دیدگاه فلاسفه قديم درباره مسئله «وحی»؟

فلاسفه قديم نسبت به «وحی» چه ديدگاهی داشته اند؟

از نظر «فلاسفه قديم»، پيك وحى خدا همان عقل فعّال است كه به فرمان خدا به پيامبر افاضه علم مى شود. وحى چيزى جز ارتباط قوى با عقل فعّال و سپس تجسّم حقايق عقلى در آستانه حسّ و خيال نيست! هنگام وحى طرز ادراك پيامبر دقيقاً بر عكس ماست؛ زيرا ما اول از طريق حسّ چيزى را درك مى كنيم، سپس صورت ذهنى آن در قوه خياليه ايجاد مى گردد و بعد آن را به صورت يك مفهوم كلى عقلى در مى يابيم؛ اما پيامبر نخست با اتّصال و ارتباط به عقل فعّال، حقايق كلّيه را درك مى كند، سپس سايه آن بر افق خيال و حسّ او منعكس مى گردد!

نحوه ارتباط «وحي» با مبدأ جهان

آيا می توان گفت: «وحي» ارتباط مستقيم تعليمي با مبدأ جهان آفرينش دارد؟

«وحى» مي تواند ارتباط مستقيم تعليمى با «مبدأ جهان هستى» برقرار كند؛ زيرا نه در فلسفه و نه در علوم طبيعى، كوچك ترين دليلى بر محال بودن چنين رابطه اى نمى يابيم و با هيچ منطقى نمى توان اثبات كرد كه ارتباط انسان با خداوند و دريافت حقايقى از آن مبدأ بزرگ ممكن نيست. حتى در حيوانات، احساسات و ادراكات مرموزى ديده مى شود كه تمام دانشمندان جهان در تفسير آن عاجز مانده اند؛ ولي ما چاره اى نداريم جز اينكه به وجود چنين رابطه اسرارآميزى، ميان پيامبران و مبدأ عالَم اعتراف كنيم و شاهد آن، همان آثارى است كه در وجود پيامبران و تعاليم آنها ديده مى شود.

تبیین مكان و زمان نداشتن خداوند و زمان و مکان از منظر فلاسفه

با توجه به تعريف فلاسفه از مكان و زمان، آيا خداوند دارای زمان و مكان است؟

فلاسفه درباره حقيقت مكان و زمان بحث هاى زيادى دارند. گروهى مكان را همان فضا، يا بُعد خاصّى مي دانند كه اجسام در آن قرار مى گيرد. گروهی فضاى خالى از همه چيز را تنها يك بُعد خيالى مي دانند. در حالی که مكان به این معانی درباره خداوند محال است. زیرا مكان بدون محدوديت تصور نمى شود؛ چرا كه بايد دو جسم جدا در نظر گرفته شوند، تا مفهوم مكان از مقايسه آنها روشن شود. از سویی اگر خداوند، داراى مكان باشد، پس داراى اجزاء است. زمان هم يك حقيقت سيّال و مستقل است كه قبل از همه اشياء خلق شده است.

پيشينه مسأله «عدل الهی»

تاريخچه و پيشينه مسأله «عدل الهی» به چه زمانی بر مي گردد؟

قرائن نشان می دهد که از گذشته، طرفداران عدل الهى و مخالفان آن، كم و بيش در ميان فلاسفه يا افراد عادى وجود داشته اند. اين مسأله در بین مسلمانان، شكل ديگرى به خود گرفت. اشاعره مخالف عدل بودند؛ چون معتقد بودند: خدا مالك هستى است و هرگز ظلم در مورد او تصوّر نمى شود. در برابر اين گروه، معتزله معتقد بودند عدل و ظلم هر دو درباره خداوند تصوّر مى شود؛ ولى خدا هرگز ظلم نمى كند و عدالت را به تمام معني داراست. لذا به شيعه و پيروان مكتب اهل بيت(ع) و معتزله كه طرفدار عدل الهى اند، «عدليه» گفته مى شود.

 

خدای بدون خالق!

خدا چگونه به وجود آمده است؟ گفته می شود: او ازلی است و از اوّل بوده، بدون اینکه خالقی داشته باشد؛ این مسأله چگونه قابل تصوّر است؟

هر موجود «ممکنی» نيازمند به«علّت» است، و حال آنكه خداوند «واجب الوجود» است؛ نه «ممكن الوجود». آنچه كه نيازمند به علّت است «ممکن الوجود» می باشد كه «علّت» مى آيد و طرف وجودش را بر عدمش رجحان می دهد. بنابراین، خداوندِ واجب الوجود، شامل این قاعده نمی گردد. دقّت کنید! هنگامى که ما به اطاق خود نگاه مى کنیم و مى بینیم که روشن است، روشنى آن از خود اطاق نیست؛ بلکه روشنی آن از روشنی ذرّات نور است. امّا روشنى ذرّات نور از خود آن و از درون ذاتش است. هستی خداوند نیز از خودش و از درون ذاتش مى باشد.

