پاسخ اجمالی:
در اسلام آنچه اهمیت دارد یاری مظلومان می باشد و گریه بر ستمدیدگان، جبران وظیفه «یاری مظلوم» را نمی کند. افراد بی تفاوت در قبال رنج مظلومان مورد توبیخ خدا خواهند بود. آیات و راوایات با کمال صراحت مسلمانان را ملزم و مکلف به یاری ستمدیدگان می کند. بنابراین وظیفه اساسی و اولیه ما به عنوان مسلمان در قبال رنج ها و ظلم هایی که دیگر مسلمانان متحمل می شوند، نه گریه و زاری که یاری آنها و حمایت شان با جان و مال است.
اما عزاداری برای امام حسین(ع) و گریه برمصائب ایشان، نه تنها منافاتی با دلسوزی و حمایت از مظلومین عالم ندارد بلکه مقوم آن است. زیرا از یک طرف قیام امام حسین(ع) برترین الگوی ظلم ستيزان است و گریه و عزاداری میثاقی بر ادامه اهداف سید الشهدا در ظلم ستیزی است و از طرف دیگر این عزاداری ها می تواند توده های مسلمان را بسیج و آنها را تربیت کند. نیروهای تربیت یافته در این مجالس، بهتر از دیگر مسلمانان، آمادگی دفاع و حمایت از برادران و خواهران مسلمان رنج دیده شان در اقصی نقاط عالم را دارند.
پاسخ تفصیلی:
یکی از سؤالاتی که گاهی درباره گریه بر مصائب اهل بیت(علیهم السلام) خصوصا امام حسین(علیه السلام) مطرح می شود این است که چرا با اینکه 1400 سال از آن حوادث می گذرد هنوز سفارش به گریه و عزاداری برای آنها می شود؟ برفرض گریه برای مظلومین تاثیری داشته باشد، آیا بهتر نیست که بجای منحصر شدن در 1400 سال قبل، به حال مقتولان میانمار، غزه، یمن و... گریه کنیم؟
در پاسخ به این سؤال چند نکته لازم به ذکر است.
الف) آنچه در اسلام اهمیت دارد، یاری مظلومان می باشد و گریه بر ستمدیدگان، جبران وظیفه «یاری مظلوم» را نمی کند:
خداوند متعال در قرآن كريم به یاری مظلومان سفارش کرده است و كسانى را كه نسبت به كمك و يارى ستمديدگان، سكوت و بى تفاوتى اختيار كرده اند، سرزنش و ملامت نموده، مورد توبیخ قرار مى دهد. به عنوان مثال در آیه 75 سوره نساء می خوانیم: «وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْية الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيراً»؛ (چرا در راه خدا، و [در راه] مردان و زنان و كودكانى كه [به دست ستمگران] تضعيف شده اند، پيكار نمى كنيد؟! همان افراد [ستمديده اى] كه مى گويند: پروردگارا! ما را از اين شهر كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، يار و ياورى براى ما تعيين فرما). از اين آيه استفاده مى شود كه بر مسلمانان واجب است اگر ديدند مسلمانى گرفتار ظالمى شده، به قدر قوه و قدرت خود اقدام كنند و شر آن را رفع بنمايند.(1)
همچنین خداوند در آیه 72 سوره انفال تاکید می فرماید: «... إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِى الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ...»؛ (اگر گروهى [از مؤمنان] برای حفظ دين از شما يارى بطلبند، باید ياریشان کنيد). این آيه شريفه نیز با كمال صراحت، مسلمانان را ملزم به یاری مسلمانان ستم دیده می فرماید.
