پاسخ اجمالی:
قرآن تأكيد زیادی بر لزوم استفاده از حسّ و مشاهده به عنوان يك منبع معرفت و شناخت می نماید. مانند: توجه دادن انسان ها به آسمان و زیبایی ها و نظم و استحکام آن، دعوت به مشاهده نظام آسمان ها و زمين و مخلوقات. پروردگار براى بيدارى دل ها و پيمودن راه توحيد و خداشناسى، دعوت به تامل در مسأله نزول باران و زنده شدن زمين هاى مرده، توجه دادن انسان به مبدأ آفرینش، دعوت انسان به بازنگری دوباره غذا و چگونگی پدید آمدن آن و به صورت کلی دعوت به تأمل در پدیده های گوناگون هستی نموده است.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره «ق»(1) توجّه انسان ها را به آسمان و زيبايى هاى آن و چگونگى ساختمان كرات آسمانى و مخصوصاً توجّه آنها را به عدم وجود ناموزونى ها در آن جلب مى كند كه هم زيبا است، هم محكم، هم منظم، و هم خالى از عيب و نقص.
و در سوره اعراف(2) براى بيدارى دل ها و پيمودن راه توحيد و خداشناسى همه انسان ها را دعوت به مشاهده نظام آسمان ها و زمين و مخلوقات پروردگار كرده است و در سوره غاشیه(3) از آسمان به زمين مى پردازد، و توجّه انسان ها را به دو چيز يكى آفرينش شتر با آن عجايب فراوانى كه دارد ـ مخصوصاً براى مردمى كه در محيط نزول قرآن زندگى مى كردند ـ و ديگر تسطيح كره زمين به طورى كه قابل زندگى براى انسان ها باشد، جلب مى كند و مشاهده را در تمام اين مراحل به عنوان يك منبع مؤثّر معرفت مى نمايد.
در سوره روم(4) پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) را مخاطب قرار داده، و او را به مسأله نزول باران ها و زنده شدن زمينه هاى مرده توجّه مى دهد و مى فرمايد: «آثار رحمت الهى را بنگر كه چگونه زمين مرده را زنده مى كند».
در سوره طارق(5)، به سراغ انسان مى رود و مخصوصاً روى مبدأ آفرينش او انگشت مى گذارد، و مى فرمايد: «هر انسانى بايد بنگرد از چه چيز آفريده شده است، از آن آب جهنده بى ارزش؟!» باز در اين جا حسّ و مشاهده به عنوان وسيله معرفت ذكر شده.
در سوره عبس(6) به انسان دستور مى دهد: «چشم بگشا و غذا و طعام خودت را ببين، و چگونگى پرورش آن را از طريق نزول باران، و شكافتن زمين، و سر بر آوردن گياهان و دانه هاى غذايى، ميوه ها، و سبزى هاى خوراكى كه اگر هر ورقى از آن را درست بنگرى كتاب و دفترى بزرگ از معرفت پروردگار در آن مى بينى».
موارد شش گانه فوق دعوت به «نظر» مى كند در حالى كه در موارد دیگری دعوت به «رؤيت» مى كند. گرچه اين دو واژه در بسيارى از موارد به يك معنا به كار مى رود ولى به طورى كه از بعضى منابع معروف لغت استفاده مى شود نظر به معناى گردش چشم و كنجكاوى و دقت براى مشاهده چيزى است در حالى كه رؤيت به خود مشاهده گفته مى شود.(7) البتّه هريك از اين دو واژه گاهى در معناى مشاهده حسّى به كار مى رود، و گاه در مشاهده فكرى و ذهنى، امّا بايد توجّه داشت كه معناى اصلى آن همان مشاهده حسّى است.
به هر حال در سوره شعراء(8) مشركان را به مشاهده انواع مختلف گياهان كه به صورت زوج زوج در هر گوشه و كنار زمين مى رويد فرا مى خواند.
در سوره سجده(9) آنها را به تماشاى چگونگى حركت آب درياها در لابه لاى ذرّات ابر، و فرو ريختن آنها بر سرزمين هاى خشك و بى گياه، و روييدن گياهانى كه هم انسان از آن استفاده مى كند و هم چهارپايان فرا مى خواند.
در سوره فصلت(10) به تمام آيات آفاقى و انفسى يعنى نشانه هاى خدا در عالم بزرگ، و در جهان كوچك يعنى وجود انسان، اشاره كرده مى فرمايد: «ما اين آيات را پيوسته و به طور مستمر يكى بعد از ديگرى به انسان ها نشان مى دهيم تا به وجود خدا پى برند و حق بر آنها آشكار شود».
