پاسخ اجمالی:
علم خداوند به امور جزئی، موجب هیچ تغییری در ذات خداوند نمی گردد؛ چرا که خداوند متعال از ازل از هر تغییر و متغیری و از زمان و مکان و کیفیت آن تغییر به صورت «علم حضوری» آگاه است. معلوم بودن یک پدیده به صورت علم حضوری برای شخص موجب سرایت خصوصیات و ویژگی های آن پدیده ـ به عالم به آن پدیده ـ نمی گردد.
علاوه بر این، فعلیّت یافتن امور و پدیده ها، چیزی جز «فعل الهی» نیست؛ و علم خداوند به آنها «علم فعلی الهی» است. بنابراین، این تغییرات در حوزه «فعل الهی» است و به «ذات الهی» سرایت نمی کند. این نیز بدین دلیل است که «صفات فعل» خداوند مانند «صفات ذات» از ذات او منتزع نمی گردند.
پاسخ تفصیلی:
هیچ چیزی از حوزه آگاهی و علم خداوند خارج نیست و در نتیجه آن ذات مقدس، عالم به همه امور است. در آیات و روایات اسلامی نیز به گستردگی علم خداوند اشاره شده است. مثلا در آیه 59 سوره انعام می خوانیم: «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها»؛ (كليدهاى غيب، تنها نزد اوست و جز او، كسى آنها را نمى داند. او آنچه را در خشكى و درياست مى داند هيچ برگى [از درختى] نمى افتد، مگر اينكه از آن آگاه است).
در حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) نیز می خوانیم که درباره دایره نامحدود علم خداوند می فرماید: «يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ وَ مَعَاصِيَ الْعِبَادِ فِي الْخَلَوَاتِ وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّيَاحِ الْعَاصِفَات»(1)؛ (خداوند از آواز وحوش در بيابان ها، و گناهان بندگان در نهان ها، و آمد و شد ماهيان در درياهاى ژرف، و تلاطم امواج آب با وزش تندبادها خبر دارد).
با این حال، اطلاع خداوند از این امور جزئی، دستخوش هیچ تغییری در ذات خداوند نمی گردد؛ چرا که خداوند متعال از ازل از هر تغییر و متغیری و از زمان و مکان و کیفیت آن تغییر و متغیر نیز به صورت «علم حضوری» آگاه است. یعنی علم خداوند مانند علم ما به اشياءِ خارجى از طريق انعكاس صورت اشياء نیست. تغييرات اين موجودات باعث تغيير اين انعكاس در درون فكر ما می شود، ولى با توجّه به اينكه علم خداوند علمی حضورى است و همه اشياء با تمام وجودشان نزد او حاضرند، اين اشكال مفهومى ندارد؛ زيرا تغيير تنها در موجودات جهان روى مى دهد نه در ذات او. ذات مقدّس او به همه آنها احاطه دارد و ثابت است ولى آنها كه محاطند متغيرند. فالمثل شخصى كه در مقابل ما حركت مى كند عكس او بر شبكه چشم ما مى افتد و اين عكس همراه تغييرات او تغيير مى كند و صورت هاى ذهنى ما همين گونه دگرگون مى شود اين به خاطر اين است كه علم ما از طريق انعكاس اشياء در ما به وجود مى آيد. اگر علم ما به اشياء خارجيه از اين طريق بود كه به همه آنها احاطه داشتيم هيچ گونه دگرگونى در ما پيدا نمى شد بلكه تنها دگرگونى در آنها بود.(2)
به هر حال همان گونه که گفتیم اطلاع خداوند از پدیده های جهان به صورت علم حضوری است و به همین خاطر است که از تغییرات جزئیات آن پدیده ها دستخوش تغییر نمی گردد. معلوم بودن یک پدیده به صورت علم حضوری برای شخص(در مسأله ما برای خدا) موجب سرایت خصوصیات و ویژگی های آن پدیده ـ به عالم به آن پدیده ـ نمی گردد. علم به «عدم» موجب معدوم بودن آن علم نمی گردد و علم به حرکت موجب متحرّک شدن آن علم نمی شود و علم به متکثر نیز موجب متکثر شدنش نمی گردد! علم به تغییر نیز چنین است.(3) یعنی همان طور که ابو البرکات بغدادی(4) و خواجه نصیر طوسی(5) نیز تقریر کرده اند، این تغییر فقط در نسبتی است که بین عالم و معلوم وجود دارد، و موجب هیچ تغییری در ذات عالِم نمی گردد.
علاوه بر این، فعلیّت یافتن امور و پدیده ها، چیزی جز «فعل الهی» نیست؛ و علم خداوند به آنها «علم فعلی الهی» است. در اینجا دانستن این نکته لازم است که تغییر در «علم فعلی الهی» ـ به واسطه تغییر پدیده ها ـ هیچ اشکالی ندارد؛ زیرا این تغییرات در حوزه «فعل الهی» است و به «ذات الهی» سرایت نمی کند.(6) این نیز بدین دلیل است که «صفات فعل» خداوند مانند «صفات ذات» از ذات او منتزع نشده اند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.