معنای عبارت «خُلُق»

مقصود از واژه «خُلُق» در آيه 4 سوره قلم چيست؟

در آیه «اِنَّكَ لَعَلى خُلُق عَظيمُ»، «خُلُق» بر وزن افق، مفرد است، و با «خُلْق» بر وزن قفل هم معنى می باشد. راغب در مفردات، «خُلُقْ» و «خَلْقْ» را دارای ریشه مشترک دانسته، منتها «خَلْق» به صفات ظاهرى، و «خُلْق» و «خُلُق» به صفات درونى گفته مى شود. لکن برخی لغت شناسان دو واژه «خُلْق و خُلُق» را به دين و طبيعت و سجيّه معنی کرده و آن را صورت باطنی انسان می دانند.

مفهوم «وجه الله»؟

منظور از «وجه الله» چیست؟ مگر خداوند چهره و صورت دارد که در برخی از متون اسلامی این تعبیر بکار رفته است؟

خدا جسم نیست و مانند انسانها چهره و صورت ندارد و از آنجا که در زبان عربی واژه «وجه الشئ» برای معنای «ذات الشئ» به کار می رود، در بسیاری از آیات قرآن، «وجه الله» به معنای ذات خدا خواهد بود.
در گروهی دیگر از آیات قرآن «وجه الله» به معنای «رضایت خداوند» است. بدین معنی که «وجه» در اين آيات به معنای مصدری «توجّه کردن» و «رو نمودن» خدا و به معنی کنایی ثواب و رضايت خدا است.
نظر دیگری که درباره تفسیر معنای «وجه الله» گفته شده این است که بگوییم منظور از واژه «وجه» هنگام انتساب به خداوند «نمود» خداست؛ صفاتى را كه خداى تعالى به آن صفات با بندگان خود رو به رو مى شود نظير رحمت، خلق، رزق و هدايت و امثال آن مى توان وجه خدا دانست.

تفاوت اسماء خداوند با صفات او

با توجّه به عینیّت اسماء و صفات الهی، تفاوت اسماء با صفات خداوند در چیست؟

هنگامی که ما اسمی از اسماء الهی را ـ مثلا «قادر» ـ به کار می بریم در اصل داریم به ذات خداوند در حالی که به آن صفت ـ «قدرت» ـ متصف است اشاره می کنیم. از همین روست که برخی از احادیث اهل بیت(علیهم السلام) تصریح می کنند که اسماء و صفات خداوند تفاوتی ندارند و تفاوت میان اسماء و صفات تفاوتی اعتباری است.

ذهن «محدود» انسان، و شناخت خدای «نامحدود»!

آیا «شناخت خدا» برای انسان ممکن است؛ مگر ذهن محدود ما می تواند خدای نامحدود را درک کند؟!

اصل وجود خداوند، از آثار و نشانه های موجود در جهان هستی به یقین قابل درک است؛ همین قدر که بدانیم هست و علم، قدرت و تمام صفات کمال را داراست.

امّا حقیقت ذات و اوصاف الهی قابل درک نیست؛ با پیمانه کوچک عقل بشری نمی توان اقیانوس بی نهایت ذات باری تعالی را سنجید.

عدم امکان «شناخت خدا»، از راه صفات الهی!

گفته می شود: «صفات خدا عینِ ذات اوست»؛ اگر چنین است، چرا شناخت «ذات خداوند» محال، امّا شناخت «صفات او» ممکن است؟!

شناخت ما از «صفات الهی» همانند شناخت ما از «ذات خدا» شناختی اجمالی است، یعنی مى دانیم که خدا علم، قدرت و تمام صفات کمال را داراست؛ امّا از کنه صفات و ذات الهی بى خبریم. چرا که ذهن ما همچون پیمانه اى غوطه ور در اوصاف ذاتی پروردگار است که توان سنجش و درک این اقیانوس بیکران را ندارد. نه كنه ذات او بر كسى روشن است و نه حقيقت صفات او؛ ولى با اين حال آن قدر نشانه های وجود و کمالات او در جهان نمايان است كه هر كس مى‏ تواند به طور اجمال از هستى و صفات او آگاهی یابد.

رد «برهان نظم» توسط «هیوم»!

