پاسخ اجمالی:
شناخت ما از «صفات الهی» همانند شناخت ما از «ذات خدا» شناختی اجمالی است، یعنی مى دانیم که خدا علم، قدرت و تمام صفات کمال را داراست؛ امّا از کنه صفات و ذات الهی بى خبریم. چرا که ذهن ما همچون پیمانه اى غوطه ور در اوصاف ذاتی پروردگار است که توان سنجش و درک این اقیانوس بیکران را ندارد. نه كنه ذات او بر كسى روشن است و نه حقيقت صفات او؛ ولى با اين حال آن قدر نشانه های وجود و کمالات او در جهان نمايان است كه هر كس مى تواند به طور اجمال از هستى و صفات او آگاهی یابد.
پاسخ تفصیلی:
بحثِ «عینیّت ذات و صفات الهی» که از آن به «توحيد صفاتی» تعبیر می گردد، بدین معنا است که صفات علم، قدرت، ازليّت، ابديّت و ... همان ذات يگانه او می باشند.(1) به عبارتی، صفات خداوند را نمی توان بدون در نظر گرفتن ذات الهی تصوّر کرد؛ و آنان را جدای از ذات مقدّس خداوند دانست. امام علی(علیه السلام) نیز بر این معنا ـ با بیان ظریفی ـ چنین تاکید می فرماید: (کمال توحيد الهی، اخلاص براى اوست و کمال اخلاص براى او، نفى صفات ممکنات از اوست؛ چرا که هر صفتى [از ممکنات] گواهى مى دهد که غير از موصوف است و هر موصوفى [از ممکنات] شهادت مى دهد که غير از صفت است)؛ «کَمالُ تَوْحیدِهِ الاِخْلاصُ لَهُ وَ کَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفاتِ عَنْهُ لِشَهادَةِ کُلِّ صِفَة أنَّها غَیْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهادَةِ کُلِّ مَوْصُوف أنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ».(2)
بنابراین، صفات خداوند متعال، عین ذات پروردگار است و مانند ذاتش بی نهایت و غیر قابل درک می باشد؛ زیرا تمام جهان هستی غرق در اقیانوس بی نهایت فضل، علم، قدرت، حکمت الهی است. اندیشه و شناخت ما نیز همچون پیمانه اى کوچک و غوطه ور در اوصاف الهی بوده و توان سنجش این اقیانوس بیکران را ندارد؛ و هر آنچه از اوصاف الهی تصوّر کند به محدودیّت های خودش باز می گردد.
با این حال، همانطور که شناخت ما از ذات خداوند متعال یک شناخت اجمالی است، شناخت ما نسبت به اوصاف پروردگار نیز اجمالی می باشد؛ یعنی مى دانیم که خداوند هست، مى دانیم که علم و قدرت دارد، مى دانیم تمام صفات کمال را دارد؛ امّا از خصوصیّات هستى و علم و قدرتش یعنی از کنه ذات و صفات الهی بى خبریم. درست به مانند جنینی که در رحم مادر است. این جنین تصویر دقیق و صحیحى از اوصاف مادر خود و سایر مشخّصات او ندارد. امام باقر(علیه السلام) در نفی تصوّرات محدود بشری از اوصاف الهی می فرماید: (هر چيزى را كه در وهم و گمان و فكر خود تصوّر كنيد، هر قدر دقيق و ظريف باشد، مخلوق شماست و به شما باز مى گردد)؛ «کُلَّمَا مَيَّزْتُمُوهُ بِأَوْهَامِکُمْ فِي أَدَقِّ الْمَعَانِي فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُکُمْ مَرْدُودٌ إِلَيْکُمْ».(3)
صفات نامحدود و نامتناهى براى انسانى كه خود محدود و متناهى است قابل درك و تصوّر نيست. انسان صفتی را درك مى كند كه به آن احاطه پيدا كند و در فكر محدود او بگنجد و چنين چيزى حتما موجود محدودى است،(4) لذا به هیچ عنوان تصوّرات بشری نمی تواند بیانگر اوصاف بی نهایت باری تعالی باشد. امام علی(علیه السلام) نیز تاکید می فرماید: (عقل ها بر بيان حدود صفات الهی آگاهی ندارند)؛ «لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ».(5)
ایشان در سخن دیگری می فرماید: (ما كنه عظمتت را نمى دانيم، جز اينكه مى دانيم تو زنده و قائم به ذاتى، چرت و خواب تو را نمى گيرد)؛ «فَلَسْنَا نَعْلَمُ كُنْهَ عَظَمَتِكَ إِلَّا أَنَّا نَعْلَمُ أَنَّكَ حَيٌّ قَيُّومُ لَا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْم».(6) سخن حضرت در کنار آیات قرآن که «عظیم» را یکی از اوصاف الهی بیان می کنند، دلالت روشنی بر عدم درک «عظمت الهی» به عنوان صفتی از اوصاف الهی دارد.
امام صادق(علیه السلام) نیز اوصاف ذاتی باری تعالی را چنین بیان می کند: (همانا خدا علمى است كه جهلى در آن نيست، زندگى و حياتی است كه مرگى در آن نيست، نورى است كه ظلمتى در آن نيست)؛ «إِنَّ اللَّهَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ، حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ، نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيهِ».(7) حضرت در بیان فوق، علاوه بر اینکه نامتناهی بودن اوصاف الهی را بیان نمودند، به عینیّت صفات با ذات الهی نیز اشاره کرده اند.
بنابر این، نه كنه ذات خداوند بر كسى روشن است، و نه حقيقت صفات او؛ چرا كه هم ذاتش نامتناهى است و هم صفاتش؛ و تنها معرفت اجمالی ممکن و کافی است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.