کند، از یکدیگر جدا مى شوند.

«ذلِکَ بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لایعْقِلُونَ» ـ علّت اختلاف آنان، جهل و نادانى است، آنها چون اهل تعقّل و تفکّر نسیتند، اختلاف دارند. عقل، عامل اتحّاد و جهل علّت اختلاف است; پس شما مسلمانان از یهودیان نهراسید!

بعد از بیان اختلاف درونى یهود دو مثال براى آنها بیان مى کند:

مثال اوّل: «کَمَثَلِ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَریباً ذاقُوا وَ بالَ اَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ» مثل یهود بنى النّضیر.

مثل کسانى است که قبل از آنها بودند و کفّاره اعمالشان را پرداختند و اکنون نیز در عذابى دردناک به سر مى برند. خلاصه این که، یهود بنى النّضیر را به قومى که قبل از آنها وجود داشتند و به کیفر اعمالشان رسیدند تشبیه مى کند.

مفسّران در این که این قوم چه کسانى بوده اند دو احتمال داده اند:

1 ـ منظور همان مشرکان مکّه است که در جنگ بدر به کفیر اعمالشان رسیدند. منافقین، مشرکان مکّه را تحریک به جنگ کردند، آنها به میدان جنگ بدر آمدند و شکست خوردند و مجبور به عقب نشینى شدند. یهود بنى النّضیر نیز به سرنوشت آنها دچار خواهد شد.

2 ـ منظور طایفه یهود بنى قینقاع است که به تحریک منافقین بر علیه مسلمانان جنگیدند و از مسلمانان شکست خوردند و محبور شدند مدینه را ترک کنند.

اى یهود بنى النّضیر! سرنوشت بنى قینقاع در انتظار شماست.

مثال دوم : «کَمَثَلِ الشّیْطانِ اِذْ قالَ لِلاِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمّا کَفَرَ قالَ اِنّى بَرِىءٌ مِنْکَ اِنّى اَخافُ اللّهَ رَبَّ الْعالَمینَ» ـ مثال اوّل براى یهودیانى بود که به تحریک منافقان تحریک مى شدند; و این مثال، براى خود منافقان است که یهود را تحریک مى کنند; به عبارت دیگر، این مثال براى محرّک است و مثال قبل براى تحریک شدگان. به هر حال خداوند مى فرماید: مثل منافقین ـ که یهودیان را تحریک مى کنند ـ مثل شیطان است که انسان را تحریک مى کند و او را به کفر وبى دینى دعوت مى کند; امّا همین که اوضاع را نامناسب مى بیند، انسان تحریک شده را در وسط میدان رها نموده و فرار مى کند!

شیطان گاهى از اوقات به شکل انسان در مى آید و او را مى فریبد(2) که به چند نمونه آن اشاره مى شود:

الف : در جنگ بدر شیطان به شکل انسان در آمده بود و مشرکان را تحریک مى کرد; امّا وقتى برترى مسلمانان احساس شد و فرشتگان و ملائکه به کمک آنها آمدند، شیطان عقب نشینى نموده و فرار کرد. وقتى از او پرسیدند: تو که همه را به جنگ تشویق مى کنى، کجامى روى؟ گفت: من چیزى هایى مى بینم که شما نمى بینید!(3)

ب : در جلسه مشورتى سران قریش براى بررسى راه هاى مبارزه با پیامبر(صلى الله علیه وآله)، شیطان به شکل پیرمردى از اهل نجد درآمد و گفت: بهترین راه این است که از تک تک قبایل عرب یک نماینده انتخاب شود که آنها با هم به خانه محمّد(صلى الله علیه وآله)هجوم آورند و او را بکشند تا خون محمّد (صلى الله علیه وآله) بین تمام قبایل عرب تقسیم شود تا قریش توان انتقام از آنها را نداشته باشد. و همین نظریّه تصویب شد.(4)

ج : بعد از رحلت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)و در ماجراى بیعت با ابوبکر نیز مى گویند که شیطان به صورت پیرمرد سالخورده اى در مسجد مجسّم شد و به عنوان اوّلین شخص با ابوبکر بیعت کرد.(5)

به هر حال، خداوند به منافقان مدینه مى فرماید که: مثل شما، مثل شیطان است که انسان را به کفر تحریک مى کند; ولى هنگام خطر، از او دست بر مى دارد. به او پیشنهاد کفر و بى دینى مى دهد; امّا وقتى انسان کافر گردید به او مى گوید: من از کفّار بیزارم و از پروردگار جهانیان مى ترسم!

هنگامى که شیطان عذاب الهى را در چند قدمى خود مى بیند، چنین سخنانى مى گوید و توبه مى کند و روشن است که توبه به هنگام نزول بلا و عذاب پذیرفته نیست; همان گونه که توبه در آستانه مرگ و هنگامى که پرده ها کنار رفته است، قابل پذیرش نیست.

در اینجاست که هر دو گرفتار مى شوند; هم شیطانِ محرّک و هم انسانِ تحریک شده، هم منافقان محرّک و هم یهودیان تحریک شده و عاقبت هر دو، آتش جهنّم است.

این دو مثال براى یهودیان و منافقان صدر اسلام مطرح شده است; امّا آیا اختصاص به زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)دارد؟ انصاف این است که بگوییم: این مثال ها در تمام زمان ها و مکان ها جریان دارد و شامل حال تمام کسانى مى شود که به تحریک منافقان علیه مسلمانان دست به مبارزه مى زنند و هنگامى که گرفتار مى شوند، دست از حمایت آنها بر مى دارند، بلکه گاهى از اوقات به حمایت دشمنان آنان بر مى خیزند; زیرا منافق و شیطان چیزى به نام وفا و عهد و پیمان نمى فهمد!


1 . دیدیم که قدرت ایمان و جهاد مردان حزب اللّه لبنان چگونه ارتش تا دندان مسلّح اسرائیل را با ذلّت از خاک جنوب لبنان بیرون راند.
2 . مرحوم علاّمه مجلسى بحث مفصّلى در این زمینه دارد، علاقه مندان به بحارالانوار، جلد 60، صفحه 283 به بعد مراجعه کنند.
3 . شیطان دشمن دیرینه انسان، ص 85; و تاریخ انبیاء، صفحه 617 .
4 . «شیطان کیست؟» صفحه 123; و شیطان دشمن دیرینه انسان، صفحه 83 .
5 . شرح این مطلب را به نقل از حضرت على(علیه السلام) در کتاب با ارزش «اسرار آل محمد(صلى الله علیه وآله)» صفحه 219 به بعد، مطالعه فرمائید. نمونه هاى دیگرى از ممثّل شدن شیطان به صورت انسان وجود دارد که علاقه مندان مى توانند آن را در کتاب «شیطان دشمن دیرینه انسان» صفحه 80 به بعد، مطالعه کنند.
شأن نزول آیات فوق1 دشمنان اسلام قدرتمند نیستند!
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma