تقیّه، در واقع تغییر شکل مبارزه است و در صورتى واجب است که بدون فایده مهمّى، اظهار عقیده جان انسان را به خطر بیندازد; ولى چرا همسر مؤمن و ایثارگر فرعون در مقابل این جبّار ستمگر، تقیّه نکرد و جان خود را حفظ ننمود و شکل مبارزه اش را عوض نکرد؟
پاسخ : اوّل این که «تقیّه» در جایى است که انسان قدرت و طاقت کتمان و پنهان کردن عقیده خویش را داشته باشد; ولى گاهى عشق انسان به خداوند چنان شعله ور مى شود که رفتار و کردار و حرکات و سکنات او به روشنى نشانگر آن است، هر چند در گفتار آن را پنهان کند.
عشق به خداوند چنان در قلب پاک آسیه شعله ور گردیده و سوداى رسیدن به حق به گونه اى در جان و دل او شور افکنده که هیچ چیز نمى توانست آن را پنهان کند; به این جهت «آسیه» در مقابل شوهرش تقیّه نمى کند و ایمان خویش را آشکارا اعلام مى کند و تا پاى جاى در برابر آن مى ایستد.
دوم این که گاهى اظهار ایمان و سپس شهادت در راه آن از زنده ماندن و کتمان ایمان، آثار بیشترى دارد. اظهار ایمان «آسیه» و نقل و پخش این خبر، در سرزمین مصر و سپس افشاء شکنجه هاى فرعون براى پشیمان کردن آسیه از هدف و ایمانش و پایدارى او تا مرز شهادت چنین است. علاوه بر این که این مسأله خود سند محکمى بر حقانیّت موسى(علیه السلام) و باطل بودن ادّعاى فرعون و باعث دلگرمى و روشن شدن چراغ امید در قلب و جان مؤمنان است که ایمان به خداى یگانه حتّى در قلب دشمن امکان پذیر است و هیچ عذر و بهانه اى براى ترک یکتاپرستى قابل قبول نیست. در طول تاریخ نیز علما و دانشمندانى را مى بینم که با ترک تقیّه، چراغ امید را در دل رهروان زنده نگاه داشتند.(1)