نقش «کوه» و «چشمه» در حیات

امام علي(علیه السلام) درباره نقش «کوه» و «چشمه» در آماده شدن زمین برای زندگی و حیات چه فرموده است؟

امام علي(ع) درباره نقش «کوه» و «چشمه» در زندگي موجودات مي فرمايد: «هنگامى كه هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست و زمين كوه هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل كرد، چشمه هاى آب را از بينى كوه ها جارى ساخت و آن را در دشت هاى گسترده و گودال ها پراكنده و جارى نمود، حركات زمين را با صخره هاى عظيم و قلّه هاى بلند و محكم كوهها تعديل نمود، و بدين ترتيب حركات زمين به جهت نفوذ كوهها در سطح آن و فرو رفتن ريشه هاى آن در اعماق زمين از لرزش افتاد، و خداوند ميان زمين و جوّ فاصله افكند و نسيم هوا را براى ساكنان زمين آماده ساخت و تمام وسايل زندگى را براى اهل آن فراهم نمود».

رد «برهان نظم» توسط «هیوم»!

آیا صحیح است که «هیوم» توانسته «برهان نظم» را ابطال کند؟!

هیوم بر این باور است که «برهان نظم» ماهیّت «تجربی» دارد و ما پدید آمدن کلیّت جهان و ویژگی های آن را تجربه نکرده ایم تا بتوانیم بگوییم که در ورای آن ها سازنده ای دانا و توانا وجود دارد.
نقد: نياز نظم به ناظم، حكم عقل است و برای پی بردن به دانش و توانایی سازنده یک پدیده، نیاز به تجربه پدیده های مشابه نیست.
هیوم می گوید: ماده ممکن است در ذات خود دارای منبع یا منشاء نظم باشد.
نقد: اثر ذاتی ماده منجر به نظم در کلیّت یک پدیده نمی گردد.
هیوم می گوید: با برهان نظم نمی توان نظام موجود را «نظام اكمل» و خالق آن را بی نقص دانست. برهان نظم مستلزم «توحید» نیست. حوادث ناخوشايند طبیعت(شرور) با نظم جهان سازگاری ندارد. استدلال «تمثیلی» نظم مستلزم و منتج به «محدودیّت» و «انسان وارگی» خدا می گردد.
نقد: این اشکالات از آنجا ناشی می شود که هیوم از حدود کاربرد «برهان نظم» غافل است. او پنداشته همه مسائل الهیات را از یک برهان استنناج می کنند و آن «برهان نظم» است.

دیدگاه کلی اسلام در مباحث اساسي مربوط به انسان و جهان

آيين اسلام در مباحث كلي و اساسي انسان و جهان چه ديدگاه‌هايي مطرح نموده است؟

آيين اسلام در مباحث كلي و اساسي انسان و جهان معتقد است كه همه چيز در اين جهان براى انسان آفريده شده و مسخر فرمان او و در راه تأمين منافع اوست. مبدأ وجود همه چيز خداست و بازگشت همه به سوى اوست. منظور از آفرينش انسان نشانه‌اي براي ذات پاك خدا و پرورش صفات عالى انسانيت است. هدف بعثت پيامبران اقامه اصول عدالت، تربيت و تعليم و نجات از گمراهى‌ها و هدايت از تاريكى گناه به نور ايمان است. همه انسان‌ها پس از مرگ بار ديگر در روز رستاخيز به زندگى بر مى‌گردند و نتيجه كارهاي نيك و بد خود را مى‌بينند.

بی عدالتی خدا در دشواری های مرگ!

اینکه خداوند دشواری و عذاب مرگ را به همگان می چشاند بی عدالتی نیست؟

اصل پدید آمدن اضطراب از مرگ به عنوان مرحله انتقالی مهمی که در آن همه پیوندهای انسان با جهانی که با آن خو گرفته از هم می گسلد و آدمی قدم در جهانی اسرارآمیز و تجربه ناشده می گذارد امری طبیعی است؛ اما در بیانات دینی بر این نکته تاکید شده که کفر و ظلم و گناه موجب مضاعف شدن آن رنج و عذاب ها و ایمان و عمل خیر موجب کاهش شان می گردد. طبیعی است مسئولیت کاهش یا افزایش این رنج ها بر عهده خود شخص است و ظلمی از سوی خدا به او روا داشته نمی شود. در موارد استثنائی نیز ممکن است بعضی از مؤمنین در هنگام مرگ دچار برخی دشواری ها شوند اما این دشواری ها، برای آمرزش گناهان آنها در همین دنیا و در همین لحظه به آنها تحمیل می شوند تا با پاکی از گناهان شان به جهان دیگر روند و در آنجا فقط متنعم گردند.

ضرورت «خداشناسی»؟

چرا باید خدا را بشناسیم؛ مگر شناخت خدا چه اثری بر زندگی انسان دارد؟ چرا بايد در اين باره تحقيق كنيم؛ اهميت شناخت خدا در چيست؟ چه ضرورتي ما را به تفكّر در مبدا هستي بخش عالم وا مي دارد؟

انگیزه ها و ضرروت هایی که ما را ودار می کنند تا خدا را بشناسیم عبارتند از: 1. عشق به آگاهی و آشنایی با جهان هستی؛ 2. حسّ شکرگزاری؛ 3. پیوند سود و زیان ما با این مسأله؛ 4. سرآمد بودن خداشناسی در بین معرفت ها.
آثار و ثمرات شناخت خدا نیز عبارتند از: 1. پیشرفت علوم؛ 2. تلاش و امید؛ 3. احساس مسئولیّت؛ 4. آرامش.

