ويژگی‌های قصّه های قرآنی؟

قصّه‌های قرآن دارای چه ويژگی‌ها و امتيازاتی هستند؟

قصص قرآنى دو ويژگى مهم دارد: 1. حقيقت گويى و واقع گرايى؛ نه خيال پردازى. 2. هدفمندى و همسويى با غرضى كه قرآن در پى آن است. آری قرآن به داستان، تنها به عنوان يك كار هنرى نپرداخته است و نيز غرضش مانند تاريخ نگاران و قصه پردازان، شرح حال گذشتگان يا سرگرمى و لذت نبوده است؛ بلكه قصّه در قرآن با ديگر شيوه‌هاى بيانى آن همگام مى‌شود تا اهداف و خواسته‌هاى دينى و تربيتى قرآن را برآورده سازد و البته در اين ميان، قصّه از مهم‌ترين اين شيوه هاست.

عصمت انبیاء در ترازوی عقل

چگونه از طريق عقل می توان عصمت پيامبران را اثبات کرد؟

اولا: عوامل گناه در وجود پيامبران در برابرعوامل باز دارنده کارآمد نیستند؛ یعنی جهل و غلبه شهوات به عنوان دو عامل مهم در بروز گناهان، به خاطر علم وسیع و احاطه انبیاء به زشتی اعمال، کاملا در وجود آنها منتفی است.
ثانیا: هدف از بعثت پيامبران هدايت نوع بشر است. اين هدف در صورتى تأمين مى شود كه هيچ گونه شك و ترديدى براى مردم نسبت به سخنان و تعليمات آنها نباشد و به آنها اعتماد كنند.
ثالثا: در صورت بروز هر نوع گناهی از سوی انبیاء، هدف بعثت آنها که هدایت بشر است، نقض می گردد چون مردم درباره هر گفته یا رفتار انبیا احتمال دروغ و تحريف حقايق، خطا و اشتباه را ممکن خواهند دانست.
رابعا: اگر خداوند نبوتش را در اختیار کسی قرار دهد که ممکن است دروغ بگوید و خطا کند و مرتکب گناه گردد، به دست خود اسباب گمراهی بندگانش را مهیا نموده است.
خامسا: هر مأموريتى نياز به شايستگى و قابليتى در خور آن مأموريت دارد؛ امكان ندارد افراد نالايق و كسانى كه استعدادى براى آن مأموريت ندارند وظيفه خود را به طور صحيح انجام دهند.

شاخصه های «اعجاز تشريعی» قرآن؟

برای «اعجاز تشريعی» قرآن چه شاخصه هایی می توان برشمرد؟

انسان همواره پرسش هايى درباه هستى و راز آفرينش با خود داشته و پيوسته در تلاش بوده تا پاسخ هاى قانع كننده اى براى آن بيابد؛ دين، آن گونه كه قرآن عرضه كرده، پاسخ تمامى اين پرسش ها را داده، و دانشی را بر انسان عرضه داشته كه خود جوياى آن بوده و نتوانسته به روشنى به آن راه يابد، و اين خود دليل اعجاز قرآن است. این نوآوری ها عبارتند از: نوآوری های دین در دو بعد معارف و احکام، که به دور از اوهام و خرافات است، نوآوری در توصیف صفات جمال و جلال الهی، تبیین قداست مقام انبیاء و جامعیت احکام اسلامی.

گریه و عزاداری بر مظلومان 1400 سال پیش و فراموشی مظلومان زمانه!

آیا بهتر نیست که بجای متوقف شدن در 1400 سال قبل، به حال مقتولان میانمار، غزه، یمن و ... گریه کنیم؟

در اسلام آنچه اهمیت دارد یاری مظلومان می باشد و گریه بر ستمدیدگان، جبران وظیفه «یاری مظلوم» را نمی کند. افراد بی تفاوت در قبال رنج مظلومان مورد توبیخ خدا خواهند بود. آیات و راوایات با کمال صراحت مسلمانان را ملزم و مکلف به یاری ستمدیدگان می کند. بنابراین وظیفه اساسی و اولیه ما به عنوان مسلمان در قبال رنج ها و ظلم هایی که دیگر مسلمانان متحمل می شوند، نه گریه و زاری که یاری آنها و حمایت شان با جان و مال است.
اما عزاداری برای امام حسین(ع) و گریه برمصائب ایشان، نه تنها منافاتی با دلسوزی و حمایت از مظلومین عالم ندارد بلکه مقوم آن است. زیرا از یک طرف قیام امام حسین(ع) برترین الگوی ظلم ستيزان است و گریه و عزاداری میثاقی بر ادامه اهداف سید الشهدا در ظلم ستیزی است و از طرف دیگر این عزاداری ها می تواند توده های مسلمان را بسیج و آنها را تربیت کند. نیروهای تربیت یافته در این مجالس، بهتر از دیگر مسلمانان، آمادگی دفاع و حمایت از برادران و خواهران مسلمان رنج دیده شان در اقصی نقاط عالم را دارند.

نجات و بهشت رفتن انسان گنهکار به صرف گریه بر امام حسین(ع)!؟

چه توجیهی دارد که یک نفر تمام عمر گناه و معصیت کند و با گریستن برای امام حسین(ع) و یک اشک به بهشت برود؟!

