پاسخ اجمالی:
صفات ذات صفاتى است که عین ذات خداوند است، و حتّى قبل از صدور افعال از او، این صفات براى او ثابت بوده است؛ مانند ازلى بودن، ابدى بودن، علم و قدرت. صفات فعل، صفاتى است که با ملاحظه انجام فعلى از ناحیه آن ذات مقدّس بر او اطلاق مى شود، مثل خالق و رازق بودن خداوند. دست کم شش وجه تمایز برای آنها ذکر شده است.
پاسخ تفصیلی:
اسماء و صفات الهی با تمام شاخه های مباحث آن از گذشته های دور، حتی از زمان نبی اکرم (ص) و بلکه در ادیان و مکاتب قبلی مورد گفتگو و پرسش و پاسخ و مناظره و اشکال و جواب بوده است. یکی از شاخه های مباحثش تقسیم صفات الهی به صفات ذات (مانند حیات و علم و قدرت) و صفات فعل (مانند رضا و غضب و حب و بغض) است که دست کم شش وجه تمایز برای آنها ذکر شده است که چهار وجه را مرحوم کلینی در پایان باب 14 (باب الارادة) کتاب التوحید اصول کافی (1) اشاره کرده است و شارحین اصول کافی (مانند ملا صدرا (2) و علامه مجلسی (3) و ملا صالح مازندرانی (4) مفصلا تشریح نموده اند.
وجوه شش گانه تمایز صفات ذات و صفات فعل الهی به شرح زیر است:
وجه اول: هروصفی یا وجودی است، (مانند علم و قدرت و حیات و رضا و غضب و حب و بغض)، یا عدمی، مانند جهل و عجز و بخل. یعنی یا از دارایی ها (مانند داشتن علم و قدرت و...) خبر می دهد، یا از نداری ها (مانند جهل که نداشتن علم است یا عجز که نداشتن قدرت است). اکنون می گوییم هر وصف وجودی که وصف مقابل آن هم وجودی باشد و هر دوتا را بتوان به حق تعالی نسبت داد، از صفات فعل هستند؛ مانند رضا و حب و مقابلشان یعنی غضب و بغض که همگی وصف وجودی اند و حق تعالی به همه این اوصاف متصف می شود. ولی هر وصفی که اینگونه نباشد از صفات ذات است مانند علم و قدرت و حیات؛ زیرا اوصاف مقابلشان یعنی جهل و عجز و موت از اوصاف عدمی اند که از خدا سلب می شوند. دلیلش این است که اوصاف ذاتی عین ذات هستند، پس نباید تقابل و ضدیت داشته باشند، ولی اوصاف فعلی خارج از ذات اند، پس می توانند تقابل و تضاد داشته باشند (این وجه را شیخ صدوق هم اشاره کرده است).(5)
وجه دوم: صفات ذاتی متعلق قدرت قرار نمی گیرند، بخلاف صفات فعلی؛ یعنی نمی توان گفت خدا قدرت دارد عالم باشد یا نباشد. ولی می توان گفت قدرت دارد رضایت (از کسی یا کاری) داشته باشد، یا نداشته باشد. پس علم صفت ذات است ولی رضا صفت فعل است.
وجه سوم: صفات ذاتی متعلق اراده قرار نمی گیرند، بخلاف صفات فعلی؛ یعنی نمی توان گفت خدا اراده کرده عالم باشد یا نباشد. ولی می توان گفت اراده کرده رضایت (از کسی یا کاری) داشته باشد یا نداشته باشد. پس علم صفت ذات است ولی رضا صفت فعل است.
وجه چهارم: صفات ذاتی خدا «ازلی» و صفات فعلی او «حادث» هستند؛ یعنی خدا صفات ذاتی را همیشه داشته امّا صفات فعلی بواسطه حدوث فعل خدا بوجود آمده اند. این وجه را شیخ صدوق(6) و همچنین قاضی سعید قمی اشاره کرده اند.(7)
وجه پنجم: صفات فعلی هم کثرت مفهومی دارند (یعنی مثلا مفهوم رضا غیر از مفهوم حب است) و هم کثرت مصداقی (یعنی مثلا مابه ازاء خارجی صفت رضا غیر از مابه ازاء خارجی صفت حب است)؛ زیرا افعال خداوند متعدد و متکثر است. ولی صفات ذاتی اگرچه کثرت مفهومی دارند (یعنی مثلا مفهوم علم غیر از مفهوم حیات و قدرت است)، ولی مصداق آنها و بلکه جهت صدق آنها واحد است؛ یعنی همان ذاتی که عالم است همو هم قادر است و حی است و بلکه از همان جهتی که عالم است از همان جهت هم قادر و حی است.(8)
وجه ششم: صفات ذات صفاتی هستند که فرض خود ذات (بدو ن لحاظ و تصور غیر ذات) در انتزاع آن صفات کفایت می کند، مانند صفت حیات که اگر غیری نباشد و خدا باشد و خدا، کفایت می کند که وصف حیات از ذات خدا انتزاع شود. بخلاف صفات فعلی که حتما باید غیر ذات (یعنی فعل و خلق خدا) لحاظ شود تا بتوان آن صفت فعلی را انتراع کرد و به خدا نسبت داد. به عبارت دیگر صفات ذات از مقام ذات انتزاع می شوند ولی صفات فعل از مقام فعل خدا انتزاع می شوند.(9)
در نهایت تعریف مختصر و مفیدی که شامل وجه تمایز صفات ذاتی و فعلی بشود این است: صفات ذات صفاتى است که عین ذات خداوند است، و حتّى قبل از صدور افعال از او، این صفات براى او ثابت بوده است، مانند ازلى بودن، ابدى بودن، علم و قدرت؛ امّا صفات فعل، صفاتى است که با ملاحظه انجام فعلى از ناحیه آن ذات مقدّس بر او اطلاق مى شود، مثل خالق و رازق بودن خدا.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.