ارزيابی سفر امام حسين(ع) به عراق از لحاظ سياسی

با توجه به سوابق سیاسی و تاریخی اهل کوفه چرا امام حسین به عراق رفتند؟! آیا امام فریب کوفیان امام را خورد؟!

اولا: کمتر زمانی بوده که کار سیاسی توسط یک فرد انقلابی، با احتمال به موفقیت قطعی انجام شده باشد. از این رو صحیح نیست که فکر کنیم امام باید صد در صد در مورد پیروزی این سفر، اطمینان داشته باشد. امام اهدافی را در چند سطح در نظر داشت؛ دستیابی به هر یک از این اهداف عمل به وظیفه دینی و پیروزی بود و حجّت ظاهری را تمام می کرد. سیل نامه‌های اهل عراق نشان می‌داد عده زیادی نه تنها او را حفاظت خواهند کرد، بلکه با دشمنش خواهند جنگید، در مقابل از هیچ نقطه دیگری از او دعوت به عمل نیامد. اگر امام بعد از دریافت نامه ها به عراق نمی‌رفت، همه کتب تاریخی می‌نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می‌شد! چرا ایشان به نامه‌های مردم پاسخ مثبت نداد؟! چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟!
ثانیا: واقعیّت های تاریخی نشان می دهد که یزید اجازه نمی‌داد کسی چون امام حسین(ع) بدون بیعت با او، راحت زندگی کند و امام حسین(ع) نیز کسی نبود که به آرامی زندگی کند؛ در این صورت تنها انتخاب یزید در صورت عدم بیعت، کشتن امام بود. وقتی قرار باشد امام یبعت نکند، چه کار باید می کرد؟ اگر امام بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می‌گزید؟ سرزمینهایی مثل مدینه و مکّه در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. تنها عراق که کانون شیعیان امام بود می‌توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود.
ثالثا: امام بدون تحقیق و اتمام حجّت تسلیم نامه ها نشد. امام برای این که میزان حمایت مردم را بهتر بشناسد، نماینده مستقیم خود، یعنی مسلم بن عقیل را که فردی کاملاً مطمئن بود به کوفه فرستاد. زمانی كه مسلم به کوفه رفت و مردم گروه گروه با او بیعت کردند، نامه‌ای به امام حسین(ع) نوشت که: «بیش از بیست هزار نفر با تو بیعت کرده‌اند، وقتی نامه به دست تو رسید، بشتاب».

سرآغاز مناقشه در مسئله «معراج»؟!

مناقشه و اختلاف در مسئله «معراج» به چه زماني بر مي گردد؟

با دقت در احاديث معراج در كتب شيعه و سنى مى‌بينيم از همان عصر پيغمبر(ص) اختلاف در مورد مسئله معراج وجود داشته و هنگامى كه پيامبر(ص) ماجراى معراج را براى مردم شرح داد دشمنان با شدت تمام در مقام انكار برآمدند و پيامبر(ص) نيز مجبور بودند تا بسياري از جزئيات اين سفر را بيان كنند.

ثمره مطالعه سرگذشت پیشینیان از دید قرآن

مطالعه سرگذشت پیشینیان از دید قرآن چه ثمراتی در پی دارد؟

سوره «یوسف» پى گيرى آثار و سرگذشت پیشینیان را موجب عبرت صاحبان اندیشه دانسته و سوره «اعراف» آن را موجب معرفت و بيدارى افكار مردم می داند؛ در سوره «نازعات» نیز عذاب فرعون عبرتی برای خداترسان شمرده شده است. در سوره های «حج، محمد، آل عمران و عنکبوت» بر مسأله سير در ارض تكيه شده و آن را موجب بیداری قلب و عقل و پی بردن به عاقبت تکذیب کنندگان پیامبران و ... دانسته است. در سوره های «بقره، فجر و فیل» نیز بر «رؤيت» قلبی تاریخ و سرگذشت وقایع آن تکیه شده است.

آثار تربیتی «آفات و بلاها»

چگونه حوادث طبیعی همچون «آفات و بلایا» می تواند باعث تربیت انسان شود؟

بر اساس آیات قرآن یکی از آثار مهم «آفات و بلاها» بیداری مردم است، از این رو قرآن می فرماید: «در هيچ شهر و آبادى پيامبرى نفرستاديم مگر اين كه اهل آن را به سختى و رنج گرفتار كرديم، شايد به سوى خدا بازگردند». در واقع اين يك قانون عمومى بوده است و هدف آن آمادگى براى پذيرش دعوت انبيا(ع) است.

