نحوه تحقق «اراده الهي» از زبان امام علی(ع)

از ديدگاه امام علي(عليه السلام) «اراده الهي» به چه صورت محققّ مي شود؟

امام علی(ع) در رابطه با اراده خداوند می فرماید: «هر گاه اراده چيزى كند، مى گويد: موجود باش و بلادرنگ موجود مى شود». اوامر خداوند همانند فعل اوست، تا اراده چيزى كند بلافاصله موجود مى شود. اگر اراده كند تا كائنات در يك لحظه موجود شوند در همان يك لحظه ايجاد مى شوند و اگر اراده كند به طور تدريجى و در طول هزاران سال يا ميليون ها سال به وجود آيند بى كم و كاست همان خواهد شد.

عدم امکان «شناخت خدا»، از راه صفات الهی!

گفته می شود: «صفات خدا عینِ ذات اوست»؛ اگر چنین است، چرا شناخت «ذات خداوند» محال، امّا شناخت «صفات او» ممکن است؟!

شناخت ما از «صفات الهی» همانند شناخت ما از «ذات خدا» شناختی اجمالی است، یعنی مى دانیم که خدا علم، قدرت و تمام صفات کمال را داراست؛ امّا از کنه صفات و ذات الهی بى خبریم. چرا که ذهن ما همچون پیمانه اى غوطه ور در اوصاف ذاتی پروردگار است که توان سنجش و درک این اقیانوس بیکران را ندارد. نه كنه ذات او بر كسى روشن است و نه حقيقت صفات او؛ ولى با اين حال آن قدر نشانه های وجود و کمالات او در جهان نمايان است كه هر كس مى‏ تواند به طور اجمال از هستى و صفات او آگاهی یابد.

قرآن و نفی «تشبیه» در صفات خداوند؟!

قرآن کریم نفی «تشبیه» در صفات خداوند را چگونه تبیین می نماید؟

مشركان مى گفتند: خداوند برتر از آن است كه او را عبادت كنيم پس ما به سراغ موجوداتى مى رويم كه به آنها دسترسى داريم؛ او مانند يك پادشاه بزرگي است كه توده مردم به او دسترسى ندارند و بايد به سراغ خاصان او رفت. قرآن مى فرمايد: اين گونه مثال ها را براى خدا نزنيد. خداوند همه جا حاضر است، بعلاوه او مانندى ندارد كه بيانگر وجود او باشد تا به عبادت او برخيزيد. از مجموع این آيات به دست مى آيد كه اوصاف خداوند هيچ گونه شباهتى با اوصاف مخلوقين ندارد؛ و هرگونه مقايسه او با غيرش باعث گمراهى و سقوط در دره «تشبيه» است.

معنای صفات «خالق»، «خلاق» و «احسن الخالقين»

منظور از صفات الهی «خالق»، «خلاق» و «احسن الخالقين» چیست؟

«خالق» از ماده «خلق» به معنى اندازه گيرى مستقيم است. بعضى از ارباب لغت براى آن، دو ريشه قائل شده اند كه بعيد نيست كه به همان معنی اندازه گيرى برگردد. خلقت در مورد خدا با آنچه در مورد بندگان به كار مي رود و تعبير «احسن الخالقين» نيز ناظر به آن است، بسيار متفاوت است. خلقت به معنى حقيقى كلمه، تنها در مورد خدا صادق است. وصف خالقيت يا خلاّقيت، گسترده ترين صفات فعل است كه تمام هستى را در بر مى گيرد. خالقيّت او، بزرگترين نشانه هستى خداست؛ چرا كه هرجا قدم گذاريم نمونه هایی از خلقت او را مى بينيم.

آثار تربيتي توجه به «صفات الهی»

توجه به «صفات الهی» چه آثار تربيتی برای انسان درپی دارد؟

هنگامى كه خدا را به عنوان ذات كامل از هر نظر كه كانون اميد همه بندگان است معرفى مى كنيم روشن است كه اين بحث با صراحت به انسان مى گويد كه با تلاش پيروز و خوشبخت خواهى شد به شرطي كه بتوانى پرتوى از آن صفات جلال و جمال را در خود زنده كنى؛ يا به تعبير ديگر مظهر اسماء و صفات او شوى، و رنگ و صبغه الهى پيدا كنى، و روح و جان تو آئينه اى براى اسماء او و تجليگاه اوصاف جلال و جمال او گردد و از نظر علم، قدرت، اراده و مشيّت، مديريت و ربوبيت، رحمانيت و رحيميّت و... كارى كنى كه شباهتى هر چند اندك با او پيدا كنى.

