حکم تقلید فرزندان از والدین در انتخاب دین؟

آیا تقلید فرزندان از والدین خود در انتخاب دین صحیح است؟

دینداری امری درونی است و از آنجایی که هیچ کس نمی تواند در امور قلبی اشخاص تصرف کند، مجبور کردن اشخاص به انتخاب و معتقد شدن به هر باوری، امکان ناپذیر است. به همین خاطر مراجع تقلید در ابتدای هر رساله توضیح المسائل می گویند هر کسی باید با تحقیق و عقل و فطرت خود انتخاب کند. البته چون انتخاب دین و اعتقاد یافتن به یک آیین و شریعت نیازمند رسیدن به درجه خاصی از رشد فکری و عقلی است، این کار مهم از کودکان نابالغ ساخته نیست. بنابراين ممکن است انسان تا سنينی كه هنوز به استقلال عقلی ورشد فكری نرسيده، در یقین خود به مسائل دينی از راهنمایی ها و آگاهی های دینی که والدين یا مربیانش به او می دهند، متأثر باشد و مراجع عظام نیز این نوع یقین را که از گفته دیگران به دست می آید در مسلمان بودن کافی می دانند.

تناقض در منطق آیات قرآن و پدیده تولد عیسی(ع)!

قرآن هنگامی که می خواهد امکان فرزند دارشدن را از ساحت وجود خدا نفی کند، در آیه 101 سوره انعام می گوید: «چگونه ممكن است [خدا] فرزندى داشته باشد، حال آنكه همسرى نداشته است»؟! همچنین از زبان حضرت مریم در آیه 20 سوره مریم می گوید: «چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه تا كنون انسانى با من تماس نداشته»؟! اگر منطق قرآن در نفی فرزند دار شدن خدا و حضرت مریم(س) این است، تولد حضرت عیسی(ع) بدون پدر چگونه پذیرفتنی است؟!

اولا: سخن خداوند در آیه 20 سوره انعام سخنی جدلی و در پاسخ عقیده باطل مشرکین بوده و منطبق با منطق آنها بوده، نه اینکه سبب فرزند نداشتن خداوند منحصر در همسر نداشتن او باشد! چرا که همسر گزیدن براى خداى تعالى معقول نيست، زیرا همسرگزینی از عوارض موجودات جسمانی و مادی است و او از چنین عوارضی پاک و منزه است.
ثانیا: کلام حضرت مریم(س) کلامی ناظر به شیوه های طبیعی تولد فرزندان انسان است و منافاتی با اراده الهی ندارد. حضرت مریم(س) در اين حال تنها به اسباب عادى مى انديشيد، در حالی که نظام عالم طبيعت مخلوق خدا و محكوم فرمان او است و هر گاه بخواهد مى تواند اين نظام را دگرگون سازد و به وسيله اسباب و عوامل غير عادى‏ موجوداتى را بيافريند.
ثالثا: هدف از تولد حضرت عیسی(ع) از مادری بدون همسر اين بوده كه خداوند بشرى به وجود آورد كه مظهر قدرت او باشد و از اين طريق حجّت را بر ملّت لجوج بنى اسرائيل كه زير بار دعوت دیگر پيامبران پس از حضرت موسى(ع) نمى رفتند، تمام كند و از آنجا که حکمت خاصی دارد، نمی توان داستان آن را به عنوان نقض دیگر آیات قرآن در چگونگی تولد فرزندان انسان در نظر گرفت.

ازدواج حضرت عیسی(ع) با زنی بدکاره؟!

روایات برخی از اناجیل مبنی بر این که حضرت عیسی(ع) با زنی بد کاره به نام «مریم مجدلیه» ازدواج کرد، چه تناسبی با مسئله عصمت انبیاء دارد؟

اناجيل كنونى سالها بعد از مسيح نگاشته شده و داراى تناقضهاى آشكارى است و وجود خرافاتی مانند داستان شراب سازی حضرت عیسی(ع) با وجود حرمت آن در تورات، روشنگر اين واقعيت است.

مسیحیان درباره شخصیت مریم مجدلیه نیز مطالب متناقضی بیان نموده اند. برخی او را بدکاره می دانند که بعد از آشنایی با حضرت عیسی به او ایمان آورده. برخی هم معتقدند او گنهکار نبوده و... اما در هیچیک از اناجیل به ازدواج حضرت عیسی با این زن تصریح نشده است.

قول صحیح که اسلام نیز آن را قبول دارد این است که ایشان هرگز ازدواج نکرده؛ چنانکه امام علی(ع) در روایتی به آن تصریح نموده اند: «... نه همسرى داشت كه وى را بفريبد و نه فرزندى كه او را غمگين نمايد، و نه ثروتى كه او را به خود مشغول دارد، و نه طمعى كه خوارش سازد. مركبش پاهايش و خادمش دستهايش بود».

پیامبران الهی و شفاعت مذموم!

