وجود مطالب بی ارتباط در برخی آيات قرآن!

آيا اين سخن صحيح است كه: "در برخی آيات قرآن مطالب بی ارتباط وجود دارد"؟!

اگر سؤال شود در آیه 31 سوره «لقمان» چه ارتباطى ميان «صبر» و «شكر» با «حركت كشتى در دريا» وجود دارد؟ مي گوييم: خداوند در اين آيه، خصوص معناى صبر و شكر را اراده نكرده و مرادش اين نيست كه در حركت كشتى بر روى آبِ دريا، نشانه‌هايى براى خصوص انسان‌هاى صبور و شكور است و براى ديگران نيست؛ بلكه مراد آيه اين است كه در اين امر، نشانه‌هايى براى مؤمنان وجود دارد، ولى از آنجا كه صبر و شكر از بهترين صفات شايسته اهل ايمان است، خداوند آنان را با اين دو صفت ياد مى كند...

منافات دعا با مقام رضا و تسليم بر اراده الهی؟!

آیا دعا کردن با مقام رضا و تسلیم در برابر اراده الهی منافات دارد؟!

رضایت و تسلیم باید بر قضای الهی باشد و قضای الهی نیز بر اساس استعدادها و لیاقت هایی که هر شخص از خود نشان می دهد شکل می گیرد و جریان می یابد. «دعا» به تصریح آموزه های اهل بیت(ع) یکی از مؤثرترین عواملی است که مواهب الهی را به شخص جلب می کند. زیرا دعاکننده بعد از آن که نهایت کوشش خود را در استفاده از همه وسایل موجود به کار می بندد، آن جا که دیگر کاری از دستش بر نمی آید و به نقطه بن بست رسید، به در خانه خدا می رود و با توجه و توکل و تکیه بر خدا، فراهم شدن اسباب و عواملِ خارج از دایره قدرت انسانی را از وی طلب می کند و با همین توکل و تکیه است که تسلیم قضای الهی می شود.

منظور از «ابواب جهنّم»

منظور از «ابواب جهنّم» چیست؟

مفسران درباره اينكه منظور از «ابواب جهنّم» چيست؟ چند احتمال داده اند؛ 1. درب هاى ورودى دوزخ همه به يك كانون منتهى مى گردد. 2. منظور، طبقات مختلف دوزخ است كه از نظر شدّت عذاب با يكديگر متفاوتند. بنابراين هر يك از اين درب هاى هفتگانه به يكى از اين طبقات باز مى شود. روايات متعددي از طريق شيعه و سني مؤيد اين تفسير است. 3. تعدّد دربها به خاطر تعدّد اقوام مختلفى است كه از آنها وارد مى شوند. 4. منظور، اعمال و گناهانى است كه سرچشمه ورود در دوزخ است.

تبيين آیات متشابه قرآن راجع به «اعضاء و جوارح» خداوند

آیات متشابه قرآن راجع به «اعضاء و جوارح» خداوند چگونه تبيين مي شود؟

«اشاعره» مى پندارند كه خداوند داراى اعضا و جوارح است؛ دست، پا، صورت و چشم دارد و به آياتى تمسّک جسته اند كه در آنها واژه هاى «يد، وجه، عين و ساق» به كار رفته است. ولى در اين آيه ها دليلى بر پندار اشاعره وجود ندارد؛ زيرا عبارت «غُلِّ يَدْ» كنايه از عجز و ناتوانى است، در مقابل «بَسْطِ يَدْ» كه كنايه از قدرت و توانايى است و در استعمال رايج عرب با همين معنا به كار مى رود. همچنین عين، در آیات قرآن به معناي عنايت خاصّ است. در واقع مقصود در تمامی این آیات، معنی کنایی است.

منافات بی تابی یعقوب(ع) در فراق یوسف(ع) با صبر جمیل!

آیا توصیف قرآن از حضرت یعقوب(ع) با عبارت «صبر جمیل»، با گریه و بی تابی ایشان در فراق یوسف(ع) سازگار است؟

طبق روایات، صبر جمیل، صبرى است كه با آن شكايت به مردم و دیگران، با ابراز کلمات زننده و سخنان برآمده از جزع و ناسپاسی نباشد و سخنی كه خدا را به خشم آورد نیز بر زبان جاری نگردد، اما گریه بدون جزع و ناسپاسی اشکالی ندارد.
گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف به معنی ناسپاسی نیست، بلکه از روی محبت بوده است؛ چراکه قلب مردان خدا كانون عواطف است.
ضمن اینکه گاهی اشک و ناله بزرگان بخاطر مظلومیت و رنج و بلایی است که بر سر ولی خدا می آید و گریه بر مظلوم می باشد، مثل گریه امام زمان(ع) بر مظلومیت امام حسین(ع)؛ چنین گریه ای نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه ثواب اجر و ثواب فراوانی نیز دارد.

غفلت حضرت یوسف(ع) از یاد خدا!

آیا غفلت حضرت یوسف(ع) از یاد خدا و درخواست ایشان از یک زندانی برای یاد کردن او نزد فرعون مصر، با عصمت او منافات ندارد؟! «وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِی عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ»!