بر همین مبنا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) تاکید می فرماید: (كسى كه شب را صبح كند و نسبت به سرنوشت مسلمانان اهتمام به خرج ندهد، مسلمان نيست)؛ «مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ».(2) و در بیانی دیگر، بی تفاوتی در قبال یاری خواهی هر انسانی را توبیخ نموده، مى فرمايد: (هر كسى فرياد و استغاثه انسانى را بشنود كه مسلمانان را به يارى و كمك مى طلبد و به يارى او نرود، مسلمان نيست)؛ «وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِى يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ».(3)
امام صادق(ع) نیز تاکید مى فرمايد: (هر مؤمنى برادرش را خوار نماید در حالى كه قدرت و توانايى يارى كردن او را دارد، خداوند در دنيا و آخرت دست از يارى او خواهد كشيد)؛ «وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ إِلَّا خَذَلَهُ اللَّهُ فِى الدُّنْيَا وَ الْآخِرَه».(4)
نیاز به تبین بیشتری ندارد که یاری مظلومان و کمک به ستمدیدگان وظیفه ای است که با هیچ عملی حتی گریه کردن برای مظلوم جایگزین نمی گردد؛ هر مومنی در روز قیامت باید نسبت به هر گونه سهل انگاری که در حق بندگان ستم دیده نموده در مقابل پرودگارش پاسخگو باشد. مگر اینکه امکانی برای یاری مظلوم در اختیارش نباشد. بنابراین وظیفه اساسی و اولیه ما به عنوان مسلمان در قبال رنج ها و ظلم هایی که دیگر مسلمانان متحمل می شوند، نه گریه و زاری که یاری آنها و حمایت شان با جان و مال است.
ب) گریه بر امام حسین(علیه السلام) آثاری دارد که در سایر موارد نیست:
قیام امام حسین(علیه السلام) در طول تاریخ برترین الگوی مبارزات آزادی خواهان و ظلم ستيزان بوده که تبلور الگوگیری ظلم ستيزان از مبارزات سالار شهیدان در عزادری های آن حضرت جلوه و تاثیرگذاری بیشتری دارد. به خاطر این تاثیر است که پیامبر اکرم(ص) ده ها سال پیش از واقعه کربلا، در اهمیت و اثرگذاری گریه بر سید الشهدا فرمودند: «یا فاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ باکِیَهٌ یَوْمَ الْقیامَةِ اِلاّ عَیْنٌ بَکَتْ عَلى مُصابِ الْحُسَینِ فَاِنِّها ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعیمِ الْجَنّةِ»(5)؛ (یا فاطمه! روز قیامت هر چشمى گریان است، مگر چشمى که در مصیبت و عزاى حسین گریسته باشد، که آن چشم در قیامت خندان است و به نعمت هاى بهشتى مژده داده مى شود). و در روایت دیگری نیز در تبیین ماهیت این سوگ و عزا فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»(6)؛ (همانا در قتل حسین حرارتی در قلوب مومنین است که هرگز سرد نخواهد شد).
این عزاداری در طول تاریخ محمل رسالت های اجتماعی تاریخی و دلالت های فرهنگی مختلفی بوده است که می توان اشاره وار برخی از آنها را اینگونه برشمرد:
1. حفظ مکتب اهل بیت(علیهم السلام)
برپایی عزاداری، مکتب اهل بیت را زنده می کند. در این مراسم حقانیّت، سیره و سنت آنها بیان و به نسل های بعدی منتقل می شود. امام صادق(ع) در مورد اين گونه مجالس فرمودند: «إِنَّ تِلْكَ الْمَجالِسَ أُحِبُّها فَأَحْيُوا أمْرَنا»(7)؛ (اين گونه مجالس [شما] را دوست دارم، از اين طريق مكتب ما را زنده بداريد!).