شگفتی های «زبان»

زبان چه ویژگی هایی دارد که از پیچیده ترین اعضای بدن انسان معرفی شده است؟

«زبان» كارهاى مهمى بر عهده دارد؛ از جمله اینکه بدون آن غذا خوردن تقریبا غیر ممکن می شد، علاوه بر اینکه نقش اساسی در هضم غذا دارد؛ خلق كلمات و كنار هم چيدن جمله ها و بيان مقاصد از کارهای شگفت آور این عضو کوچک است. همچنين «زبان فكرى» به معناى قدرت بر اداى كلمات و جمله بندى ها و بيان مقاصد خويش از مواهب عظيم خداوند است، لذا فلاسفه و دانشمندان فصل مميّز انسان را همان نطق [زبانى و فكری] شمرده و انسان را «حيوان ناطق» معرّفى مى كنند.

تأثیرپذیری فلاسفه غرب از تفکر «اومانیسم»

فلاسفه غربی که از اندیشه «اومانیسم» تاثیر پذیرفتند دارای چه تفکری بودند؟

پس از شکل گیری تفکر «اومانیسم»، فلاسفه بزرگی تحت تاثیر این نهضت، بر آزادی انسان تاکید کرده، و انسان را محور دانسته و خرد وی را در عرض خدا قرار دادند. مانند «رنه دکارت»، که با جمله معروفش «من می اندیشم پس هستم»، انسان را مبدأ قرار داد و با اثبات «من»، به اثبات خداوند می پرداخت. در واقع وی خدا را نیز قائم به اندیشه آدمی می داند. از سویی «باروخ اسپینوزا»، با محور قرار دادن انسان و محکوم کردن قهّاریت دین بر آدمی، معتقد بود فکر انسان بر عالم وجود احاطه دارد و الهامات دینی از انسان سلب اختیار می کند.

خلقت کثرات با وحدت ذات!

چگونه یک موجود به تنهایی در آن واحد می تواند موجودات بیشماری را بیافریند؟!

جمعى از فلاسفه معتقدند که چون ذات پاک خداوند از هر نظر واحد است و از «وجودى که از هر نظر واحد است جز یک معلول از او صادر نمى شود»، خلق موجودات بیشمار با واسطه «عقل اول» (اولین فیض و مخلوق بلا واسطه خداوند) صورت گرفته است. اما این قاعده در مورد «فاعل مختار» صحیح نیست و خداوند قادر است در آن واحد موجودات کثیر را نیز خلق کند. ضمن اینکه موجودات بیشمار خود یک واحد به هم پیوسته اند که از خداوند واحد سرچشمه گرفته اند.

مخالفان عموميّت قدرت الهی

چه كساني مخالف عموميّت قدرت الهی هستند؟

بعضى از فلاسفه و متكلّمان مذاهب مختلف در عين اين كه قدرت خداوند را بدون گفتگو قبول دارند؛ در عموميّت آن ترديد كرده اند. از ميان مخالفين عموميت قدرت الهی می توان از پيروان مذهب مجوس، پيروان مكتب تفويض، جمعى از اهل سنت (پيروان نَظَّام)، جمعى از فلاسفه و كسانى كه معتقدند اگر بپذیریم قدرت خدا به همه چيز تعلّق مى گيرد در پاره اى از موارد تضادهايى به وجود مى آيد كه قادر به حلّ آن نيستيم، و ... نام برد.

«آفريدگار» خداوند کیست؟!

آيا خداوند نیز دارای «آفريدگار» است؟

همه فلاسفه جهان به يك وجود ازلى ايمان دارند؛ وجودى كه نياز به خالق نداشته و هميشه بوده است، تفاوت در اين است كه ماده گرایان، علّت نخستين را فاقد علم و عقل مى دانند و براى آن جسميّت قائلند، امّا خداپرستان او را ورای مكان و زمان مى دانند و برايش جسميّت قائل نيستند؛ و اگر فرق ميان موجود حادث و ازلى، و ميان ممكن الوجود و واجب الوجود را دانستیم، می فهمیم موجود ممکن الوجود نياز به خالق دارد، و آن چه كه آفريده نیست آفريدگاری هم نخواهد داشت.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام :

... رَحِمَ اللّهُ دَمْعَتَکَ، اَما اِنَّکَ مِنَ الَّذينَ يُعَدُّوَنَ مِنْ اَهْلِ الْجَزَعِ لَنا وَالَّذينَ يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا و يَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا، اَما اِنّکَ سَتَرى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبائى لَکَ... .

وسائل الشيعه ، ج 10، ص 397