دعوت اسلام به «انزوا طلبی»؟!

«انزوا طلبی» و عزلتی که در آيات و روايات به آن سفارش شده و بر آن تأکید شده، به چه معناست؟

در برابر تعالیمی که مردم را به حضور در اجتماع تشويق می کند، آیات و رواياتى وجود دارد که گواهى مى دهند، دورى از مردم، نشانه عقل و دانش و سبب حضور قلب در عبادت، دوری از گناه و رسيدن به انواع فوائد است؛ مانند سخن امام علی(ع) که می فرماید: «سلامت دين در گوشه گيرى از مردم است». اما باید توجه کرد که این آيات و روايات مسأله عزلت و گوشه گيرى را در يك سلسله شرايط خاص اجتماعى یا فردی و به صورت استثنايى توصيه کرده اند؛ مانند قضیه اصحاب كهف. چرا که آنها راهی جز پناه بردن به غار و انزوا از مردم نداشتند.

مقصود از «ابدال» در روایات منتسب به پیامبر(ص)

مقصود از «ابدال» در روایات منتسب به پیامبر(ص) چیست؟

اعتقاد به «ابدال» نزد اهل سنت، از روایات منتسب به پيامبر(ص) سرچشمه گرفته زیرا از آن حضرت نقل شده: «ابدال در امت من سى نفرند كه هر كدام همچون ابراهيم خليل اند و هر زمان يكى از آنها از دنيا برود خدا فرد ديگرى را بدل او قرار مى دهد». اما اصل وجود «ابدال» در كلام پیامبر(ص)، اشاره به افراد با ايمان و والا مقامى است كه خداوند آنها را براى هدايت بندگانش در زمين قرار داده و امام معصوم(ع) در رأس همه آنها است. لکن در گذر زمان، افراد و گروه ها، اين واژه را به نفع خود و بر طبق هوس هاى خويش تفسير كرده اند.

از مریدی تا مراد شدن، در مسلک تصوف

در مسلک صوفیه یک مرید پس از طی چه مراحلی می توانست برای خود مریدانی داشته باشد؟

در مسلک تصوف مريد در دست شيخ همانند جسد در دست مرده شوى است و میزان اطاعت مرید در بدو ورود با دستوراتی گاه سخت و تحقیر آمیز شروع می شود. مثل: شستن توالت عمومی، فرستادن شاگردان توانگر به گدایی و وادار ساختن آنها به تمرينات متعدد مرتاضانه مثل: گرسنگى، تلاوت قرآن در وضع زجر دهنده و به چله نشستن و هنگامى كه شيخ مى ديد كه ديگر چيزى براى آموختن به مريد خود ندارد به او اجازه مى داد كه برود و گِرد خويش مريدانى فراهم آورد.

خطرات مرید و مراد بازی در صوفیه

اعتقاد به مرشد و شیخ و قطب و مرید و مراد بازی ها در مسلک صوفیه چه خطراتی به دنبال دارد؟

این اعتقاد بسیار خطرناك است زيرا اولا: اين طرز عقايد يك نوع تجلى فردپرستى و نوعى شرك است. چقدر تفاوت است بين اين عقيده و آنچه از كلمات معصومين(ع) براى ما نقل شده که «هر چه تو را از خدا مشغول سازد بت تو است». ثانیا: با توجه به اينكه بيشتر اقطاب و مرشدها، سواد و معلومات درستى ندارند مى توانند حداكثر سوء استفاده را از اين موقعيت بكنند و احكام و قوانينى به ميل خود وضع كنند. ضمن این که صوفيان براى اين همه مقامات و اختيارات بى حد و حصر كه براى اقطاب قائلند هيچ گونه دليل قابل اعتمادى ندارند.

«تفسیر به رأی» در مسلک صوفیه

«تفسیر به رأی» در مسلک صوفیه چه جایگاهی دارد؟

يكى از بدعت هاى خطرناك صوفيان پيمودن راه تأويل و تفسير به رأى و بازى با الفاظ است. آنها مقيد به حد و حدود و الفاظ و معانى آنها نيستند، بسيار مى شود كلمات را با كوچكترين مناسبت بر يك سلسله معانى كه ميل دارند تطبيق مى كنند بى اينكه ابداً مراعات لغت و موازين سخن سنجى و قواعد ادبى را بنمايند.

