پاسخ اجمالی:
زندگی بدون هدف و «پوچ گرایانه»، آثار گوناگونی در روح و روان انسان دارد. زندگی بدون هدف، احساس حیات طبیعی را دگرگونی ساخته و زندگی را به عنوان یک ضرورت تنفّرآمیز جلوه می دهد. از سویی زندگی بدون غایت، سبب ازهم پاشیدگی واقعیات و قوانین و روابط حاکم بر آنها شده، و سقوط ارزش ها و مخلوط شدن عظمت ها و پستی ها را به دنبال دارد. در واقع این آثار از ناتوانی در تفسیر حیات و قوانین آن ناشی می شود، خصوصاً اگر این بیماری به شکل فلسفه و مکتب عرضه شود.
پاسخ تفصیلی:
زندگی بدون هدف و «پوچ گرایانه»، آثار گوناگونی در روح و روان انسان دارد. همانند:
1- دگرگون شدن احساس حیات طبیعی؛ که نه تنها حیات را از جوشش خود می اندازد، بلکه در عین حال آن را به عنوان یک ضرورت تنفّرآور در نظر انسان جلوه می دهد.
2- در هم پاشیدگی واقعیات، و قوانین و روابط حاکم بر آن واقعیات.
3- سقوط ارزش ها و مخلوط شدن عظمت ها و پستی ها.
4- تحت تأثیر قرار دادن موقعیت های لحظه ای در روان انسان پوچ گرا.
منشأ این چهار خصوصیت عبارت است از: ناتوانی در تفسیر حیات و قوانین آن؛ خصوصاً آن که این بیماری به شکل فلسفه و مکتب عرضه شود.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.