پاسخ اجمالی:
پیدایش مکتب مادی گری، مربوط به قرن 6 و 7 قبل از میلاد است. فلاسفه این مکتب در ابتدا خداپرست بودند. مثلا هراکلیت معتقد بود: مافوق عالم کائنات، یک عقل الهی لایتغیر وجود دارد. قرن 18 و 19 را باید نقطه اوج این مکتب دانست. در این میان جمعی از دانشمندان طبیعی همانند ژان ژاک روسو، در ردیف پیروان این مکتب بودند. اما به تدریج از اواخر قرن 19، از طرفداران آن کاسته شد.
پاسخ تفصیلی:
یافتن ریشه مکتب ماتریالیسم کار آسانى نیست، زیرا در هر زمان تعدادى به این عنوان وجود داشته اند.
بعید نیست که مادّیگرى از دوران ماقبل تاریخ شروع شده باشد، امّا آنچه مسلّم است و از بیشتر تواریخ برمى آید این است که اساس این مکتب در دو قرن 6 و 7 (قـ .م) پى ریزى شده و فلاسفه طرفدار این مکتب طالس ملطى(1)، هرقلیطوس(2)، ذیمقراطیس (دموکریت)(3) و اپیکور (ابیقور)(4) بودند ولى به طور یقین نمى توان همه آنها را مادّى دانست.
بانگون در کتاب تاریخ فلسفه، کلماتى را از آنها نقل مى کند و به این وسیله آنها را از خداپرستان عالم معرّفى مى کند. درباره طالس مى گوید: «او معتقد بود که هر تحوّل مادّى، تحت تأثیر عوامل روحانى است».(5) و از قول هراکلیت چنین اظهار نظر مى کند که «مافوق این کائنات (موجودات) متحوّل، یک عقل الهى ثابت لایتحوّل (تغییرناپذیر) وجود دارد».(6) عقیده اش درباره ذیمقراطیس این گونه است که ذیمقراطیس، مادّى نیست بلکه او اعتقاد به وجود روح دارد.(7)
فرید وجدى، در کتاب خود «على اطلال المذهب المادّى» بعد از آنکه بعضى از فلاسفه پیشین و گروه دیگرى از قبیل اناکزیماندرو، اناکزیمین، امبیدوکل، لوسیب(8) و... را نام مى برد، این چنین اظهار عقیده مى کند:
«این فلاسفه را مادّى پنداشتند در صورتى که همه خداپرست بودند».(9)
در قرن 18 و 19 مکتب مادّیگرى پیشرفت کرد و طرفداران بیشترى پیدا کرد. جمعى از آنان در زمره دانشمندان علوم طبیعى بودند و افرادى مانند شوپنهاور(10) و ژان ژاک روسو(11) جزء پیروان این مسلک (راه و روش) محسوب شدند، ولى از اواخر قرن 19 عقب نشینى شروع شد و به تدریج از تعداد طرفداران آن کاسته شد.(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.