عبارت «فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ» به معنی فراموشی آن زندانی از ذکر بی گناهی یوسف نزد اربابش می باشد، نه غفلت یوسف از یاد خدا. با فرض غفلت یوسف از یاد خدا بخاطر این تقاضا نیز عصمت ایشان زیر سؤال نمی رود؛ زیرا متوسل شدن به اسباب در زندگی امری فطری است و منافاتى با اخلاص ندارد و در جمله «اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ» هم قرينه اى بر دلبستگى يوسف(ع) به غير خدا وجود ندارد. تنها اشتباه یوسف بیان این درخواست در شرایطی است که خدا همیشه در کنارش بوده و در اینجا هم شایسته بود صبر کند و منتظر عنایت پروردگار باشد.

پاداش صابران و استقامت کنندگان در راه خدا

از ديدگاه قرآن پاداش کسانی که در راه خدا صبر و استقامت دارند چیست؟

قرآن وعده بهشت و لباس هاى حرير بهشتى را به صابران داده است. فرشتگان نيز به هنگام ورودشان به بهشت به آن ها به خاطر صبر و استقامتى كه داشتند درود مي فرستند. در آيه 12 سوره «دهر» از ميان تمام نعمت هاى بهشتى روى مسئله لباس هاى پر ارزش و زيبا تكيه شده و اين يا به خاطر آن است كه اين صابران علاوه بر دادن غذاهاى خود به گرسنگان، لباس هاى خويش را نيز به آنها مى بخشيدند و به لباس ساده قناعت مى كردند يا اينكه جمال ظاهر انسان با لباس است همان گونه كه جمال باطن با تقوى است كه قرآن نيز به «لباس تقوى» تعبير كرده است.

حکمت آزمایش انسان کامل؟!

آزمايش الهى براى پرورش و تکامل روحی انسان است؛ با این حال، چرا پیامبران الهی که انسانهاى کاملی هستند، آزمايش مى شوند؟

گرچه پدید آمدن آزمایش های الهی برای نوع بشر موجب رشد و تکامل او می شود، اما فلسفه آزمایش های الهی که برای انبیاء پدید می آید منحصر در موضوع تکامل نیست و می توان اهداف دیگری را نیز برای آن جست.
اهدافی چون تکامل برخی از ابعاد شخصیّتی و کسب برخی كمالات فردى، بروز استعدادها و توانایی های پیامبران برای مردم در همه اعصار، شناخت وضعیت مردم محروم به عنوان یکی از ضرورت های رهبری جامعه و معنا یافتن پاداش و جزا به واسطه امتحانات و آزمایش های الهی.

نحوه استقبال از بهشتیان

بهشتیان چگونه وارد بهشت می شوند؟

احترامات ويژه بهشتيان از همان آغاز ورود در بهشت شروع مى شود و خازنان بهشت نخستين تبريك پر معنا را به آنها مى گويند: «سلام بر شما گوارا باد اين نعمت ها برايتان، وارد شويد و جاودانه در آن بمانيد». از اين تعبير استفاده مى شود كه خازنان بهشت مشتاقانه بر درهاى بهشت انتظار پرهيزكاران را مى كشند، درهاى بهشت را قبلا براى آنها گشوده اند و به محض اينكه به بهشت مى رسند با بهترين تحيّات و احترامات به استقبال آنها مى شتابند و با تعبيراتى چنين زيبا آنها را به بهشت و زندگى جاويدان در آن فرا مى خوانند.

عذر خواهی های حضرت موسی(ع)؟!

حضرت موسی(ع) در همراهی خود با حضرت خضر(ع) چندین بار به حضرت خضر(ع) اعتراض می کند؛ و سپس عذر خواهی می کند. در اینجا سوال پیش می آید که مگر حضرت موسی(ع) معصوم نیست؟! پس چرا کاری می کند که موجب عذر خواهی است؟!

اولا: حضرت خضر(ع) طبق حکمت و اذن و فضل پروردگار به ابوابى از باطن علوم احاطه داشته كه موسى(ع) از آن آگاهى چندانى داشت. به همین خاطر وقتی حضرت موسی(ع) رفتار حضرت خضر(ع) را با معیار علوم ظاهری و احکام شریعت ارزیابی کرد، آنها را خارج از این ضوابط ظاهری می یافت و به حضرت خضر(ع) اعتراض می کرد و حق نیز این بود که اعتراض کند. وقتی منشأ چنین اعتراضی از سوی موسی(ع) عدم اطلاعش از تفاوت های مبنایی دانش ها، علوم و معارفی باشد که خداوند به هر کدام از او و خضر(ع) عطا کرده است، منافاتی با عصمت ندارد.
ثانیا: اظهار پشیمانی از اعتراضات و قضاوت های مورد اشاره در داستان موسی(ع) و خضر(ع) منافاتی با موضوع عصمت ندارد. چرا كه نه مربوط به اساس دعوت نبوت است و نه فروع آن و نه تبليغ دعوت. بلكه در مساله ای صرفا عادى و مربوط به زندگانى روزمره است. آنچه مسلم است هيچ پيامبرى در دعوت نبوت و شاخ و برگ آن مطلقا گرفتار خطا و اشتباه نمی شود و مقام عصمت او را از چنين چيزى مصون مى دارد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام)

من لم يأت قبر الحسين (عليه السلام) و هو يزعم انه لنا شيعة حتى يموت فليس هو لنا شيعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضيفان اهل الجنة

کسى که به زيارت قبر امام حسين نرود و خيال کند که شيعه ما است و با اين حال و خيال بميرد او شيعه ما نيست واگر هم از اهل بهشت باشد از ميهمانان اهل بهشت خواهد بود.

کامل الزيارات، ص 193