پاسخ اجمالی:
خدا جسم نیست و مانند انسانها چهره و صورت ندارد و از آنجا که در زبان عربی واژه «وجه الشئ» برای معنای «ذات الشئ» به کار می رود، در بسیاری از آیات قرآن، «وجه الله» به معنای ذات خدا خواهد بود.
در گروهی دیگر از آیات قرآن «وجه الله» به معنای «رضایت خداوند» است. بدین معنی که «وجه» در اين آيات به معنای مصدری «توجّه کردن» و «رو نمودن» خدا و به معنی کنایی ثواب و رضايت خدا است.
نظر دیگری که درباره تفسیر معنای «وجه الله» گفته شده این است که بگوییم منظور از واژه «وجه» هنگام انتساب به خداوند «نمود» خداست؛ صفاتى را كه خداى تعالى به آن صفات با بندگان خود رو به رو مى شود نظير رحمت، خلق، رزق و هدايت و امثال آن مى توان وجه خدا دانست.
پاسخ تفصیلی:
«وَجْهُ اللَّه»
در آیات قرآن و بیانات اهل بیت، عباراتی وجود دارد که در آنها واژه «وجه» به خدا نسبت داده شده است. برای مثال در لا به لای آن متون مقدس به عباراتی همچون «وَجْهُ رَبِّكَ» «وَجْهِ اللَّه» و عباراتی از این دست برمی خوریم. با توجه به اینکه «وجه» و صورت داشتن از ویژگی های اجسام و پدیده های مادی است، این شائبه و سؤال به ذهن متبادر می شود که مگر طبق نظام اندیشه ای خداپرستان، خداوند از ویژگی های مادی منزه نیست؟ پس چگونه در آن متون مقدس، «وجه» به خدا نسبت داده می شود و این انتساب به چه معناست؟
در پاسخ به این سؤال، به صورت کلی می گوییم: از آن جایی که خداوند متعال منزه از هر گونه جسمانیّت و داشتن سطح و حجم است، ناگزیر باید معنای دیگری غیر از معنای لغوی این واژه برای کاربردهای قرآنی و حدیثی آن یافت.
در بیان صحیح معنای «وجه» هنگام انتساب به خداوند می گوییم که در بسيارى از آيات قرآن «وجه» به خدا نسبت داده شده و اين آيات دو قسم اند:
«وجه» به معنای «ذات»:
1. آیاتی که در آنها «وجه» به معنای «ذات» است مانند آیه 272 سوره بقره «وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّه» و آيات 26 و 27 سوره الرحمن یعنی «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ ا لْإِكْرامِ» و آیه 88 سوره قصص یعنی «وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» است. «وجه» در لغت به معناى صورت است و گاهى به معناى ذات به كار برده مى شود(1) که در این آیات همین معنا مراد است.
درباره آیه 272 سوره بقره می گوییم که در این آیه صحبت از انفاق به میان آمده است و از آنجا که انفاق كنندگان نظرشان بايد ذات پاك پروردگار باشد پس ذكر كلمه «وجه» در اين آيه و مانند آن متضمن نوعی تاكيد است زيرا هنگامى كه گفته شود «براى ذات خدا» تاكيد آن از «براى خدا» بيشتر است يعنى حتما براى خدا باشد و نه ديگرى. از آن گذشته معمولا صورت هر شخص، شريف ترين قسمت ظاهرى بدن اوست. زيرا اعضاى مهم بينايى و گويايى در آن قرار گرفته است به همين دليل هنگامى كه كلمه «وجه» به كار برده شود شرافت و اهميت را مى رساند. در اينجا هم «به طور كنايه» در مورد خداوند به كار برده شده است و در واقع يك نوع احترام و اهميت از آن فهميده مى شود و گر نه بديهى است كه خدا نه جسم است و نه صورت دارد.(2)
در آیات دیگر این دسته نیز چنین است و ظاهرا مراد از وجه در اين دو آيه ذات پروردگار است.
