همان گونه که گذشت ملاک اصلى نجات انسان در روز قیامت، تنها اعمال و کردارهاى خود اوست، نه روابط قومى و قبیلگى و فامیلى; پس اگر انسانى فاقد طاعات و عبادات و اعمال صالح باشد; حتّى اگر همسر یا فرزند پیامبر خدا باشد اهل نجات نخواهد بود و به قهر الهى در دنیا و آخرت گرفتار مى شود.
همسر و فرزند حضرت نوح، شیخ الانبیاء، نمونه کامل این مطلب است. حضرت نوح(علیه السلام) هنگامى که کشتى اش آماده حرکت شد و فرزندش در آستانه غرق شدن قرار گرفت، خطاب به پروردگار عرض کرد:
«رَبِّ اِنَّ ابْنى مِنْ اَهْلى وَ اِنِّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَاَنْتَ اَحْکَمُ الْحاکِمینَ(1); پروردگارا! پسرم از خاندان من است، و وعده تو (در مورد نجات خاندانم که در آیه 40 سوره هود آمده است) حقّ است و تو از همه حکم کنندگان برترى!»
خداوند در آیه 46 سوره هود در جواب حضرت نوح با اشاره به همین معیار و بى اثر بودن روابط نسبى مى فرماید:
«قالَ یانُوحُ اِنِّهُ لَیْسَ مِنْ اَهْلِکَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح فَلا تَسْئَلْنَ مالَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ اِنّى اَعِظُکَ اَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ; اى نوح! او از اهل تونیست، او عمل غیر صالحى است ] فرد نا شایستى است[ ; پس، آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه، من به تو اندرز مى دهم که از جاهلان نباشى!» ـ آرى! رابطه ونسبت هرچقدر که قوى باشد، حتّى اگر فرزند پیامبر باشد، ولى ناصالح باشد، هیچ سودى برایش نخواهد داشت بدین جهت فرزند نوح(علیه السلام)عاقبت همراه بقیّه کفّار غرق شد.
داستان امام سجّاد و طاووس الفقیه نیز در این رابطه عبرت آمیز است: مى گوید:
امام سجّاد(علیه السلام) را مشاهده کردم در حالى که از هنگام عشاء تا سحر مشغول طواف خانه خدا و عبادت و راز و نیاز بود و با اشعار جالب و مناجات هاى زیبا که همراه اشک و آه و ناله بود، با پروردگار خویش زمزمه هاى جانسوزى داشت. مناجات آن حضرت بقدرى طول کشید که از حال رفت و بر روى زمین افتاد. نزدیک حضرتش رفتم و سرش را بر دامن گرفتم; از حال او گریه ام گرفت و اشک چشمانم برصورتش ریخت، حضرت به هوش آمد و فرمود: چه کسى مرا از مناجات با پروردگارم باز داشته است؟
خود را معرّفى کردم و گفتم: اى فرزند پیامبر! این همه جزع و فزع شما براى چیست؟ ماانسانها ى گناهکار، سزاوارتر براى این جزع و فزع هستیم. شما که پدرى چون حسین ابن على(علیه السلام) ومادرى چون فاطمه زهرا(علیها السلام) و جدّى چون پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)دارید، نباید این قدر ناراحت باشید؟
حضرت فرمود: طاووس، این سخنان را رهاکن! خداوند بهشت را براى اطاعت کنندگان و نیکان آفریده است; هرچند برده اى حبشى باشد و هیچ نسبتى با پیامبر و آلش نداشته باشد و جهّنم را براى عاصیان و گنهکاران خلق نموده است; هر چند از قبیله قریش (و از نزدیکان پیامبر(صلى الله علیه وآله)) باشد.(2)
طاووس! مگر این آیه شریفه را نشنیده اى: «فَاِذا نُفِخَ فِى الصُّورِ فَلا اَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَؤمَئِذ وَ لا یَتَساءَلُونَ;(3) هنگامى که در صور دمیده شود، هیچ یک از پیوندهاى خویشاوندى میان آنها در آن روز نخواهد بود و از یکدیگر تقاضاى کمک نمى کنند (چون کارى از کسى ساخته نیست!)» به خدا قسم فرداى قیامت هیچ چیزى به تو سود نمى رساند; مگر عمل صالحى که پیش فرستاده اى!(4)
حقیقتاً اگر عمل صالح نباشد، هیچ چیزى فرداى قیامت با عث نجات انسان نمى شود; زیرا به تعبیر قرآن مجید قیامت روزى است که: «لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ اِلاَّ مَنْ اَتَى اللّهَ بِقَلْب سَلیم(5); در آن روز که مال و فرزندان سودى نمى بخشد، مگر کسى که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید.»
نتیجه این که حسادت ها، دروغگویى ها، افشاء اسرار دیگران، باعث دورى از خداوند است و تنها معیار و ملاک براى نجات انسان در آن روز اعمال صالح اوست; نه روابط فامیلى.
* * *