اتفاق شيعه و سنی در مسئله «معراج»

آيا تمامي فرق مسلمانان اعتقاد به «معراج» دارند يا اينكه اين عقيده، مخصوص شيعيان است؟

عقيده به معراج پيامبر اسلام(ص) مخصوص دسته معينى از مسلمانان نيست؛ بلكه عموم مسلمين در اين عقيده مشتركند. احاديث فراوانى از طريق شيعه و اهل تسنن در اين زمينه نقل شده و بسيارى از علماى اسلام «تواتر» يا «شهرت» اين احاديث را تصديق كرده‌اند.

اختلاف اهل سنت در مسئله «معراج»

اختلاف اهل سنت درباره مسئله «معراج» بر سر چيست؟

در ميان راويان و مفسران اهل سنت گفتگوئى هست كه آيا معراج با همين بدن جسمانى بوده يا فقط جنبه روحانى داشته است؟ اكثر آنان معتقدند كه معراج پيامبر(ص) با همين روح و جسم و در بيدارى صورت گرفته و غالب روايات آنها نيز ظاهر در همين معنى است؛ ولى روايتى از «عايشه» دارد كه معراج پيامبر(ص) در خواب بوده است. بعضى از نويسندگان دانشمند معاصر مانند «سيد قطب» نيز تعبيرشان مبهم است كه نه صراحت در بيدارى دارد نه خواب.

حضرت زینب(س) و بیداری وجدان کوفیان

حضرت زینب(س) چگونه کوفیان را متوجه اعمال زشتشان کرد؟

زینب(س) برای اینکه کوفیان را بيدار كند و آنها را متوجه خطاهايشان سازد و به آنها بفهماند كه با قتل حسين(ع) چه جنايت بزرگى مرتكب شده اند، وظيفه بيدار سازى مردم را به عهده گرفته، شروع به صحبت كردن با مردم کرد. سخنان او كه با عبارات شيوا و از دلى سوخته بر مى آمد، و از ايمان به خدا نيرو مى گرفت، همه را دگرگون كرد به طوری که شنوندگان انگشت ندامت به دندان گزيده، دريغ مى خوردند.

حکمت احترام به قبور بزرگان؟

حکمت احترام گذاشتن به قبور بزرگان براى چیست؟

🔹 نخستین فایده بزرگداشت گذشتگان، نگهدارى حرمت این عزیزان است و قدرشناسى از آنان، یکى از نشانه هاى عزّت و شرف انسانى است و سبب تشویق جوانان به پیمودن راه آنهاست.
🔹 دوّمین اثر، گرفتن درس هاى عبرت از قبور خاموش امّا گویاى آنها و زدودن زنگار غفلت از آیینه قلب انسان و بیدارى و هشیارى در برابر زرق و برق تخدیر کننده دنیا و کاستن از سیطره هوا و هوس هاست و به تعبیر امیرمؤمنان على (ع) مردگان بهترین واعظانند.
🔹 سوّمین اثر این که بزرگ شمردن قبور بزرگان پیشین یکى از طرق حفظ میراث فرهنگى هر قوم و ملّت است، و اقوام روزگار به فرهنگ کهن خود زنده اند. مسلمانان جهان فرهنگ غنى و عظیمى دارند که بخش مهمّى از آن در قبور و آرامگاه هاى شهدا و علماى بزرگ و پیشروان علم و فرهنگ و به خصوص در مشاهد پیشوایان بزرگ دین نهفته است. حفظ و یادآورى و بزرگداشت آنها سبب حفظ اسلام و سنّت پیغمبر اکرم (ص) است.

تفکر درباره طبیعت، پیشنهاد قرآن برای کسب معرفت

چرا قرآن ما را به تأمل در طبیعت فرا می خواند؟

قرآن تأكيد زیادی بر لزوم استفاده از حسّ و مشاهده به عنوان يك منبع معرفت و شناخت می نماید. مانند: توجه دادن انسان ها به آسمان و زیبایی ها و نظم و استحکام آن، دعوت به مشاهده نظام آسمان ها و زمين و مخلوقات. پروردگار براى بيدارى دل ها و پيمودن راه توحيد و خداشناسى، دعوت به تامل در مسأله نزول باران و زنده شدن زمين هاى مرده، توجه دادن انسان به مبدأ آفرینش، دعوت انسان به بازنگری دوباره غذا و چگونگی پدید آمدن آن و به صورت کلی دعوت به تأمل در پدیده های گوناگون هستی نموده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام :

ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَينِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ.

هيچ کس نيست که درباره حسين عليه السّلام شعرى بسرايد و بگريد و با آن بگرياند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.

رجال شيخ طوسى ، ص 289