عمر کوتاه برخی از اطفال و عدل و حکمت الهی؟!

حکمت آفرینش طفلی که عمر کوتاهی دارد و ثمری جز داغ دار نمودن والدین ندارد چیست؟! آیا این پدیده با عدل الهی سازگار است؟!

اولا: ذات الهی اقتضای آفریدن را دارد و هر چیزی که اقتضای وجود و هستی یافتن را داشته باشد از سوی خدا فیض وجود را دریافت می کند. این لطف و تفضل خداوند است و همین که طفلی توانسته حتی برای مدّت کوتاهی پای بر عرصه وجود بنهد، مشمول لطف و تفضل خدا بوده است. لذا منطقی نیست که کسی به ذات خداوند اعتراض کند که چرا عطا و تفضلش را از آفرینش چنین کودکی دریغ نکرده است!
ثانیا: این گونه نیست که دست خداوند مستقیما و بدون طی کردن نظام اسباب و علل، گریبان آن طفل را بگیرد و در حالی که کاملا سالم است، در آغوش مرگ اندازد. بنابراین باید سراغ آن نظام های علی و معلولی رفت و دید که بشر چگونه و با کدام انتخاب های نادرست موجب پدید آمدن کاستی ها و عوارض و امراض در زندگی کودکانش شده و آنها را به ورطه مرگ کشانده است؟
ثالثا: خداوند مالک و صاحب اصلی همه پدیده هاست و اگر آدمی با چنین دیدگاهی به جهان و پدیده های آن بنگرد، خالق آن را مالک اصلی همه چیز می داند و کمتر به چنین رنج هایی که در فرض سؤال طرح شده گرفتار می آید. چنین انسانی در مقام پدر یا مادر خواهد دانست که فرزند مال آنها نبوده است؛ خدا امانتی را به آنها داده و در روزی خاص بازستانده است.

علم خداوند به جزئیات متغیّر!

آیا خداوند به جزئیات هم علم دارد؟ اگر کسی بگوید: «خداوند به جزئیات علم دارد» لازمه اش اینست که از سویی، تغییر در جزئیات موجب تغییر در علم الهی شود!، و از سوی دیگر چون علم الهی عین ذات اوست، موجب تغییر در ذات او نیز گردد؟!

علم خداوند به امور جزئی، موجب هیچ تغییری در ذات خداوند نمی گردد؛ چرا که خداوند متعال از ازل از هر تغییر و متغیری و از زمان و مکان و کیفیت آن تغییر به صورت «علم حضوری» آگاه است. معلوم بودن یک پدیده به صورت علم حضوری برای شخص موجب سرایت خصوصیات و ویژگی های آن پدیده ـ به عالم به آن پدیده ـ نمی گردد.
علاوه بر این، فعلیّت یافتن امور و پدیده ها، چیزی جز «فعل الهی» نیست؛ و علم خداوند به آنها «علم فعلی الهی» است. بنابراین، این تغییرات در حوزه «فعل الهی» است و به «ذات الهی» سرایت نمی کند. این نیز بدین دلیل است که «صفات فعل» خداوند مانند «صفات ذات» از ذات او منتزع نمی گردند.

علّت عدم درک «ذات پروردگار»

چرا «ذات پروردگار» را نمی توان درک کرد؟

ذات باری تعالی منزّه از حدود و ابعاد و جسمانیت است؛ ذات خدا از هر نظر بى نهايت است و ما از هر نظر محدود و متناهى هستيم و به همين دليل احاطه ما به او غير ممكن است؛ وقتی احاطه بر چنین موجودی ممکن نیست درکی به دست نخواهد آمد. ما به حقيقت ذات خدا هرگز پى نخواهيم برد، و انتظار آن را هم نبايد داشته باشيم؛ زيرا چنين انتظارى به اين مى ماند كه اقيانوس بيكرانى را در ظرف كوچكى جاى دهيم، يا جنین در رحم را، آگاه از تمام جهان بيرون بدانیم! آيا چنين چيزى ممكن است؟! بنابراین ادراک کنه ذات خدا نه ممکن است و نه تکلیف.

عدم امکان «شناخت خدا»، از راه صفات الهی!

گفته می شود: «صفات خدا عینِ ذات اوست»؛ اگر چنین است، چرا شناخت «ذات خداوند» محال، امّا شناخت «صفات او» ممکن است؟!

شناخت ما از «صفات الهی» همانند شناخت ما از «ذات خدا» شناختی اجمالی است، یعنی مى دانیم که خدا علم، قدرت و تمام صفات کمال را داراست؛ امّا از کنه صفات و ذات الهی بى خبریم. چرا که ذهن ما همچون پیمانه اى غوطه ور در اوصاف ذاتی پروردگار است که توان سنجش و درک این اقیانوس بیکران را ندارد. نه كنه ذات او بر كسى روشن است و نه حقيقت صفات او؛ ولى با اين حال آن قدر نشانه های وجود و کمالات او در جهان نمايان است كه هر كس مى‏ تواند به طور اجمال از هستى و صفات او آگاهی یابد.

