پاسخ اجمالی:
رضایت و تسلیم باید بر قضای الهی باشد و قضای الهی نیز بر اساس استعدادها و لیاقت هایی که هر شخص از خود نشان می دهد شکل می گیرد و جریان می یابد. «دعا» به تصریح آموزه های اهل بیت(ع) یکی از مؤثرترین عواملی است که مواهب الهی را به شخص جلب می کند. زیرا دعاکننده بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسایل موجود به کار می بندد، آن جا که دیگر کاری از دستش بر نمی آید و به نقطه بن بست رسید، به در خانه خدا می رود و با توجه و توکل و تکیه بر خدا، فراهم شدن اسباب و عواملِ خارج از دایره قدرت انسانی را از وی طلب می کند و با همین توکل و تکیه است که تسلیم قضای الهی می شود.
پاسخ تفصیلی:
در آموزه های اسلامی با دو مؤلفه ظاهرا متضاد مواجه می شویم: «دعا» و درخواست از خداوند برای رشد در مقام های مادی و معنوی از یک سو و لزوم «رضا» و صبر و تسلیم به قضا و قدر خداوند از سوی دیگر. این دو مؤلفه از آنجا با یکدیگر متناقض به نظر می رسند که می بینیم دعا کردن برای بهبود شرایط مادی و معنوی فقط از کسانی برمی آید که بدون رضایت دادن به اراده و قضا و قدر الهی در باره خود، از آن وجود مقدس درخواست می کنند که شرایط بهتری را برای شان پدید آورد. اما چگونه ممکن است که در آموزه های دینی هر دوی این مؤلفه ها توصیه شده باشند؟! یعنی چگونه مردم هم به دعا کردن توصیه شده باشند و هم به تسلیم و رضایت از آنچه اراده الهی برای شان پدید می آورد؟!
مولوى نیز می گوید برخی از اولیاء الهی به سبب رضا و تسلیم هیچ خواسته ای از خدا ندارند و دهان شان از دعا بسته است! او می گوید:
بشنو اکنون قصهٔ آن رهروان***که ندارند اعتراضی در جهان
ز اولیا اهل دعا خود دیگرند***که همیدوزند و گاهی میدرند
قوم دیگر میشناسم ز اولیا***که دهانشان بسته باشد از دعا
از رضا که هست رام آن کرام***جستن دفع قضاشان شد حرام
در قضا ذوقی همیبینند خاص***کفرشان آید طلب کردن خلاص
حسن ظنی بر دل ایشان گشود***که نپوشند از عمی جامهٔ کبود
معنای اصطلاحی مفاهیم «رضا» و «تسلیم» و «دعا»
شاید بی مناسبت نباشد که در ابتدای بحث و پیش از وارد شدن به جزئیات پاسخ این سؤال، توضیحاتی مختصر راجع به معنای اصطلاحی مهم ترین واژه های طرح شده در این پرسش ارائه دهیم.
رضا در لغت به معنای خشنودی(1) و معنایی مخالف «سخط»(2)؛ (ناراحتی) است. اصل این واژه به موافقت میل آدمی به آنچه با آن مواجه است(3) دلالت دارد. در اصطلاح نیز عبارت است از ترک اعتراض قولی یا فعلی بر مقدرات الهی در باطن و ظاهر(4) و اقامت بر فرمان ها و گردن نهادن به احکام او(5) به گونه ای که بنده، مقامی بیشتر از آنچه خدا آن را قرار داده، طلب نکند.(6) صاحب مرتبه رضا پيوسته در لذت و بهجت و سرور و راحت است. نزد او ميان فقر و غنا و راحت و سختى و بقاء و فناء و عزت و ذلت و مرض و صحت و موت و حيات تفاوتی وجود ندارد و هيچ يك از اينها بر ديگرى در نظر او ترجيح ندارد و هيچ كدام بر دل او سنگین نيست، زيرا كه او همه اینها را صادر از خداى تعالى مى داند و به واسطه محبت حق كه بر دل او رسوخ نموده بر همه افعال او عاشق است و آنچه از او مى رسد بر طبع او موافق است.(7) رضا، بالاترین درجه تکامل است زیرا تکامل داراى درجاتى است که عبارت اند از: صبر، تنزیه خداوند، سپاس و ستایش پروردگار و در نهایت، رضا به قضاى الهى.(8)
براى تحصيل رضا چند امر قابل توجه است:
1. تداوم در ذكر خدا در قلب و تفكر در عجائب خلقت و حكمت هاى تعبیه شده در مخلوقات و مواظبت بر طاعات و عبادات و كم نمودن علائق دنيوى و علائق نفسانى كه همه را تحت عنوان «توجه به خدا» مى توان جمع كرد و با اين توجه محبت شخص به مرتبه اى مى رسد كه محو دوست گرديده و مست باده محبت مى شود و احساس درد مصائب و بلاها نخواهد كرد.
