منافقین داراى دو چهره و گاهى دو شخصیّت هستند; ظاهر آنها چیزى، و باطنشان چیزى دیگراست; در ظاهر ادّعاى ایمان مى کنند و در صف مؤمنان قرار مى گیرند و شکل ظاهرى عبادات را انجام مى دهند، ولى در قلب و درون، ایمانى ندارند و یا ایمان درست و صحیحى ندارند.(1)
این معنى در روایات اسلامى نیز آمده است; در روایتى آمده است که خداوند به عیسى بن مریم(علیه السلام) فرمود:
یاعیسى لَیَکُنْ لِسانَکَ فِى السَّرِّ وَ اْلعَلانِیَةِ لِساناً واحِداً وَ کَذلِکَ قَلْبُکَ، اِنّى اُحَذِّرُکَ نَفْسَکَ، وَکَفى بى خَبیراً، لا یَصْلَحُ لِسانانِ فِى فَم واحِد، وَ لا سَیْفانِ فى غَمَد واحِد وَ لا قَلْبانِ فى صَدْر واحِد(2)
اى عیسى! زبان و قلب تو در سّر و آشکار باید یکى باشد; (نه این که در رو به روى اشخاص به گونه اى سخن بگویى و در غیاب آنها به گونه اى دیگر.) تو را (از دوچهره بودن) بر حذر مى دارم و همین که من از همه احولات تو آگاهم، کافى است (هر چند مردم، آگاه به باطن تو نباشند) شایسته نیست دو زبان در یک دهان باشد; همان گونه که شایسته نیست دوشمشیر در یک غلاف و دو قلب در یک سینه باشد!
به هر حال، نفاق به معناى دو چهره اى و تضادّ ظاهر و باطن انسان است و زمانى انسان بطور کامل از نفاق مبرّى و پاک مى شود که بتواند درونش را دقیقاً با ظاهرش یکسان و یکنواخت کند.
خداوندا ما را در این امر بسیار مهم یارى فرما!