معنای صفت «فالِق»

چرا به خداوند «فالِق» می گويند؟

«فالِق» از ماده «فَلْق» (بر وزن خَلْق) به معنى شكافتن چيزى و جدا كردن قسمتى از قسمت ديگر است. به كار رفتن اين تعبير در مورد رويانيدن گياهان به خاطر آن است كه به فرمان خدا پوسته بذرها و هسته گياهان با تمام استحكامي كه دارند شكافته مى شود و جوانه بسيار لطيف از آن بيرون مى آيد! در حقيقت شكافته شدن دانه هاى گياهان به هنگام جوانه زدن از عجائب قدرت خدا است. اين چه نيروئى است كه به جوانه فوق العاده ظريف اين قدرت را مى بخشد كه ديوار محكم هسته و دانه را شکافته و گام به بيرون نهاده و به جلوه گرى بپردازد؟!

توقیفی بودن اسماء و صفات الهی

آیا انسان می تواند خدا را با هر نامی صدا بزند؟ یا اینکه اسماء و صفات الهی توقیفی هستند؟

قرآن برای خداوند اسمائی را برشمرده و از انسانها خواسته که خدا را با آنها بخوانند. بعضی از مفسران معتقدند، با توجه به بیان قرآن، اسماء الهی توقیفی هستند. منابع حدیثی شیعه، مثل اصول کافی به صراحت بر توقیفی بودن اسماء الهی تاکید دارند؛ اصول کافی بابی به نام «النهي عن الصفة بغير ما وصف به نفسه تعالى» دارد. دلیل توقیفی دانستن اسماء الهی این است که انسانها بواسطه ضعف معرفتی، اسماء و صفاتی را به خدا نسبت می دهند که در شأن آن ذات مقدس نیست.

کتاب الاعتقادات

معرفی کتاب الاعتقادات

کتاب «الاعتقاد»، «اعتقادات الامامیه»، یا «دین الامامیه» یکی از مهم ترین منابع عقاید مذهب شیعه است که توسط شیخ صدوق ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی (م 381 ق) تالیف شده است. شیخ صدوق که از متبحرترین و بزرگترین محدثان و راویان جهان اسلام به شمار می رود، این کتاب را در نیشابور و به درخواست عده‌ای از توده مردم و علمای شیعه و سنی در یک مجلس املاء کرده و همه عقاید خود را بر اساس روایات وارد شده در زمینه های مختلف اعتقادی مثل توحید، نبوت، امامت، معاد، خلقت، مرگ، عوالم برین و فرشتگان، در چهل و پنج باب تنظیم و تدوین و تبیین کرده است.

متشابه القرآن و مختلفه

معرفی کتاب «متشابه القرآن و مختلفه»

این کتاب که یکی از منابع کم نظیر و بسیار مهم در زمینه تفسیرآیات متشابه قرآن به شمار می رود توسط رشیدالدین ابوجعفر محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی معروف به ابن شهر آشوب (م 588 ق) تالیف شده است. ابن شهر آشوب که یکی از دانشمندان بزرگ شیعه و جامع علوم و فنون بود و مورد اعتماد شیعه و سنی می باشد، این کتاب را بنا به در خواست عده‌ای از فضلای زمان خود برای روشن ساختن معنای آیات متشابه قرآن و زدودن اختلافات موجود در زمینه این آیات نوشته است.

تفاوت اسماء خداوند با صفات او

با توجّه به عینیّت اسماء و صفات الهی، تفاوت اسماء با صفات خداوند در چیست؟

هنگامی که ما اسمی از اسماء الهی را ـ مثلا «قادر» ـ به کار می بریم در اصل داریم به ذات خداوند در حالی که به آن صفت ـ «قدرت» ـ متصف است اشاره می کنیم. از همین روست که برخی از احادیث اهل بیت(علیهم السلام) تصریح می کنند که اسماء و صفات خداوند تفاوتی ندارند و تفاوت میان اسماء و صفات تفاوتی اعتباری است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عَن الرّضا عليه السّلام :

يا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَيْنَ عليه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَيّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.

اى دعبل ! براى حسين بن على عليه السّلام مرثيه بگو، تو تا زنده اى ، ياور و ستايشگر مايى ، پى تا مى توانى ، از يارى ما کوتاهى مکن .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567