حضرت نوح(ع) به خاطر شفاعت از فرزند بی ایمانش با عتاب خداوند مواجه گشت و حضرت ابراهیم(ع) نیز وقتی برای عموی بت پرستش استغفار نمود و عرضه داشت: «وَ اغْفِرْ لاِبی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّین»، و یا وقتی با ملائک عذاب برای نجات قوم لوط مجادله کرد، از جانب خداوند توبیخ شد. آیا این موارد با عصمت و ایمان آنها سازگار است؟!

اولا: لحن و سیاق آیاتی که این شفاعتها را بیان نموده به خوبی نشان می دهد پیامبران الهی اذن خدا را برای اجابت درخواستشان لحاظ کرده اند و درخواست خود را از روی ادب و تواضع بیان نموده اند و در پی طرفداری از افراد بی ایمان نبودند.
ثانیا: حضرت نوح و حضرت ابراهیم هنوز یقین به عدم ایمان آنها و دشمنی آنها با خدا نداشتند و از روی رأفت و به امید اینکه هدایت خواهند شد شفاعت آنها را کردند، اما وقتی متوجه شدند آنها ایمان ندارند از آنها بیزاری جسته و از درخواست خود صرف نظر کردند.

اجحاف در مورد نوه های محروم از ارث!

چرا فرزندی که زودتر از پدرش از دنیا می‌رود، فرزندانش به جای او از پدربزرگشان ارث نمی‌برند؟! آیا محرومیّت فرزندانِ یتیمِ او از ارث، عادلانه است؟

خداوند نفقه نوه های یتیم را بر پدر بزرگ واجب کرده است، لذا او قبل از مرگ خود باید از نوه های یتیم خود حمایت لازم را بنماید و برای پس از مرگش هم از طریق هبه و وصیّت در ثلث مال و... منبعی برای مخارج ایشان در نظر بگیرد. سایر ورّاث نیز در هنگام تقسیم ارث توصیه شده اند نسبت به بستگان یتیم و نیازمند در طبقات محروم از ارث بی مهری ننموده و آنها را بی نصیب نگذارند. ضمن اینکه اسلام همواره در حق ایتام سفارش نموده است و در فقه اسلامی راه هایی مانند کمک از بیت المال برای نوه های یتیم توصیه شده است.

فلسفه حکم اسلام درباره «قضاوت زنان» و «حق حضانت فرزند»؟

دین مبین اسلام با چه نگاهی درباره «قضاوت زنان» و «حق حضانت فرزند» حکم صادر کرده است؟

منصب «قضاوت» در نظام قضايى اسلام، شايسته تصدى زن ـ كه شخصيتى با انگيزش و واكنش سريع دارد ـ نيست؛ و دليل عمده آن علاوه بر اجماع فقها، استناد به قرآن نيز شده كه وضعيت زنان را به نازپروردگى و نازك‌خاطرى و نداشتن صلابت متناسب با منصب داورى توصيف كرده است. در مورد حق حضانت(نگهدارى و پرورش فرزند) نيز بيشتر فقها آن را براى مادر، در فرزند پسر تا پايان شيردهى، و در فرزند دختر تا هفت سال دانسته‌اند.

برتری تبعیض آمیز برخی از انسان ها!

آیه 21 سوره اسراء می گوید: «ببين چگونه بعضى را بر بعضى ديگر برترى بخشيده ايم» آیا این تبعیض نیست؟ این افراد چه کسانی هستند که خداوند به آنان بطور تبعیض آمیزی برتری داده است؟

بیشتر تفاوت ها در بین موجودات لازمه نظام آفرينش و تابع قوانين «علّى و معلولىِ» حاكم بر آن و بر اساس حکمت الهی است. اگر قرار باشد اینگونه تفاوت های طبیعی در انسان ها وجود نداشته باشد و همه انسانها یک شکل و با ویژگی های یکسان خلق شوند، هرگز حیات و زندگی اجتماعی که کمال انسان محسوب می شود ادامه پیدا نمی کرد و مشکلات عدیده بیشتری را در پی داشت. البته آنچه سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد.
درست است كه خداوند استعدادها را براى فعاليت هاى مختلف به طور متفاوت آفريده و درست است كه عواملى بيرون از اراده انسان در مسير زندگى او مؤثر است، ولى با اين حال يكى از عوامل بنيادى را نيز «تلاش و كوشش» انسان قرار داده است. بر این اساس تفاوت برخی از بندگان خدا در منزلت ها و اجرهای مختلف معلول «اعمال» آنها است و ارتباط مستقیمی با مراتب علم و عمل آنها و انجام تکالیف الهی دارد. در واقع توجهات و تفضلات الهی ریشه در عقیده و دانش و عمل و سعی خود انسان دارد و طبیعی است که برتری هایی که سعی و تلاش و عمل نیک خود انسان هم در آن دخیل است، از باب جزا و عدل نزد خدا ارزش داشته باشند.
 