2. تأمل در اينكه انسان غافل و جاهل است و مهربانى مادر به فرزند جلوه بسيار كوچكى از عشق و محبت او به مخلوقات است پس چنين خالقى هر چه كند بایستی مورد پذیرش قرار گیرد.
3. تأمل در اينكه از ناراضی بودن او هيچ نظام الهى تغيير نخواهد كرد، چه راضى باشد چه ناراضى، تقدير الهى خواهد آمد، لكن وجود رضايت موجب كسب ثواب و نارضايتى عامل تحصيل عقاب خواهد بود.
4. طالب مرتبه رضا، بايد در آيات و اخبارى كه در رفعت مرتبه اهل بلا همچون حضرت ايوب(عليه السلام) رسيده نظر كند و احاديث اجر و ثواب بر مصيبت را مطالعه كند و بداند هر گنجى بعد از رنجى و هر راحتى بعد از محنتى و هر اجرى بعد از بلايى و هر ثوابى بعد از مصيبتى است.(9)
تسلیم عبارت است از ترک کردن طلب و سپردن همه امور به خدا بدون آنکه به آنها وابستگی داشته باشد. تسلیم نشانه ثبات و استقامت بنده به هنگام نزول بلاها و عدم دگرگونی ظاهری و باطنی او و اطاعت از اوامر و نواهی خداوند بدون شکوه و شکایت است.(10) فرد در مقام تسلیم همچون گوی در دست چوگان باز است و با محو اراده اش در اراده خداوند، خود را به کلی به او سپرده و در همه امور به او اعتماد کرده است. این امر خود ناشی از معرفت شخص به این نکته است که همه نیکی ها و زیبایی ها از خداوند و همه زشتی ها و بدی ها از بنده است. به همین سبب خداوند را شایسته اعتماد مطلق می داند و خود را به او می سپارد و دل به او می بندد.(11)
تسليم و رضا به منزله صورت خلقيات مؤمن است كه نور ايمان در آن منعكس شده و آينه اى است كه نور ايمان در آن متجلى شده است و از اين طريق مى توان وجود نور ايمان او را لمس و مشاهده كرد.(12) در روايت آمده كه از امام صادق(عليه السلام) سؤال شد به چه چيزى روشن مى شود كه مؤمن، مؤمن است؟ ایشان فرمودند: «بِالتَّسْلِيمِ لِلَّهِ وَ الرِّضَا فِيمَا وَرَدَ عَلَيْهِ مِنْ سُرُورٍ أَوْ سَخَطٍ»(13)؛ (به تسليم بودن در برابر خداوند و راضى بودن از شادى و ناراحتى ای كه به او مى رسد).
مقام رضا والاتر است یا مقام تسلیم؟
با همه آنچه بیان شد، باید توجه داشت که علمای اخلاق فرموده اند: بالاتر از مقام رضا، مقام تسليم است، زيرا در مقام رضا طبع انسان لحاظ و منظور شده و مى گويد: «هر چه محبوب برايم بپسندد من مى پسندم و راضى به آن هستم»، ولى در مقام تسليم طبع و ميل و منيت و تعلقات انسان لحاظ نمى شود بلكه طبع و موافقت و مخالفت آن را به خدا واگذار مى كند و گويا اصلا طبعى و تعلقى به امورات براى آن نمى بيند كه افعال خداوند موافق و مرضى آن باشد.(14)
نيل به مقام رضا از شؤون متقين است، ولى رسيدن به مقام تسليم از ثمرات مراتب عالى تقوا و يقين است كه وصول به اين مرتبه امرى بس دشوار ولى لازم است. اين مقامى است كه بزرگان دين همچون حسين بن على سيدالشهدا(عليه السلام) به اين مقام رسيده اند كه در تاريخ كربلا آمده حضرت بعد از مبارزات فراوان وقتى از اسب بر زمين قرار گرفتند عرض كردند: «رِضاً بِقَضائِک وَ تَسْلیماً لِامْرِک لامَعْبودَ سِواک یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ»(15)؛ (راضى هستم به قضاء و حكم تو تسليمم براى امر تو؛ نيست معبودى به غير از تو اى فرياد رس فريادكنندگان).(16)
دعا یکی از عوامل تأثیرگذار بر مقدرات الهی
دعا درخواست فراهم شدن اسباب و عواملى است كه از دايره قدرت انسان بيرون باشد، آن هم از كسى كه قدرتش بى پايان و هر امرى برايش آسان است.(17) در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «افْزَعُوا إِلَى اللَّهِ فِی حَوَائِجِكُمْ وَ الْجَئُوا إِلَيْهِ فِي مُلِمَّاتِكُمْ وَ تَضَرَّعُوا إِلَيْهِ وَ ادْعُوهُ فَإِنَّ الدُّعَاءَ مُخُّ الْعِبَادَة»(18)؛ (در حوائج خود و به هنگام بروز مشكلات از خداوند مدد بطلبيد و در سختی ها به او پناه ببريد و در پيشگاه او تضرع و دعا كنيد چرا كه دعا روح و مغز عبادت است).
