«ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلا مِنْ اَنْفُسِکُمْ; خداوند مثالى براى شما از خودتان زده است.»
جمله «مِنْ اَنْفُسِکُمْ» اشاره به نکته خوبى دارد و آن، این است که خداوند براى احتجاج و استدلال بر بطلان اعتقادات بت پرستان، از اعتقادات خود آن ها استفاده کرده است و این نکته مهمّى در مناظرات و مباحثات است ولى به معنى درست بودن اعتقاد مورد استدلال نمى باشد.
«هَلْ لَکُمْ مِنْ ما مَلَکَتْ اَیْمانُکُمْ مِنْ شُرَکاءَ مِنْ ما رَزَ قْناکُمْ» ـ خلاصه این مثال چنین است: شمااگر غلام و کنیزى داشته باشید که متعلّق به شما و ملک شماست و از خود هیچ اختیارى ندارد; نه مال دارد، نه ثروت; آیا حاضرید چنین برده اى را در هر آنچه که خداوند روزى شما کرده و جزء سرمایه زندگى شماست شریک نمائید!
«فَاَنْتُمْ فِیهِ سَواءٌ» ـ در تمام دارایى ها، مساوى برده خود باشید; حتّى در تصمیم گیرى ها و اظهار نظرها.
«تَخافُونَ کَخَِیْفَتِکُمْ اَنْفُسَکُمْ» ـ براى این جمله، تفسیرهاى مختلفى بیان شده است که به شرح یکى از آنها مى پردازیم:
شما و برده شما، چنان در تمام اموال و دارائى ها شریک باشید که بترسید او بتواند مستقلاّ در اموال مشترک تصرّف کند;(1) به هرحال آیا شما حاضرید که برده شما شریک شما در تمام دارایى هاى تان باشد؟ قطعاً حاضر به چنین کارى نیستید; پس چرا براى خداوند، چنین شرکایى از بتان قائلید; در حالى که تمام موجودات عالم، مخلوق خدایند; آیا مملوک و مخلوق خداوند، شریک اوست؟
برده و بنده تو شریک تو نیست، چگونه مملوک خدا را شریک او قرار مى دهید! تو که نسبت به برده ات مالکیّت اعتبارى دارى، نه حقیقى، حاضر نیستى با برده ات شریک باشى، پس چگونه نسبت شراکت خدا و مخلوقاتش را مى دهى، در حالى که مالکیّت خداوند بر مخلوقاتش مالکیّت حقیقى است!
کَذلِکَ نُفَصِّلُ الاَْیاتِ لِقَوْم یَعْقِلُونَ
ما این آیات را براى کسانى که عقل و تفکّر دارند، شرح مى دهیم.
همه جا مخاطبین قرآن، عقلاء، علماء و اندیشمندان هستند. چنین دینى که دعوت به تفکّر و تعقّل و اندیشه مى کند دین خدایى است; زیرا ادیان باطله و غیر خدایى دعوت به جهل و نادانى مى کنند و پیروان خود را در جهالت نگه مى دارند تا به این وسیله بتوانند آنها را استعمار کنند.
در روایتى از حضرت صادق(علیه السلام)آمده است: «اِنَّ الثَّوابَ بِقَدْرِ الْعَقْلِ; پاداش اعمال، رابطه مستقیمى با میزان عقل انسان دارد.(2)» مثلا، افراد متعدّدى دو رکعت نماز مى خوانند، امّا ثواب همه یکسان نیست; ممکن است نماز دو رکعتى یک نفر صد هزار برابر ثواب داشته باشد! ولى همین دو رکعت نماز از دیگرى به اندازه دو رکعت هم ثواب نداشته باشد! بنابراین ضریب ثواب اعمال انسان ها مقدار عقل آنهاست.