2. پاسداشت تاریخ و هدف قیام امام حسین(علیه السلام)
برپایى چنین مجالسى موجب آگاهی از اهداف عالى و ارزشمند قیام امام حسین(ع) مى شود. این مجالس در جهت تبیین اهداف قیام امام حسین(ع) و ترویج عقاید ناب محمّدى و تقویت اعتقادات اصیل اسلامى و اخلاق حسنه و ایثار و فداکارى است.(8) در حقیقت شعیان به توصیه اهل بیت عزاداری می کنند تا یادشان نرود چه اتفاقی افتاد و زمینه آن چه بود؟ امام حسین(ع) چرا قیام کرد؟ هدف ایشان از این قیام چه بود؟
در طول تاریخ اسلام وقایع تلخی روی داد و اثرات نامطلوبی را در مسیر اسلام بر جای گذاشت امّا در حال حاضر عدّه ای به راحتی اصل وقوع بسیاری از این حوادث را انکار می کنند. یکی از نتایج گریه برای امام حسین(ع) و استمرار یاد ایشان در مراسم های عزاداری این بوده که انکار وقایع عاشورا و علل و اسباب آن در حال حاضر برای کسی میسّر نیست چون سیاست «ذکر مصیبت» که توسط امامان اهل بیت(ع) درباره امام حسین(ع) و عاشورا پایه گذاری شد اجازه چنین کتمانی را نمی دهد.
3. بسیج توده ها و وحدت شیعیان
اهمّیّت برپایى مجالس عزاداری و رمز تاکید ائمّه اطهار(علیهم السلام) بر حفظ آن، آنگاه روشن تر مى شود که ملاحظه کنیم شیعیان در عصر صدور این روایات به شدّت در انزوا به سر مى بردند و تحت فشارهاى گوناگون حکومت امویان و عبّاسیان چنان گرفتار بودند که قدرت بر انجام کوچکترین فعّالیّت و حرکت سیاسى و اجتماعى نداشتند ولى مجالس عزاى امام حسین(علیه السلام) آنان را نجات داد و در پناه آن، تشکّل و انسجام تازه اى یافتند و به صورت قدرتى چشمگیر در صحنه جامعه اسلامى ظاهر شده و باقى ماندند.(9)
به تعبير امام خمينى(ره) این عزاداری و گريه سياسى است: «ما ملت گريه سياسى هستيم، ما ملتى هستيم كه با همين اشكها سيل جريان مى دهيم و سدهايى را كه در مقابل اسلام ايستاده است خرد مى كنيم». ایشان همچنین فرمود: «همه ما بايد بدانيم كه آنچه موجب وحدت بين مسلمين و دوستداران اهل بیت(ع) است، اين مراسم سياسى، مراسم عزادارى ائمّه اطهار(علیهم السلام) به ويژه سيّد مظلومان و سرور شهيدان حضرت اباعبداللَّه الحسين(ع) است كه حافظ ملّيّت مسلمين به ويژه شيعيان ائمّه اثنى عشر(ع) مى باشد».(10)
حتی «ماربين» مورّخ آلمانى نیز به این آثار اعتراف کرده و مى گويد: «هيچ چيز مانند عزادارى حسينى نتوانست بيدارى سياسى در مسلمانان ايجاد كند».(11)
امروزه وحشتى كه در دل دشمنان دين از برپايى اين مجالس افتاده است بر كسى پوشيده نيست و با نگاهى گذرا به تاريخ اسلام بعد از حادثه كربلا مى بينيم اين مجالس و پيامهاى عاشورايى تا چه اندازه سرمشق قيامهاى مجاهدان راه خداوند در مقابل گردنكشان و طاغوتيان بوده است.
4. خودسازى و تربیت دینى (الگوپذیرى)
مجالس عزاى امام حسین(علیه السلام) مجالس تحوّل روحى و مرکز تربیت و تزکیه نفس است. در این مجالس مردمى که با گریه بر مظلومیّت امام حسین(ع) آن حضرت را الگو قرار مى دهند، در واقع زمینه تطبیق اعمال و کردار خویش و همرنگى و سنخیّت خود را با سیره عملى آن حضرت فراهم مى سازند. تاثیر عمیق این مجالس به قدرى است که افراد زیادى در این مجالس، دگرگونى عمیقى یافته و تصمیم بر ترک گناه و معصیت مى گیرند، و چه بسا اشخاص گمراهى که با شرکت در این مجالس راه نجات را پیدا مى کنند. اضافه بر اين، در طول تاريخ اين جلسات به مثابه كلاسهاى درس براى توده هاى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقايق دينى، تاريخ، رجال، احكام و موضوعات گوناگون ديگر آشنا مى كرده است، و يكى از مؤثّرترين پايگاه هاى خودسازى و تهذيب نفوس و تربيت اخلاق بوده است.(12)
نیروهای تربیت یافته در این مجالس، بهتر از دیگر مسلمانان، آمادگی دفاع و حمایت از برادران و خواهران مسلمان رنج دیده شان در اقصی نقاط عالم را دارند.
