پاسخ اجمالی:
دین و مذهب پناهگاهی امن برای فرار از «پوچ گرایی» و نامفهوم بودن زندگی است. از این رو یکی از بزرگ ترین روان شناسان غربی، به نام پروفسور «یونگ» می گوید: «دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند، افراد تحصیل کرده ای هستند که درد بزرگ آنان پوچی و نامفهومی زندگی است که بر اثر تکنولوژی، جمود تعالیم، کوته نظری و تعصّب بشر لامذهب است که سرگشته در جست و جوی روح خود می باشد و تا مذهبی نیابد آسایش ندارد». در واقع فقدان مذهب، پوچی و بی معنا بودن زندگی را به دنبال دارد.
پاسخ تفصیلی:
دین و مذهب پناهگاهی امن برای فرار از «پوچ گرایی» و نامفهومی زندگی است. از این رو «ویلیام جیمز» می گوید: «هر وقت که مرگ در جلوی چشم ما مجسّم می شود بیهودگی تلاش های ما آن اندازه محسوس و مشهود می گردد که به خوبی می بینیم که تمام موازین اخلاقی ما عیناً مانند پارچه هایی است که روی زخم ها و جراحت ها می کشند تا زخم ها و جراحت ها را بپوشاند و الاّ مرحمی بر دل ریش ما نخواهد بود. و ظاهر می گردد که همه این نیکوکاری ها که انجام می گیرد، چیزهای توخالی بوده و زندگی ما پا بر هوا است. اینجاست که مذهب به کمک ما می آید و سرنوشت ما را در دست می گیرد. در مذهب حالت و مقامی روحانی است که در جای دیگر آن را نمی توان یافت... اینجاست که آنچه از آن وحشت داشته ایم ما را پناهگاه می شود».(1)
همچنین «پروفسور یونگ» که از اساتید بزرگ روان کاوی غرب است، می گوید: «دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند، افراد تحصیل کرده و موفقی هستند که دردی بزرگ یعنی پوچی و نامفهومی و بی معنا بودن زندگی، آن ها را رنج می دهد.
مطلب آن است که بر اثر تکنولوژی و جمود تعالیم و کوته نظری و تعصّب، بشر قرن بیستم «لامذهب» است و سرگشته در جست و جوی روح خود می باشد و تا مذهبی نیابد آسایش ندارد. و بی مذهبی، پوچی و بی معنا بودن زندگی را موجب می شود».(2)،(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.