 

قرار دادن دنیا، در یک تخم مرغ!

آیا خداوند می تواند دنیا را با حفظ حجم آن در یک تخم مرغ جای دهد؟ اگر مى تواند، چگونه؟ و اگر نمى تواند، چرا خداوند را قادر مطلق می دانیم؟!

چنین فرضی مستلزم اینست که تخم مرغ در عین اینکه کوچک است بزرگ باشد تا دنیا را در درون خود جای دهد؛ و دنیا نیز در عین بزرگ بودن کوچک باشد تا درون تخم مرغ جای گیرد!
این مساله از آن رو که مستلزم «اجتماع نقیضین» است، امری محال بوده و اراده الهی به آن تعلّق نمی گیرد. زیرا امری است که ذاتا «ناشدنی» است.
در واقع مشكل اين امور از ذات خود آنهاست و نه از قدرت و مهارت فاعل. بنابراین این امور واقع نمی شوند چه فاعل آنها قادری مطلق باشد و چه موجودی ضعیف مثل انسان.
امیرالمومنین(ع) این سوال را در عباراتی كوتاه و پرمغز چنین پاسخ داده اند: «إنّ اللَه تَعَالَى لَا يُنسَب إلَى العَجز وَ الّذِي سَألتَنِي لَا يَكُون‏»؛ (به خداوند ناتوانی نسبت داده نمی شود، ولى آنچه سوال كردى، امر محالى است).

راز آرامش مردان بزرگ

چه چیزی باعث می شود مردان بزرگ در زندگی خود به آرامش و اطمینانی برسند که حتی حوادث بزرگ دنیا آنها را پریشان و مضطرب نسازد؟

مردان بزرگ عقيده دارند كه آفرينش جهان ساده نيست، و قرائن موجود در حوادث و پديده هاى اين عالم گواهى مي دهند كه طرح آن از يك منبع قدرت بى پايان سرچشمه گرفته است و هنگامى كه با آن مبدأ بزرگ آشنا مى شوند همه چيز در نظرشان كوچك مى شود؛ به همين دليل هرگز بخاطر از دست دادن چيزى، روح آنان دستخوش طوفانهاى اضطراب و نگرانى نمى گردد و با دشواريهاى زندگى، به اتكاى قدرت او با شهامت مبارزه مى كنند، و همين اعتقاد و ايمان به دل هاى آنها نيرو و توان مى بخشد تا خود را در برابر هيچ مشكلى زبون و ناتوان نبينند.

رابطه «آرامش» و «جهان بینی»

چه رابطه ای بین عقیده و جهان بینی انسانها با میزان «آرامش» و رضایتمندی آنها از زندگی وجود دارد؟

آرامش روحى ما پيش از آنكه به ظواهر جسمى ما ارتباط داشته باشد به طرز تفكر و چگونگى ايدئولوژى و برداشت ما از جهانى كه در آن زندگى مى كنيم، مربوط است؛ این که عقیده داشته باشیم هستى ما از دو طرف به «عدم» و «خاموشى مطلق» پيوسته است و پس از مرگ همه وجود ما، محو و نابود مى گردد و یا اینکه جهان را آفريده عقل كلى بدانیم که آن را با هدف مشخصى ايجاد كرده و همواره در مسير همان هدف رهبرى مى كند.

موقعیت انسان در جهان هستی

انسان در جهان هستی چه جایگاهی دارد و موقعیت او نسبت به عالم چگونه است؟

در واقع آنچه نام آن را علم و دانش بشرى مى گذاريم و كتابخانه هاى عظيمى را به وسعت چندين كيلومتر با چندين ميليون كتاب پوشانيده است همه شرح ناداني هاى ما و يا دانستني هاى مربوط به نقطه روشن كوچكى است كه بى شباهت به شعاع يك كرم شب تاب در يك شب تاريك آن هم در دل بيابانى پهناور نيست. تفكر درباره آنچه نمى دانيم و از آن آگاهى نداريم، به ما آمادگى مى دهد كه يك سلسله حقايق را بيرون از اين محدوده، بطور جدى مورد بررسى قرار دهيم و اينجا آغاز راهى بسوى سرنوشت و حل معماها در مقياس وجود يك انسان است.

جهان رو به پیری

آیا این فرضیه که جهان بر اثر تجزیه رو به نابودی است و در نهایت به سکون و عدم تبدیل می گردد درست است؟

ازليت و ابديت اين جهان كنونى مفهومى ندارد، جهان مادى حتماً آغازى دارد و بر خلاف تصور بعضى، طول عمر آن به بى نهايت نمى پيوندد، زيرا اگر بى نهايت سال بر عمر آن گذشته بود، بايد بى نهايت سال پيش تمامى اتم هاى آن تجزيه و تبديل به انرژى شده باشند. تمام مشاهدات موجود نشان مى دهد كه جهان رو به «فرسودگى» مى رود، زيرا مى دانيم جهان از اتم ها تشكيل شده و اتم هاى جهان همه بدون استثناء در حال تجزيه اند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَادْخُلْهُ حَافِياً عَلَى السَّکِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْخُشُوعِ...

هنگامى که به مسجد الحرام وارد شدى، با پاى برهنه و با آرامش و متانت و خشوع داخل شو.

کافى: 4/401