علت «صادِق الوَعدِ» ناميده شدن حضرت اسماعيل(ع)

چرا حضرت اسماعيل(علیه السلام) «صادِق الوَعدِ» ناميده شده است؟

در مورد «صادِقُ الوَعدِ» بودن حضرت اسماعيل(ع) در بسيارى از كتب تفسير و روايت آمده که: «خداوند او را به جهت پافشاری زیاد در وفاى به وعده اش، «صادق الوعد» شمرده است. نقل شده، او با كسى در محلّى وعده اى گذاشته بود و طرف مقابل فراموش كرد و نيامد. او تا يك سال در انتظارش بود. هنگامى كه آمد، اسماعيل(ع) به او گفت: من همواره در انتظار تو بودم!». البته منظور از انتظار، يك سال سركشى مداوم به آن محل و مراقبت جهت بازگشت شخص مورد نظر بوده، نه اين كه يك سال زندگى خود را تعطيل كند و دائماً در آنجا بماند.

فلسفه صادق بودن پيامبران الهی(ع) در وعده هاى خود

چرا پيامبران الهی(علیهم السلام) بايد در وعده هاى خود صادق باشند؟

بخش مهمّى از دعوت انبياء(ع) بر اساس وعده هايى است كه نسبت به آينده داده مى شود و اگر پيامبر(ص) در وعده هاى خود صادق نباشد اساس دعوت او متزلزل مى گردد؛ لذا قرآن مى فرمايد: «در كتاب آسمانى خود از اسماعيل ياد كن كه در وعده هايش صادق و رسول و پيامبر [بزرگى] بود». بديهى است تا كسى صادق نباشد (صادق در همه چيز حتّى در وعده ها)، ممكن نيست به مقام والاى رسالت برسد؛ چرا كه اولين شرط اين مقام آن است كه مردم به سخنان و وعده هاى او مؤمن باشند و صدق او را در تمام زمينه ها تجربه كرده باشند.

دعوت اسلام به «انزوا طلبی»؟!

«انزوا طلبی» و عزلتی که در آيات و روايات به آن سفارش شده و بر آن تأکید شده، به چه معناست؟

در برابر تعالیمی که مردم را به حضور در اجتماع تشويق می کند، آیات و رواياتى وجود دارد که گواهى مى دهند، دورى از مردم، نشانه عقل و دانش و سبب حضور قلب در عبادت، دوری از گناه و رسيدن به انواع فوائد است؛ مانند سخن امام علی(ع) که می فرماید: «سلامت دين در گوشه گيرى از مردم است». اما باید توجه کرد که این آيات و روايات مسأله عزلت و گوشه گيرى را در يك سلسله شرايط خاص اجتماعى یا فردی و به صورت استثنايى توصيه کرده اند؛ مانند قضیه اصحاب كهف. چرا که آنها راهی جز پناه بردن به غار و انزوا از مردم نداشتند.

انزوای مطلوب

در چه مواقعی گوشه گيری و عزلت مطلوب است؟

آيات و روايات، گوشه گيرى را در شرايطی خاص توصيه می کنند؛ مانند: اصحاب کهف، که برای حفظ جانشان، مأمور به عزلت شدند. همچنین افرادی که در برابر مظاهر فساد بسيار آسيب پذير و ضعيف اند، به آنان توصيه شده كمتر در اجتماعات ظاهر شوند. حتی انسان هاى اجتماعى نيز براى انس با پروردگار ساعت يا ساعاتى از روز را بايد خلوت کنند و به خويشتن پردازند. جدايى و قهر كردن از مردمى كه راه فساد را لجوجانه مى پيمايند، نیز يكى از طرق مبارزه منفى با مفاسد است، شاید آنها تكان بخورند و به خويش آيند.

فلسفه «حدود» و «تعزيرات»

«حدود» و «تعزيرات» با چه فلسفه و استدلالی در اسلام تشریع شده است؟

تشريع احكام الهى براي قسط و عدل و هدايت جامعه است تا انسان ها بتوانند به كسب فضايل و نفى رذائل بپردازند. از آنجا كه احكام الهى به تنهايى در همه نفوس مؤثّر نمى افتد لازم است در كنار آن بشارت و انذار هم باشد تا انگيزه حركت شود. با اين وجود عده ای هستند كه نياز است تا با مجازات های دنيوی جلوي ظلم شان گرفته شود. اهتمام شارع به اجراى حدود و مجازات متخلّفان تا آن حد است كه در روايت آمده كه: «حدّى كه در زمين اجرا شود پر بارتر از چهل شبانه روز باران است».

«تعليم و تربيت» فلسفه بعثت انبياء

آيا می توان «تعليم و تربيت» را به عنوان يكی از دلایل بعثت انبياء نام برد؟

قرآن در سه مورد يكی از فلسفه های بعثت را «تعليم و تربيت» می داند و مى فرمايد: «او كسى است كه در ميان قوم درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنان بخواند و آنها را پاكيزه كند و كتاب قرآن و حكمت به آنها بياموزد، هرچند قبل از آن در گمراهى آشكارى بودند». در جای ديگر می فرمايد: «همان گونه كه رسولى در ميان شما از خودتان فرستاده ايم تا آيات ما را بر شما بخواند و شما را تزكيه و پاكيزه سازد و كتاب و حكمت بياموزد و آنچه را امكان نداشت بدانيد به شما تعليم دهد».

ضرورت پیروی از «الگو» و «اسوه» از منظر قرآن کریم

قرآن کریم ضرورت پیروی و تأسی به «الگو» و «اسوه» در زندگی را چگونه تبیین نموده است؟

قرآن درباره ضرورت الگو پذیری از هدایت یافتگان از واژه «اسوه» و «قدوه» استفاده کرده و می فرماید: «آیا کسى که هدایت به سوى حق مى کند براى پیروى شایسته تر است، یا آن کس که خود محتاج هدایت است؟». همچنین حضرت ابرهیم(ع) به عموی خود می فرماید: «برای من دانشی آمده که برای تو نیامده است؛ بنابراین از من پیروی کن». در واقع خداوند عقل و فطرت را به داوری فرا می خواند، که آیا کسی که در پی سعادت است از کسی پیروی می کند که حق را شناخته، و یا کسی که خود محتاج هدایت دیگران است؟

قرآن و سفارش به فرو بردن «غضب»

چه آياتی از قرآن در مورد حلم و بردباری و فرو بردن «غضب» نازل شده است؟

خداوند در قرآن به ستایش بردبارى و ترك غضب سفارش مى كنند، مثلا در آیه 114 سوره توبه، حضرت ابراهیم(ع) را با عنوان «اوّاه حلیم»؛ (دلسوز در هدایت گری و بردبار) می ستاید. حتی زمانی که به او بشارت اسماعیل را می دهد، از ميان تمام صفات برجسته انسان، تنها روى صفت بردبارى اسماعیل تكيه می کند (سوره صافات، آيه 101). همچنین در سوره اعراف، آيه 199 به پیامبر(ص) توصیه می فرماید که در مواجهه با جاهلان بردبار باشد، و ...

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

إيّاکَ أَنْ تُخْدَعَ عَن دارِ الْقَرارِ

مبادا از سراى باقى غافل مانى

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 54