در سوره ملک(11) سخن از مشاهده پرندگان است كه چگونه بالاى سرما پرواز مى كنند؛ گاه بال ها را مى گشايند، و گاه مى بندند، و اين گشودن و بستن آنها را به سرعت بر فراز آسمان به حركت در مى آورد، و برخلاف قانون جاذبه به راحتى خود را در ميان زمين و آسمان نگه مى دارند. گاه بال ها را گشوده و در عين حال به سرعت حركت مى كنند، گويى نيروى مرموزى آنها را به پيش مى راند و گاه بال ها را بسته و به سرعت پيش مى روند، هركدام براى خود راه و رسم و ساختمان و شكل مخصوصى دارند و هركدام وسايل و ابزار لازم براى زندگى و برنامه خود.
در سوره ذاریات(12) بار ديگر به آفرينش زمين، و سپس به آفرينش وجود خود انسان كه در عين كوچكى، دنياى عظيم و پرغوغايى است توجّه مى دهد و با جمله «افلا تبصرون» كسانى را كه چشم باز دارند و اين واقعيّات را نمى بينند مورد سرزنش قرار مى دهد.
بايد توجّه داشت «بصيرت» از مادّه «بصر» به معناى چشم يا ديد چشم گرفته شده، و در عين اين كه به معناى «نظر» و «رؤيت» به كار مى رود با آن متفاوت است؛ چرا كه بيشتر تكيه روى عضو بينايى و نيروى آن دارد، ولى مانند آن دو واژه گاه به معناى مشاهده درونى و تفكر نيز استعمال مى شود.
و بالاخره در سوره نحل(13) روى مسأله گوش و چشم و دل به عنوان سه وسيله اصلى شناخت و معرفت تكيه مى كند كه دليل روشنى است بر اعتبار مشاهده و حسّ به عنوان يك منبع اصلى شناخت.
آيات فوق كه بيشتر پيرامون مسأله توحيد و خداشناسى سخن مى گويد براى پيمودن اين راه و رسيدن به مقصد به انسان ها دستور مى دهد كه درست چشم هاى خود را بگشايند، و نام «الله» را بر پيشانى يك يك موجودات جهان بنگرند، عجايب و شگفتى هاى آنها را ببينند، نظامات دقيق حاكم بر آنها را تماشا كنند، و بعد از طريق برهان نظم نه تنها بر ذات خدا كه صفات و توحيد و تدبير و قدرت و علم بى پايان اش را نيز درياب اند.
با توجّه به اين كه مهم ترين مسأله در اسلام مسأله توحيد و خداشناسى است، و مهم ترين دليل آن در قرآن برهان نظم، و مهم ترين منبع برهان نظم جهان طبيعت و آفرينش است، اهميّت حسّ و مشاهده و تجربه از نظر قرآن روشن مى شود.
نه تنها در مسأله خداشناسى كه در مسأله معاد كه دوّمين مسأله مهم است قرآن نيز از اين مشاهدات حسّى بهره فراوان مى گيرد، و صحنه هاى معاد را در آيات فراوانى در همين جهان طبيعت در مقابل چشم انسان مجسّم مى كند. به عنوان نمونه در سوره «ق» مى خوانيم: «وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَكاً فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّات وَحَبَّ الْحَصِيدِ وَالنَّخْلَ بَاسِقَات لَهَا طَلْعٌ نَّضِيدٌ رِّزْقاً لِّلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتاً كَذَلِكَ الْخُرُوجُ» (14)؛ (و از آسمان، آبى پربركت نازل كرديم، و به وسيله آن باغ ها و دانه هايى را كه درو مى كنند رويانديم همه اينها براى روزى بخشيدن به بندگان است. و بوسيله باران سرزمين مرده را زنده كرديم [آرى] زنده شدن مردگان نيز همين گونه است).
همچنين براى روشن ساختن سرانجام ظلم و ستم و عاقبت كار بدكاران مردم را به مشاهده آثار باقي مانده از آنان، و ويرانه هاى شهرهاى در هم كوبيده شده آن ها، دعوت مى كند.
اينها همه تأكيدى است از سوى قرآن بر لزوم استفاده از حسّ و مشاهده به عنوان يك منبع معرفت و شناخت. (دقت كنيد)(15)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.