با این وجود می گوییم اگر کسی واقعا راضی به رضای خدا و اوامر او و مقدرات اوست باید به دعا نیز گردن نهد، چون خدا به دعا کردن امر فرموده و آن را در مقدرات خود ملحوظ داشته است. چرا كه دعا تأكيدى است بر تسليم و رضا چون خدا مى خواهد از طريق دعا بندگانش به او نزديك شوند و در پرتو قرب به ذات پاك او مشمول بركات و رحمت و عنايت بيشترى گردند.(19)
برای توضیح بیشتر این مفهوم که چگونه خداوند دعا را در مقدرات خود ملحوظ کرده است می گوییم که وقتی سخن از «رضا به قضای الهی» و «تسلیم امر خدا بودن» به میان می آید باید این معنا را در نظر داشته باشیم که «امر خدا» و «قضای الهی» بر حسب استعداد و لیاقت های خود آدمی شکل می گیرد و انسان در این میان، منفعل و بی تأثیر نیست. هر قدر استعداد و شايستگى انسان بيشتر باشد سهم بيشترى از مواهب الهی نصيبش می گردد. و در این میان عنصر «دعا» یکی از مهم ترین مؤلفه های مؤثر بر آن شایستگی است.(20)
روح انسان ها، همانند پيمانه هايى است كه با آن از اقيانوس بى پايانى آب برمى دارند و يا همانند سرزمين هايى كه در زير باران حيات بخشى قرار گرفته هر قدر ظرفيت آن پيمانه ها و گستردگى اين زمين ها بيشتر باشد بهره فزون تر از آن اقيانوس يا قطرات باران خواهند گرفت. اگر دعا آميخته با شرايط اساسى باشد ظرفيت وجودى انسان را بيشتر و گستردگى آن را زيادتر مى كند.(21) بديهى است كوشش براى تكامل و كسب شايستگى بيشتر عين تسليم در برابر قوانين آفرينش است، نه چيزى برخلاف آن.(22) شاید به همین خاطر است که امام صادق(علیه السلام) در بیان رابطه دعا با کسب برخی از مقام های معنوی می فرماید: «انَّ عِندَ اللّهِ عَزَّ وَجَّلَ مَنزِلَةً لاتَنالُ الّا بِمَسألَةٍ»(23)؛ (در نزد خداوند مقاماتى است كه بدون دعا كسى به آنها نمى رسد).
در واقع بنده بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسایل موجود به کار می بندد، آن جا که دیگر کاری از دستش بر نمی آید و به نقطه بن بست می رسد، به در خانه خدا می رود و با توجه و توکل و تکیه بر خدا، فراهم شدن اسباب و عواملِ خارج از دایره قدرت انسانی را از وی طلب می کند و با اتکا بر همین وجود مقدس، روح امید و حرکت را در دل خود زنده نگه می دارد و از الطاف بی دریغ الهی مدد می گیرد.(24)
با توجه به این مفهوم از دعا، «رضا» و «تسلیم» این گونه معنا می شود که شخص در آن نقطه بن بست مورد اشاره، از ادامه زندگی و فعالیت ناامید نمی گردد و با توکل بر خداوند و اطمینان از سیطره اراده او بر تمام امور، از پروردگار جهان برای برآورده شدن خواسته اش استمداد می کند و بر اثر آن، عمیقا احساس اطمینان و آرامش می نماید.