5. تجلیل از مجاهدت امام حسین(علیه السلام) و تعظیم شعائر الهی
اساساً سوگوارى در مرگ اشخاص یک نوع تعظیم و احترام به آنان و رعایت موقعیّت و شخصیّت شان محسوب مى شود و سوگوارى در مرگ اولیاء الهى و بزرگداشت مقام آنها از مصادیق بارز تعظیم شعائر الهى بوده و تجلیل از عقیده و راه و رسم و مجاهدت و تلاش آنان محسوب مى شود. خداوند در آیه 41 سوره مریم جهت بزرگداشت اولیاء الله دستور می فرماید: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِبْراهيمَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا»؛ (در اين كتاب ابراهيم را ياد كن كه او بسيار راستگو و پیامبر خدا بود). و در آیه 51 همان سوره فرمان می دهد: «وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا»؛ (و در اين كتاب از موسى ياد كن، كه او مخلص بود، و رسول و پيامبرى والا مقام).
یقینا اقامه عزادارى براى امام حسین(ع) که شخصیّت ممتاز و بى نظیرى بود و از خاندان عصمت و طهارت و از اولیاى الهى و امامان معصوم است، علاوه بر تجلیل از مقام آن امام، از مصادیق روشن تعظیم شعائر الهى است که در آیه 32 سوره حج آمده است: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ (هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست).(13)
6. اظهار مودت و دوستی با ذوی القربی
تشویق قرآن به مودّت و دوستی با خویشاوندان پیامبر، دلیل دیگر براى عزاداری است. خداوند در آیه 23 سوره شوری از قول پیامبر مى فرماید: «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»؛ (بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودت و محبت مرا در حقّ خویشاوندان منظور دارید). در آیه فوق، مودت و دوستی خویشاوندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) مزد رسالت آن حضرت معرفی شده است. مقصود از قربی (خویشاوندان) در این آیه همان کسانی اند که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده است. هنگامی که آیه «الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى» نازل شد، عده ای به پیامبر(ص) گفتند: این خویشاوندان شما که مودّت آنان بر ما واجب شده، چه کسانی اند؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: علی، فاطمه و دو پسرشان(ع)».(14)
دوست داشتن اهل بیت(ع) واجب و از ضروریات دین است که جدل و شک در آن قابل قبول نیست. امام رضا(ع) درباره اظهار مودت و محبت به خاندان رسالت فرمود: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ اِنْ سَرَّکَ اَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ اَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ»(15)؛ (اى پسر شبیب! اگر دوست دارى در درجات عالى بهشت با ما باشى براى محزونى ما محزون و براى خوشحالی ما خوشحال باشى بر تو لازم است که ولایت ما را داشته باشى! زیرا اگر مردى حتی سنگى را دوست داشته باشد خدا او را روز قیامت با آن سنگ محشور خواهد نمود). با توجه به این بیان امام رضا(ع) عزاداری برای امام حسین(ع) نوعی ابراز ارادت و دوستی نسبت به خاندان پیامبر و تبعیت از سیره آنها می باشد.
جمع بندی اینکه گریه و عزاداری برای اهل بیت(علیهم السلام) به طور کلی و امام حسین(ع) بخصوص، نه تنها منافاتی با دلسوزی و حمایت از مظلومین عالم ندارد بلکه مقوم آن است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.