پاسخ اجمالی:
آيين اسلام در مباحث كلي و اساسي انسان و جهان معتقد است كه همه چيز در اين جهان براى انسان آفريده شده و مسخر فرمان او و در راه تأمين منافع اوست. مبدأ وجود همه چيز خداست و بازگشت همه به سوى اوست. منظور از آفرينش انسان نشانهاي براي ذات پاك خدا و پرورش صفات عالى انسانيت است. هدف بعثت پيامبران اقامه اصول عدالت، تربيت و تعليم و نجات از گمراهىها و هدايت از تاريكى گناه به نور ايمان است. همه انسانها پس از مرگ بار ديگر در روز رستاخيز به زندگى بر مىگردند و نتيجه كارهاي نيك و بد خود را مىبينند.
پاسخ تفصیلی:
هر يك از اديان و مذاهب جهان از نظر معارف مذهبى و به اصطلاح مكتب خاصّ فكرى و روحانى قيافه مخصوصى دارند كه در برخوردهاى نخست خود را به انسان نشان مىدهند. اين قيافه كلّى و عمومى مذهب بسيار چيزها مىتواند به ما بياموزد و راهنمايى براى ارزيابى آن مذهب و پى بردن به ساير محتويّات آن است.
منظور از قيافه مذهب همانا برداشت كلّى آن مذهب درباره مسائلى از قبيل هدف آفرينش جهان، منظور از آفرینش انسان، هدف بعثت پيامبران، سرنوشت انسان پس از مرگ، راه رسيدن به سعادت واقعى و كيفيّت روابط انسانها در زندگى اجتماعى و چگونگى تفسيرى است كه از اين مسائل دارد. بديهى است اين برداشت كلّى، مسير مذهب را در مسائل كوچكتر روشن مىسازد.
در اينجا نخست قيافه اصلى اسلام را در اين مسائل بررسى مينمائيم. متون اصلى اسلام (آيات قرآن مجيد) درباره مسائل مزبور چنين مىگويد:
1. همه چيز در اين جهان براى انسان آفريده شده و مسخّر فرمان او و در راه تأمين منافع اوست:
ـ «أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِى السَّمَـوَاتِ وَ مَا فِى الاَرْضِ».(1)
ـ «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَائِبَيْنِ».(2)
ـ «وَ سخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ».(3)
ـ «وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ».(4)
ـ «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الاَنْهَارَ».(5)
ـ «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِىَ فِى الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ».(6)
و به اين ترتيب، بزرگترين ارزش و شخصيّت از آنِ انسان است و همه موجودات اين جهان براى او آفريده شدهاند.
2. مبدأ وجود همه خداست و بازگشت همه هم به سوى اوست. به عبارت ديگر همه به سوى آن وجود كامل و بى پايان از هر جهت، در حركتاند: «وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ».(7)
3. منظور از آفرينش انسان اين بوده كه نشانهاى باشد از آن ذات پاك كه منبع تمام صفات كمال است؛ قرآن در سرگذشت آفرينش انسان، نخست مىگويد: «إِنِّى جَاعِلٌ فِى الاَرْضِ خَلِيفَةً»(8) و سپس داستان خلقت انسان و تعليم حقايق موجودات به او (علم اسماء) و آموختن آن به فرشتگان و اعتراف گرفتن از آنها به عجز در برابر معلومات انسان تشريح مىكند. گذشته از اين، پرورش صفات عالى انسانيّت را نيز هدف ديگرى از آفرينش انسان معرّفى كرده و از «انسان كامل» به بنده خدا تعبير مىكند: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»(9) و به اين ترتيب، هدف را تربيت انسان كامل (بنده خدا) ذكر مىكند.
قرآن صفات بندگان خدا و انسان كامل را در دوازده آيه در سوره فرقان(10) بيان كرده كه مضمون آن چنين است:
«بندگان خاصّ خدا كسانىاند كه آرام و بىتكبّر بر زمين راه مىروند و در برابر سخنان نابخردانه پرخاش نمىكنند و آنها را به نيكى پاسخ مىگويند، در پيشگاه خداوند سر به سجده مىنهند و در برابر او به نيايش برمىخيزند، از كيفرهاى او در هراسند و لذا مراقب اعمال خويشاند. در راه خدا انفاق و بخشش مىكنند و در اين راه از اسراف و بخل بركنارند. هرگز براى خدا همتا قائل نمىشوند و هرگز دست به خون بيگناهان نمىآلايند. دامان عفّت خويش را آلوده نمىسازند و اگر مرتكب گناه شوند توبه كرده، به سوى خدا باز مىگردند و با كار شايسته و نيك، كار بد خود را جبران مىكنند.
هرگز در مجالس باطل حضور نمىيابند و بزرگوارانه از برابر لغو و باطل مىگذرند. در برابر سخنان خدا و آثار او در سراسر جهان هستى، همچون كوران و كران نيستند. آنان توجّه خاصّى به اصلاح خانواده خويش دارند و از خدا مىخواهند كه همسر و فرزند پاك و لايقى كه مايه روشنى چشمشان شود به آنها عطا كند. آنها بزرگى و عزّت را در پرهيزگارى مىجويند و از خدا مىخواهند كه آنها را پيشوا و سرمشق پرهيزگاران قرار دهد». منطق اسلام در اين بخش از آيات مزبور به خوبى روشن مىشود.
4. هدف بعثت پيامبران از نظر اسلام چند چيز است:
الف) اقامه اصول عدالت: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».(11)
ب) پرورش و آموزش، يا تربيت و تعليم و نجات از گمراهىها: «هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الاُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ ءَايَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلاَل مُبِين».(12)
ج) هدايت از تاريكىهاى گناه به سوى نور ايمان و حقيقت و اطاعت: «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ».(13)
د) بخشيدن حيات و زندگى معنوى به انسانها: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ».(14)
5. همه انسانها پس از مرگ بار ديگر در روز رستاخيز به زندگى بر مىگردند و نتيجه آنچه از نيك و بد انجام دادهاند مىبينند: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّة شَرّاً يَرَهُ».(15) و به اين ترتيب، سرسوزنى از اعمال خوب و بد او از بين نخواهد رفت و جزاى آن را مىبيند. اعضاى بدن او و حتّى زمينى كه بر آن زندگى مىكند گواه اعمال او خواهند بود: «اَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ».(16)«يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا * بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا».(17)
سرنوشت هر كس به دست خود اوست و هر كس در گرو عمل خويش است: «كُلُّ نَفْس بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ».(18) و در سايه سعى و كوشش خود به جايى مىرسد.
خداوند همه را راهنمايى كرده و اين انسانها هستند كه راه خوب يا بد را با اراده خود بر مىگزينند: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً».(19)
هيچ كس گناهكار از مادر متولّد نمىشود و همه پاك و با فطرت ايمان به اين جهان قدم مىگذارند.
كسى به گناه ديگرى مجازات نمىشود: «وَ لاَتَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى».(20) و شفاعت جز به فرمان خدا ممكن نيست «مَنْ ذَاالَّذِى يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ».(21)
اين، دورنمايى از قيافه اسلام درباره مسائل مزبور بود.(22)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.