آثار تربیتی دعا و ارتباط آن با رضا و تسلیم
دعا نوعى عبادت و خضوع و بندگى است و انسان با دعا توجّه تازه اى به ذات خداوند پيدا مى كند و چنان كه همه عبادات اثر تربيتى دارد دعا هم داراى چنين اثرى خواهد بود(25) این گونه ارتباط یافتن با خداوند روح آدمی را برای صبر و تحمل کردن و رضا و تسلیم در برابر همه تلخی ها و شیرینی های مقدر شده توسط خداوند، آماده می سازد. همچنین دعا باعث تقویت اراده شده و انسان با دعا کردن و به زبان آوردن خواسته خویش، اراده عملی محکم تری پیدا خواهد کرد؛ شاید به همین دلیل است که در برخی از روایات اسلامی نیز از «دعا» به اسلحه مؤمن [براى غلبه بر دشمن و حوادث] تعبیر شده است.(26)
خواص اضطراب زدایی دعا
دعا خواص بسیار مؤثری در مبارزه با اضطراب هاى درونى نیز دارد. هيچ گاه زندگى انسان از ناملايمات خالى نبوده و قراينى در دست داريم كه حجم مشكلات روانى با پيشرفت تمدن صنعتى، افزايش چشمگيرى پيدا كرده است كه علل عمده آن را مى توان در چند امر خلاصه كرد:
اول عدم توازن ترقى سطح تكنيك و صنعت با ترقى رشد اخلاقى است كه سرچشمه انواع تهاجم هاى اجتماعى و اقتصادى و نظامى می گردد و نتيجه آن حكومت اصل «همه چيز براى من» به جاى «همه چيز براى همه» و انواع انحصارطلبی هاى فردى و دسته جمعى و غصب و تجاوز به حقوق ديگران خواهد بود.
دوم احساس بيهودگى، پوچى و بى روح بودن زندگى به این خاطر كه هدف هايى كه جوامع مادى كنونى براى زندگى ترسيم مى كنند، نمى تواند با ارزش وجودى انسان هماهنگ باشد.
سوم افزايش برخوردها و اصطكاك منافع، گسترش درگيری هاى اجتماعى، نگرانی هاى حاصل از تخلف ها، پيمان شكنی ها، شكست ها و ناكامی ها خود عامل مهم ديگرى براى اين اضطراب هاست.
چهارم وسايل ناسالم «هيجان زا» و يا «مخدر» كه به عنوان وسايل سرگرمى مورد بهره بردارى قرار مى گيرد از عوامل مهم بروز روزافزون اين اضطراب هاست. سرعت تحولات اجتماعى و جهانى نيز به اين عوامل دامن زده و آنها را متراكم تر نموده به طورى كه اعصاب انسان عصر ما در زير بار سنگين اضطراب و نگرانى آشفته مى شود.
ارتباط خواص روان درمانی دعا با مقام تسلیم و رضا
از آن جا كه نگرانی ها سرچشمه حالت «غمزدگى» است، دعا اثر عميقى در زدودن اضطراب دارد زيرا سبب رشد اخلاقى و توازن تكامل هاى مادى با تكامل هاى اخلاقى و عاطفى مى گردد.(27) یکی از دانشمندان در این باره می گوید: «وقتى نيايش مى كنيم، خود را به قوّه پايان ناپذيرى كه تمام كائنات را به هم پيوسته است، متّصل و مربوط مى سازيم. امروز جديدترين علم، يعنى روان پزشكى همان چيزهايى را مى آموزد كه پيامبران مى آموختند زيرا پزشكان روانى دريافته اند كه دعا و نماز و داشتن ايمان محكم به دين، نگرانى و تشويش و هيجان و ترس را كه موجب بيم بيشتر از ناراحتى هاى ماست برطرف مى سازد.(28) این آرامش و رفع هیجانات و ترس های مضر، می تواند به نوعی تجسم فیزیکی استقرار در «مقام تسلیم و رضا» به عنوان حالتی معنوی باشد.
به هر حال، دعا نه تنها منافاتی با رضا و تسلیم ندارد بلکه تأکیدی بر رضا و تسلیم نیز شمرده می شود. چون خدا مى خواهد از طريق دعا بندگانش به او نزديک شوند و در پرتو قرب به ذات پاک او مشمول بركات و رحمت و عنايت بيشترى گردند.(29) به همین دلیل تجلی کامل جمع بودن این دو آموزه را در حیات ائمه معصومین(علیهم السلام) می بینیم. مثلا می بینیم حضرت علی(علیه السلام) با آنکه در بالاترین مقامات عرفان قرار داشت و از صفت عصمت برخوردار بود، اما تا آن حد دعا می کرد که امام صادق(علیهم السلام) می فرمود: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع رَجُلًا دَعَّاء»(30)؛ (وعلی شخصی بود که زیاد دعا می کرد).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.