اینکه آدمی مشمول شفاعت و درک ثواب عزاداری امام حسین(ع) باشد، شرایط و ضوابطی دارد که مهم ترین آنها رعایت «تقوای الهی» است. یعنی حدود الهی را که چیزی جز «انجام واجبات و ترک محرمات» نیست، رعایت کند. هیچ عمل مستحبی ولو دارای ثواب زیاد، نمی تواند خسران ترک واجب یا ارتکاب حرام را جبران کند؛ به خصوص اگر در این بین «حق الناس» ضایع شود.
اصولا ثواب هاى‏ عظيم و پاداش‏هاى فوق العاده ای که در احادیث برای عزاداری امام حسین(ع) بیان شده، از آن كسانى است كه عارف به حق ایشان باشند و بدانند آن حضرت براى چه هدفى قيام كرد و در چه راهى شربت شهادت نوشيد و در مسير اهداف آن بزرگوار قرار گيرند.
ضمن اینکه «مداومت» بر گناه به امید واهی جبران آن در عزاداری و امید واهی به شفاعت، بعداز مدتی ممکن است «توفیق عزاداری» را نیز از او سلب کند. بسیاری از گناهان انسان را از جاده مستقیم الهی خارج می سازند و به کوره راه های كفر و عناد با اهل بیت(ع) می کشانند.

منافات دعا با مقام رضا و تسليم بر اراده الهی؟!

آیا دعا کردن با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده الهی منافات دارد؟!

رضایت و تسلیم باید بر قضای الهی باشد و قضای الهی نیز بر اساس استعدادها و لیاقت هایی که هر شخص از خود نشان می دهد شکل می گیرد و جریان می یابد. «دعا» به تصریح آموزه های اهل بیت(ع) یکی از مؤثرترین عواملی است که مواهب الهی را به شخص جلب می کند. زیرا دعاکننده بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسایل موجود به کار می بندد، آن جا که دیگر کاری از دستش بر نمی آید و به نقطه بن بست رسید، به در خانه خدا می رود و با توجه و توکل و تکیه بر خدا، فراهم شدن اسباب و عواملِ خارج از دایره قدرت انسانی را از وی طلب می کند و با همین توکل و تکیه است که تسلیم قضای الهی می شود.

مفهوم دو واژه «تزکیه» و «تربیت» و تفاوت آنها

مفهوم دو واژه «تزکیه» و «تربیت» و تفاوت آنها چیست؟

 دو واژه «تزکیه» و «تربیت» گرچه از حیث مفهوم به هم نزدیک اند، لکن «تزکیه» دارای بار معنایی بیشتری است. در واقع «تربیت» عبارت است از: فراهم ساختن زمینه های رشد و شکوفایی «تربیت» پذیر و رساندن او به مرحله ای که استعدادهایش را بروز دهد. اما در «تزکیه»، «مربی» علاوه بر فراهم ساختن زمینه های رشد تربیت پذیر، خودش نیز در تربیت فرد و عوامل پیرامون آن تصرّفاتی انجام می دهد که به مجموع این فعالیت ها و تصرّفات «تزکیه» گفته می شود. البته در «تزکیه» انسان باشعور، آموزش های «مربی» باید شناخت فرد را گسترش دهد.

«تعليم و تربيت» فلسفه بعثت انبياء

آيا می توان «تعليم و تربيت» را به عنوان يكی از دلایل بعثت انبياء نام برد؟

قرآن در سه مورد يكی از فلسفه های بعثت را «تعليم و تربيت» می داند و مى فرمايد: «او كسى است كه در ميان قوم درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنان بخواند و آنها را پاكيزه كند و كتاب قرآن و حكمت به آنها بياموزد، هرچند قبل از آن در گمراهى آشكارى بودند». در جای ديگر می فرمايد: «همان گونه كه رسولى در ميان شما از خودتان فرستاده ايم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را تزكيه و پاكيزه سازد و كتاب و حكمت بياموزد و آنچه را امكان نداشت بدانيد به شما تعليم دهد».

تقدم «تزكيه» بر «تعليم» در قرآن

با توجه به آيات قرآن، «تعليم» مقدم است يا «تزكيه»؟

با توجه به آيات قرآن، «تزكيه» مقدم بر «تعليم» است؛ زيرا علم جنبه طريقى و مقدّمى دارد و هدف نهايى، تربيت انسان و تزكيه نفوس و تكامل روح و جان است و به تعبير ديگر تلاوت آيات قرآن و تعليم علم و حكمت، همه براى رسيدن به آن هدفِ بزرگ است؛ بنابراين اينها همه مقدّمه اند و تزكيه، ذى المقدمه و اگر در برخي آيات، تزكيه پيش از تعليمِ كتاب و حكمت ذكر شده، تنها براى نشان دادن اهمّيّت آن است.

توصیه به «انفاق» خالصانه و بی ‌شائبه

قرآن و روایات چگونه به «انفاق» خالصانه و بی ‌شائبه فرمان می ‌دهند؟

قرآن و روایات انسان ها را به انفاق خالصانه فرمان می دهند. لذا قرآن می فرماید: «و به زودى با تقوا ترين مردم از آن [آتش سوزان] دور داشته مى ‌‏شود، همان ‌كس كه مال خود را [در راه خدا] مى ‏‌بخشد تا پاك شود». در اين آیه قرآن از گروهى سخن مى‌ گويد كه از آتش جهنّم بركنارند. زیرا تعبير به‏ «يتزكّى‏» اشاره به قصد قربت و نيّت خالص است. چون «تزكيه» به معنى نموّ و پاك كردن اموال آمده است. همچنین امام باقر(ع) در حدیثی می فرماید: «‏محبوب ترين اعمال نزد خدا اين است كه قلب مؤمن نيازمندى را مسرور كند، او را سير كرده يا بدهى او را ادا كند».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

إنّ لکلٍّ أجلا لا يَعْدُوهُ

براى هر چيز مدّتى است که از آن تجاوز نمى کند

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 46