مرحوم شیخ طوسی در کتاب «التبیان فی تفسیر القرآن» ذيل آیه 112 سوره بقره یعنی «بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» و در بیانی مشابه بیان فوق در تفسیر «وجه» می نویسد: در زبان عربی واژه «وجه الشئ» برای معنای «ذات الشئ» به کار می رود و اين از آن باب است كه با لفظ اشرف و محترم که همان «وجه» باشد، به «ذات شئ» و «خود شئ» اشاره می كنند چنان كه خداى سبحان در آیه 88 سوره قصص می فرمايد: «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» و نیز در آیه 26 سوره الرحمن نیز این معنا را به گونه ای دیگر تکرار می کند که: «وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ».(3)
در قاموس لغت شناخته شده ای چون مصباح(4) نیز تصريح شده كه «وجه» به معناى ذات و نفس شئ مورد استفاده قرار می گیرد. مؤيّد آن وصف «ذُو الْجَلالِ» در آيه 27 سوره الرحمن است كه به عنوان صفت «وَجْهُ» آمده نه وصف «رَبِّكَ» و اين می رساند كه وجه «ذو الجلال» ذات «ذو الجلال» است بدین معنا که هر آنچه در زمين است فانى و زائل می باشد اما ذات پروردگارت باقى و هميشگى است. اگر «ذُو الْجَلالِ» صفت «وَجْهُ» نيامده بود بهتر بود كه «وجه رب» را «صفات و تدبير خدا» معنا كنيم.(5)
استفاده از واژه «وجه» برای رساندن معنای «ذات» در قرآن حتی در آیاتی که این واژه را به انسان نیز منتسب کرده، سابقه دارد. مثال آن آیاتی مانند آیه 112 سوره بقره یعنی «بَلى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ» و یا آیه 125 سوره نساء یعنی «وَ مَنْ أَحْسَنُ دِيناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ» و یا آیه 22 سوره لقمان یعنی «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» است و به نظر می آید مراد از «وجه» در اين آيات، نفس و ذات است.(6)
به هر حال استفاده از واژه «وجه» برای اشاره به «ذات پروردگار»، همان معنای صحیح در بسیاری از آیات قرآن است. برای مثال در آیه 115 سوره بقره یعنی «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ»(7) و آیه 9 سوره انسان یعنی «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه»(8) و آیه 52 سوره انعام یعنی «وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ» نیز همین معنا صادق است.(9)
«وجه» به معنای «رضایت»:
2. آیاتی که در آنها «وجه» به معنای «رضایت» است مانند آیه 22 سوره رعد یعنی «وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» و آیه 38 سوره روم یعنی «ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ». مراد از «وجه» در اين گونه آيات ظاهرا رحمت و ثواب و رضايت خداوند است چنان كه در بعضى از آيات که معنای شان مشابه این آیات است، به جاى «وجه» واژه «مرضاة» آمده مانند آیه 207 سوره بقره یعنی: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» و یا آیه 265 از همین سوره یعنی: «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ».
ظاهرا سرّ اينكه در این دسته دوم از آیات، «وجه» به جای «ثواب» و «رضايت» آمده آن است كه انسان در سؤال و طلب خويش، اوّل «وجه» و چهره طرف را می خواهد تا رو به رو شده و مطلب خويش را اظهار دارد. نيكو كاران هم در عمل خويش چنين اند. بدین معنا که «وجه» در اين آيات به معنای مصدری این واژه یعنی «توجّه کردن» و «رو نمودن» باشد يعنى مؤمنان براى توجّه و رو كردن خدا چنين می كنند و توجّه خدا صورتی دیگر از ثواب و رضايت خدا است.(10) بنابراين وجه در اينجا جنبه ای كنايى دارد.(11)
«وجه» به معنای «نمود الهی»:
نظر دیگری که درباره تفسیر معنای «وجه الله» گفته شده این است که بگوییم منظور از واژه «وجه» هنگام انتساب به خداوند نمود خداست با این توضیح که نمود خدا همان صفات كريمه او است كه بين او و آفریده هایش واسطه اند و بركات و فيض خداوند به وسيله آن صفات بر خلقش نازل مى شود و خلايق بر اساس آن صفات، آفريده و تدبير مى شوند. آن صفات عبارت اند از علم و قدرت و شنوايى و بينايى و رحمت و مغفرت و رزق و امثال اينها.(12)