مفهوم «وجه الله»؟

منظور از «وجه الله» چیست؟ مگر خداوند چهره و صورت دارد که در برخی از متون اسلامی این تعبیر بکار رفته است؟

خدا جسم نیست و مانند انسانها چهره و صورت ندارد و از آنجا که در زبان عربی واژه «وجه الشئ» برای معنای «ذات الشئ» به کار می رود، در بسیاری از آیات قرآن، «وجه الله» به معنای ذات خدا خواهد بود.
در گروهی دیگر از آیات قرآن «وجه الله» به معنای «رضایت خداوند» است. بدین معنی که «وجه» در اين آيات به معنای مصدری «توجّه کردن» و «رو نمودن» خدا و به معنی کنایی ثواب و رضايت خدا است.
نظر دیگری که درباره تفسیر معنای «وجه الله» گفته شده این است که بگوییم منظور از واژه «وجه» هنگام انتساب به خداوند «نمود» خداست؛ صفاتى را كه خداى تعالى به آن صفات با بندگان خود رو به رو مى شود نظير رحمت، خلق، رزق و هدايت و امثال آن مى توان وجه خدا دانست.

منافات حدیث «كَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ»، با عینیّت ذات و صفات!

امام علی(ع) در بیان توحید می فرماید: «كَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ»؛ كمال اخلاص این است که صفاتِ خدا را از (خود) خدا نفی کنید! جدا کنید! آیا این با اعتقاد به «عینیت ذات و صفات الهی» منافات ندارد؟!

آنچه در اینجا به عنوان «کمال اخلاص» بیان شده، نفی صفات «ممکنات» از خداوند است. زیرا توصیف خداوند با آن صفات موجب قرین سازی او با چیزی دیگر و قائل شدن به دوگانگی و تصوّر اجزاء برای ذات خداوند است؛ امری که با «واجب الوجود» بودن خداوند منافات دارد و باطل است. بلکه صفات و ذات خداوند تفکیک پذیر نیستند و ما معتقد به «عینیّت ذات و صفات» الهی می باشیم.

منظور از واژه شرک

واژه شرک به چه معناست؟

شرک در لغت به معنی همكارى و مقارنت - در مقابل انفراد- و یا به معنی شىء ممتد و مستقيم آمده است. در قرآن مجيد معمولا به معناى قرار دادن همتا براى خدا و قبول شبيه و شريكى در ذات يا صفات يا خلقت و تدبير، يا همتايى در مسأله عبوديّت براى او آمده  است.

تعریف توحید صفاتى

توحید در صفات به چه معناست؟

خداوند به صفاتى متصف مى شود که گویاى کمال در ذات اوست، این صفات مفهوم متفاوتى دارند، ولى از نظر وجود و تحقّق در خداى متعال، یکى هستند. صفات و ذات خدا جدا از هم نیستند و صفات خدا عین ذات اوست نه چیزى افزون بر آن.

منظور از «صفات ذات» و «صفات فعل» خداوند؟

صفات ذات و صفات افعال چه صفاتی اند و چه تمایزی دارند؟

صفات ذات صفاتى است که عین ذات خداوند است، و حتّى قبل از صدور افعال از او، این صفات براى او ثابت بوده است؛ مانند ازلى بودن، ابدى بودن، علم و قدرت. صفات فعل، صفاتى است که با ملاحظه انجام فعلى از ناحیه آن ذات مقدّس بر او اطلاق مى ‏شود، مثل خالق و رازق بودن خداوند. دست کم شش وجه تمایز برای آنها ذکر شده است.

ذهن «محدود» انسان، و شناخت خدای «نامحدود»!

آیا «شناخت خدا» برای انسان ممکن است؛ مگر ذهن محدود ما می تواند خدای نامحدود را درک کند؟!

اصل وجود خداوند، از آثار و نشانه های موجود در جهان هستی به یقین قابل درک است؛ همین قدر که بدانیم هست و علم، قدرت و تمام صفات کمال را داراست.

امّا حقیقت ذات و اوصاف الهی قابل درک نیست؛ با پیمانه کوچک عقل بشری نمی توان اقیانوس بی نهایت ذات باری تعالی را سنجید.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمامُ علىٌّ(عليه السلام)

إنّ لکلٍّ أجلا لا يَعْدُوهُ

براى هر چيز مدّتى است که از آن تجاوز نمى کند

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 46