گستره مفهوم «امانت» و «خيانت»؟

گستره مفهوم «امانت» و «خيانت» تا چه حد است؟

امانت از صفاتى است كه در رابطه خلق با خالق، و انسان ها نسبت به يكديگر و هم انسان نسبت به خودش و هم نسبت به محيط زيست او تاثیر گذار است.  كتاب هاى آسمانى و آيين هاى الهى، امانت هاى خدا در نزد مردم هستند.  نعمت هاى معنوى و مادى كه خداوند در جسم و جان انسان آفريده، همگی امانت هاى او هستند.  اموال و ثروت هاى مردم، پست ها و مقام هاى اجتماعى، امانت هايى هستند كه مردم مأمور به حفظ آنها می باشند.  فرزندان در دست پدر و مادر، و شاگردان در نزد معلّمان، همه امانت هاى الهى محسوب مى شوند.  آب، خاك، هوا و هر آنچه خداوند براى زندگى و حيات بشر در جهان طبيعت آفريده است، هر كدام امانتى گرانبها در دست انسان ها بوده، كه خيانت نسبت به آنها گناهی بزرگ محسوب می شود.  پيامبر(ص) به «ابوذر» می فرماید: «گفتگوهای مجالس خصوصى، امانت است و افشاء سرّ برادرت خيانت مى باشد».  با توجه به وسعت مفهوم «امانت» و «خيانت» و گستره دامنه آن در ابعاد مختلف، اهميت اين فضيلت اخلاقى بيش از پيش آشكار مى شود.

 

عمر کوتاه برخی از اطفال و عدل و حکمت الهی؟!

حکمت آفرینش طفلی که عمر کوتاهی دارد و ثمری جز داغ دار نمودن والدین ندارد چیست؟! آیا این پدیده با عدل الهی سازگار است؟!

اولا: ذات الهی اقتضای آفریدن را دارد و هر چیزی که اقتضای وجود و هستی یافتن را داشته باشد از سوی خدا فیض وجود را دریافت می کند. این لطف و تفضل خداوند است و همین که طفلی توانسته حتی برای مدّت کوتاهی پای بر عرصه وجود بنهد، مشمول لطف و تفضل خدا بوده است. لذا منطقی نیست که کسی به ذات خداوند اعتراض کند که چرا عطا و تفضلش را از آفرینش چنین کودکی دریغ نکرده است!
ثانیا: این گونه نیست که دست خداوند مستقیما و بدون طی کردن نظام اسباب و علل، گریبان آن طفل را بگیرد و در حالی که کاملا سالم است، در آغوش مرگ اندازد. بنابراین باید سراغ آن نظام های علی و معلولی رفت و دید که بشر چگونه و با کدام انتخاب های نادرست موجب پدید آمدن کاستی ها و عوارض و امراض در زندگی کودکانش شده و آنها را به ورطه مرگ کشانده است؟
ثالثا: خداوند مالک و صاحب اصلی همه پدیده هاست و اگر آدمی با چنین دیدگاهی به جهان و پدیده های آن بنگرد، خالق آن را مالک اصلی همه چیز می داند و کمتر به چنین رنج هایی که در فرض سؤال طرح شده گرفتار می آید. چنین انسانی در مقام پدر یا مادر خواهد دانست که فرزند مال آنها نبوده است؛ خدا امانتی را به آنها داده و در روزی خاص بازستانده است.

چرایی ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع)؟!

با توجّه به این نکته که ازدواج یکی از عوامل کمال و خود سازی است، چرا حضرت عیسی(ع) ازدواج نکردند؟!

- ازدواج نکردن حضرت مسيح‏(ع) بخاطر بد بودن ازدواج از دید ایشان نبود، بلکه ایشان حدود سى سال در بین مردم بود و در اين مدّت برای تبليغ آيين حق پيوسته از نقطه اى به نقطه ديگر مى رفت و مجالى براى ازدواج‏ نيافت.
- از طرفی اگر ازدواج مي كرد چه بسا نسل ایشان به علت ولادت غير طبيعي جدشان عيسي(ع) مدعي خدازادگي مي شدند و یا اینکه مردم درباره آنها دچار غلو می شدند، چنانکه درمورد حضرت عیسی دچار غلو شدند.
- همچنین با توجه به افراط بنی اسرائیل در شهوت رانی و ازدواج، شرایط فرهنگی آن زمان اقتضای زندگی زاهدانه می کرد؛ چنانکه حضرت عیسی و یحیی(ع) که هر دو، همزمان در شرایط فرهنگی و اجتماعی واحدی می زیسته اند، هیچکدام ازدواج نکردند.
- ضمن اینکه حضرت عیسی هرگز توصیه به مجرد بودن نکرده اند و منع از ازدواج از بدعت هايى است كه در زمان هاى بعد به وجود آمد؛ فرهنگ مجرد زیستن بخاطر برداشت اشتباه یا مقاصد دیگری که رهبران مسیحی در سر داشتند رواج یافت.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال أبو جعفر(عليه السلام):

لا يَقْبَلُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ حَجّاً ولا عُمْرَةً مِنْ مال حرام.

خداوند حج و عمره گزاردن با مال حرام را نمى پذيرد.

بحارالانوار: 93/120