نمونه ای از «ریاضت» های صوفیه

«ریاضت» هایی که در مسلک صوفیه متداول است تا چه میزان منطبق بر موازین عقل و شرع است؟

كارهاي نامعقولی از بعضى صوفيان به عنوان رياضت نقل شده كه عقل انسان را حيران مى كند؛ از جمله در شرح حال «شبلى» مى نويسند: «شبلى، سردابى داشت و آغوشى چوب با خود می برد و هرگاه دچار غفلت مى شد با آنها بر بدن خود می زد تا چوب می شکست و برای بی خوابی جهت عبادت نمک در چشم می کرد» یا ابوسعید شبها معلق در چاه تا طلوع، قرآن می خواند یا هفت سال خار بيابان و سرگز می خورد و عبادت می کرد. آيا در حالات هيچ يك از انبياء و اولياى خدا و اصحاب ائمه(ع) چنين حركات ناشايست و جنون آميزى ديده شده است؟!

جایگاه «رقص و موسیقی» در مسلک صوفیه

«رقص و موسیقی» از چه جایگاهی در مسلک صوفیه برخوردار است؟

صوفيان در بعضى از لذايذ مادى، مثل تمايل به خوانندگى و موسيقى و رقص یا سماع حرص عجيبى دارند. در نظر صوفيه، سماع براى پيدا كردنِ حال بسيار مهم است. عجيب تر اينكه صوفیان، اينها را وسيله توجه به خدا و رسیدن به جذبه مى دانند و نوشته اند: هنگام اذان ابوسعید رقص مى كرد. بزرگی گفت: نماز، نماز. شيخ گفت: ما در نمازيم! و همچنان در رقص بود. آن بزرگ ايشان را بگذاشت و در نماز شد. به قول جامى خواننده به سه چيز محتاج است: روايح طيبه و وجه مليح و صوت مليح. لذا روايات در مذمت صوفيه جای تعجب ندارد.

«شیخ»، «قطب» و «مرشد» در مسلک صوفیه

«شیخ»، «قطب» و «مرشد» در مسلک صوفیه به چه کسانی اطلاق می شود؟

صوفیان براى اينكه پيروان خود را در مقابل دستورات خود تسليم كنند؛ مقامات و اختيارات فوق العاده بزرگ براى سران خود قائل مى شوند. آنها معتقدند: سالك براى رسیدن به حق بايد رهبر انتخاب كند؛ چرا که اين راه خطرناك است. آنها اين رهبر را قطب مى نامند. حتی در انتخاب «ذکر» از قطب اجازه می گیرند.

حدود اختیارات «قطب»

در مسلک صوفیه حدود اختیارات «قطب» چه مقدار است؟

اقطاب از نظر صوفيه اختيارات فوق العاده وسيعى دارند تا آنجا كه «منصور على شاه» كه خود از اقطاب صوفيه بوده مى نويسد: «حدود ادعاى قطب ده ماده است: 1- من داراى همان باطن ولايت هستم كه خاتم الانبياء(ص) داشت! 2- من از قيود طبع و نفس آزادم! 3- من در عقايد خودم آزادم! 4- من هميشه حاضر و ناظر احوال قلبى مريدم! 5- من تقسيم كننده بهشت و دوزخم! و ...».

راه شناخت «قطب» و «مرشد»

از منظر صوفیان راه شناخت «قطب» و «مرشد» چیست؟

بسيارى از صوفيان عقيده دارند كه قطب را بايد از طريق خواب! (يا بدل افتادن!) شناخت و به او سر سپرد و از اين رو اهميت زيادى به خواب مى دهند و خوابهاى خود را با آب و تاب زيادى به نام «واقعه» (يا مكاشفه) در مجالس نقل مى كنند و چون زياد به خواب عقيده مندند، خواب هم زياد مى بينند! و چون فعاليت «قوّه وهميه» در آنها زياد است، اين امر كمك زيادى به خوابهاى عجيب و غريب آنها مى كند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

فَعَلى مِثْلِ الْحُسَينِ فَلْيَبْکِ الْباکُونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ.

گريه کنندگان بايد بر کسى همچون حسين عليه السّلام گريه کنند، چرا که گريستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ريزد.

بحارالانوار، ج 44، ص 284