در توضیحی بیشتر راجع به این تفسیر از «وجه» می گوییم از آن جايى كه «وجه»(روى) هر چيز همان قسمتى است كه ديگران با آن مواجه مى شوند مى توان گفت هر چيزى آن قسمتش که امکان دارد مورد اشاره قرار گیرد، آن قسمت وجه آن چيز است. زيرا همان طورى كه هر اشاره ای به هر شخصی به صورت آن شخص منتسب می گردد، همچنين می توان گفت آن قسمت از اشیاء که قابلیت مورد اشاره قرار گرفتن را داد، وجه آن اشیاء خواهد بود. به اين اعتبار مى توان گفت كه اعمال صالح وجه خداى تعالى است. چنان كه صفاتى را كه خداى تعالى به آن صفات با بندگان خود رو به رو مى شود نظير رحمت، خلق، رزق و هدايت و امثال آن مى توان وجه خدا دانست. براى اينكه خداى تعالى به وسيله همين صفات، با مخلوقات خود رو به رو مى شود و مخلوقات نيز به وسيله آن به جانب خداوند خود رو مى كنند. از اين روى وقتى صحيح باشد بگوييم ناحيه خدا جهت و وجه او است، صحيح خواهد بود كه به طور كلى بگوييم هر چيزى كه منسوب به او است و به هر نوعى از نسبت به وى انتساب دارد، از اسماء و صفاتش گرفته تا اديان و اعمال صالح بندگان و همچنين مقربين درگاهش، از انبيا و ملائكه و شهدا و مؤمنينى كه مشمول مغفرتش شده باشند همه و همه وجه خدايند.(13) به همین دلیل در برخی از متون دینی به انسان های برگزیده و اولیای الهی نیز با تعبیر «وجه الله» اشاره شده است. امام رضا(علیه السلام) به اباالصّلت تاکید می فرماید: (وجه الله أنبیاء، رسل و حجج اویند که [بندگان] به وسیله و وساطت آنان متوجّه به خدای متعال و دین و معرفت او می گردند)؛ «وَجْهَ اللَّهِ أَنْبِيَاؤُهُ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ هُمُ الَّذِينَ بِهِمْ يُتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَى دِينِهِ وَ مَعْرِفَتِه».(14) از طرف دیگر خود ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز که مصداق انسان کامل و هدایتگر مردم به سوی خداوند می باشند، خود را «وجه الله» معرّفی کرده و می فرمایند: (مائیم وجه الله، که در زمین میان شما رفت و آمد می کنیم)؛ «نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِي الْأَرْضِ بَيْنَ أَظْهُرِكُم».(15)
سخن آخر :
به هر حال ذیل آیاتی که اصطلاح «وجه الله» در آنها به کار رفته روایاتی از ائمه معصومین(علیهم السلام) وارد شده و بر اساس آن ها بحث ها و اختلاف نظرهای دامنه داری در تفسیر معنای «وجه» بین مفسرین وجود دارد که بررسی کامل همه آنها در حوصله این نوشته نیست اما باید توجه داشت در هیچ کدام از آن روایات و تفاسیر، معنای «وجه» در انتساب به ذات مقدس خداوند به معانی ای چون چهره و صورت – که شائبه جسم انگاری خداوند در آنها می رود است – تفسیر نشده است. بلکه برعکس در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم که اعتقاد به چنین معنای جسم انگارانه ای از «وجه الله» صراحتا رد شده است: «سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالى: «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» فَقَالَ: مَا يَقُولُونَ فِيهِ؟ قُلْتُ: يَقُولُونَ: يَهْلِكُ كُلُّ شَيْءٍ إِلَّا وَجْهَ اللَّهِ، فَقَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ! لَقَدْ قَالُوا قَوْلًا عَظِيماً، إِنَّمَا عَنى بِذلِكَ وَجْهَ اللَّهِ الَّذِي يُؤْتى مِنْهُ»(16)؛ (از امام صادق(علیه السلام) درباره این آیه که سوال شد که «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» امام پرسید درباره معنای آن چه می گویند؟ گفتم مى گويند يعنى هر چيزى هلاک مى شود مگر وجه خدا فرمود سبحان اللَّه حرف بزرگى مى زنند منظور از اين وجه آن وجه خداست كه خلق از آن وجه به خدا راه مى يابند). چنین معنایی با یکی از معانی لغوی «وجه» یعنی «راه»، «روش» و «نوع»(17) نیز مناسبت دارد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.