آیا صحیح است که «هیوم» توانسته «برهان نظم» را ابطال کند؟!

هیوم بر این باور است که «برهان نظم» ماهیّت «تجربی» دارد و ما پدید آمدن کلیّت جهان و ویژگی های آن را تجربه نکرده ایم تا بتوانیم بگوییم که در ورای آن ها سازنده ای دانا و توانا وجود دارد.
نقد: نياز نظم به ناظم، حكم عقل است و برای پی بردن به دانش و توانایی سازنده یک پدیده، نیاز به تجربه پدیده های مشابه نیست.
هیوم می گوید: ماده ممکن است در ذات خود دارای منبع یا منشاء نظم باشد.
نقد: اثر ذاتی ماده منجر به نظم در کلیّت یک پدیده نمی گردد.
هیوم می گوید: با برهان نظم نمی توان نظام موجود را «نظام اكمل» و خالق آن را بی نقص دانست. برهان نظم مستلزم «توحید» نیست. حوادث ناخوشايند طبیعت(شرور) با نظم جهان سازگاری ندارد. استدلال «تمثیلی» نظم مستلزم و منتج به «محدودیّت» و «انسان وارگی» خدا می گردد.
نقد: این اشکالات از آنجا ناشی می شود که هیوم از حدود کاربرد «برهان نظم» غافل است. او پنداشته همه مسائل الهیات را از یک برهان استنناج می کنند و آن «برهان نظم» است.

تعریف توحید صفاتى

توحید در صفات به چه معناست؟

خداوند به صفاتى متصف مى شود که گویاى کمال در ذات اوست، این صفات مفهوم متفاوتى دارند، ولى از نظر وجود و تحقّق در خداى متعال، یکى هستند. صفات و ذات خدا جدا از هم نیستند و صفات خدا عین ذات اوست نه چیزى افزون بر آن.

 صفات خبریه

مقصود از صفات خبریه چه اوصافى است ؟

مقصود از صفات خبریه، اوصافى است که در آیات قرآن و روایات آمده و مستندى جز نقل ندارد. مثل وجه الله، ید الله، استواء بر عرش، عین الله،... اهل تنزیه معتقدند این الفاظ کنایه، استعاره و مجاز می باشد و به معنی تجسیم نیست. 

«ذاکر» و «مذکور» از اسمای حُسنای الهی

آیا «ذاکر» و «مذکور» از اسمای حُسنای الهی است؟

در ادعيه اي كه از اهل ‏بيت(ع) به دست ما رسيده، خداوند به عنوان بهترين ذاكر و بهترين مذكور شناخته شده كه نمونه‏ هايي از آن در دعاي «جوشن كبير» آمده است: 1ـ يَا خَيْرَ الذَّاكِرِين‏. 2ـ يَا خَيْرَ الْمَذْكُورِين‏. 3ـ يَا مَنْ ذِكْرُهُ حُلْو. 4ـ يَا مَنْ لَهُ ذِكْرٌ لَا يُنْسَى‏. 5ـ يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِين‏. 6ـ يَا أَعَزَّ مَذْكُورٍ ذُكِرَ. 7ـ يَا خَيْرَ ذَاكِرٍ وَ مَذْكُور. و... از اين تعابير استنباط مي شود كه يكي از اسماي حُسناي خداوند، «ذاكر» و ديگري «مذكور» است.

عبادت خدای ناشناخته!

از یک سو در روایات بیان شده که خداوند قابل شناخت نیست و از سوی دیگر بیان شده است که چنین خدایی را باید عبادت کرد. آیا چنین عبادتی آثار و منفعتی دارد؟

آنچه قابل شناخت نیست کنه ذات خداست؛ اصل وجود و صفات خداوند با علم حصولی و حضوری اجمالی قابل شناخت است. بین شناخت خدا و فایده عبادت نیز ملازمه عقلی و عملی وجود ندارد و حتی عبادت بدون شناخت نیز آثار مثبت خود را دارد؛ اگر چه شناخت بیشتر از خدا در پرفایده بودن عبادت نقش موثری دارد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

اجعَلْ هَمَّکَ لِمَعادِکَ تَصْلُحْ

کوشش و همت خود را مصروف آخرتت گردان، اصلاح مى شوى

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 58