پاسخ اجمالی:
«اجازه روایت» که در گذشته به عنوان یکی از برترین روش های نقل حدیث رواج داشته است، عبارت است از: اذن شفاهی يا كتبی نقل حدیث توسط استادی که غالبا از فقها و مجتهدین بوده، به شاگردانی که دارای شایستگی هایی مانند امانت در نقل و قدرت فهم احادیث بوده اند. این روش در مقابله با جعل، وضع و تحریف احادیث بسیار مؤثر بوده و امروزه بعد از علم به طرق مشایخ بزرگ و با تدوین و انتشار گسترده کتابهای مرجع حدیثی همانند کتب اربعه حدیثی و اطمینان از عدم جعل و تحریف در آن؛ اجازه نقل روایت جنبه تشریفاتی پیدا کرده است.
پاسخ تفصیلی:
معنای اجازه در لغت
«اجازه» مصدر باب اِفعال از ریشه «جواز الماء» به معنای عبور دادن آب است.(۱) سنّت اجازه که اقسام مختلفی دارد به معنای اذن استاد به شاگرد است. از آنجا که بر عِلم از باب استعاره، آب اطلاق می شود، اجازه به معنای عبور دادن دانش به کار رفته است. گویا هر استادی با صدور اجازه به شاگردانش، زمینه عبور و جریان یافتن دانش را فراهم ساخته است. اجازه روایت در کنار راه هایی مانند سماع، عرض و قرائت(۲) یکی از طرق و راه های دریافت حدیث بوده و از قدیم الایام در بین حدیث شناسان سده های نخست هجری به عنوان یکی از برترین روش های نقل حدیث رواج داشته است.(۳)
معنای «اجازه روایت» در اصطلاح
معنای «اجازه» در اصطلاح محدّثان عبارت است از: اذن شفاهی يا كتبی برای نقل حديث، توسط استادی که غالبا از فقها و مجتهدین بوده، به برخی یا همه شاگردان خود که دارای شایستگی هایی مانند امانت در نقل و قدرت فهم احادیث بوده اند. بر اساس این سنت، افراد از ناحيه اساتيد خود رسماً اجازه گزارش حدیث می گرفتند، تا کتاب خاصی یا روایات راوی مشخصی یا کلیه کتاب ها و راویانی که خود استاد از آنان روایت نقل کرده است را آنان نیز بواسطه استاد نقل کنند؛ مثلاً شیخ مفید اجازه نقل روایت از کتاب کافی را از استادش ابن قولویه و او از مرحوم کلینی که مؤلف این کتاب است دریافت کرده است.(۴) اجازه منحصر در اجازه روایت نیست و دانشمندان بسیاری از علوم برای احترام به مقام علمی شاگردان شان اجازه هایی دال بر شایستگی آنها صادر می کردند. نگاهی به تاریخ علوم اسلامی نشان می دهد علمای فراوانی شایستگی های شاگردان شان را در علومی مانند فقه، طب، ادبیات و عرفان نیز با صدور اجازه هایی تأیید می کردند.(5)
برخی از منابعی که اجازه نام ها را ثبت کرده اند
اجازه نامه ها معمولاً به صورت كتبي بوده است و بسیاری از آنها در آثار گذشتگان دیده می شود. قديمي ترين آن ها در بين شيعه «الاجازات» شيخ احمد بن محمد قمی (متوفای سال 350 هـ ق) است. اين كتاب اكنون موجود نيست، امّا در کتاب الذریعه به این کتاب اشاره شده است.(۶) سید بن طاووس نیز به عنوان یکی از پیشگامان جمع آوری این اجازات، اثری در جمع آوری آنها داشته است.(7) علامه مجلسی در مجلدهایی از کتاب «بحار الانوار» به مواردی از اجازه های حدیث اشاره می کند.(8) شیخ حر عاملی نیز در پایان کتاب «وسائل الشیعة» طرق خویش به راویان حدیث را بیان کرده مواردی از اجازه های حدیث را بیان می کند.(9)
مهم ترین کارکرد «اجازه روایت»
روش اجازه در نقل حدیث در مقابله با جعل، وضع و تحریف احادیث بسیار مؤثر بود و اجازه نامه ها به عنوان اسناد و مدارک علمی موجب جلب اطمینان مردم به گفته ها و نوشته های شخص دارای اجازه می شد.(10) زیرا شاگرد حق نداشت هر روایتی را که شنیده یا در کتابی دیده است نقل کند و تنها اجازه دارد روایاتی را نقل کند که ابتدا استاد و شیخ اجازه، آنها را دیده و با معیارهای صحّت حدیث سنجیده است. وقتی استاد صحت حدیثی را تایید می کردند این امکان فراهم می شد تا حدیثی به نسل بعدی انتقال پیدا کند و در این صورت امکان جعل حدیث از بین می رفت و مقدار بسیار زیادی از احادیث جعلی یا تحریفات عمدی و غیر عمدی که در گذشته به وجود آمده بود از بین احادیث پاک می شد.(11)
اجازه روایت در زمان ما
در گذشته سنّت اجازه به عنوان یکی از هشت راه تحمّل روایت - بلکه بهترین و رایج ترین آنها - مطرح بوده است. اما امروزه با تدوین، نشر و انتشار گسترده کتاب های مرجع حدیثی همانند کتب اربعه حدیثی (کافی، الفقیه، تهذیب و استبصار) و اطمینان از عدم جعل و تحریف در زمان چاپ آن اجازه نقل روایت از این کتاب ها جنبه تشریفاتی پیدا کرده است.(12) زیرا حتی اگر افراد عوام نیز بگویند در یکی از این کتاب ها فلان روایت آمده به راحتی می توان با مراجعه به کتابخانه ها یا نرم افزارهای مختلف از وجود این روایت در آن کتاب آگاه شد و بعد از چاپ فراوان این کتب امکان جعل و تحریف آنچه در این کتب آمده، وجود ندارد و اگر جعل و تحریفی هم رخ داده باشد قبل از چاپ می باشد. البته در گذشته هم معمولاً اساتید در اجازه روایی، سلسله سند را به یکی از مشایخ بزرگ هم چون ملا محمد تقی مجلسی، شهید اول، علامه حلی و یا شیخ طوسی رسانده و بر او توقف می کردند، چون طرق مشایخ بزرگ معلوم و مورد اعتماد است.(13) در نتیجه با توجه به چاپ و انتشار فراوان کتاب های حدیثی تنها کاری که امروزه لازم است برای اطمینان از صحت یک حدیث انجام دهیم این است که طرق مشایخ بزرگ را بشناسیم و هنگام رجوع به کتاب هایی که چاپ شده بدانیم هر حدیثی از چه طریقی نقل شده و سلسله سند آن چگونه است.
اجازه اجتهاد
یکی از اصطلاحاتی که هنگام بحث از «اجازه روایت» ممکن است مورد توجه قرار بگیرد، اصطلاح «اجازه اجتهاد» است. باید توجه داشت که این دو با هم متفاوت اند. در تعریف اجازه اجتهاد می گوییم: یکی از رسوم حوزه علمیه این بوده که وقتی استادی - که خود مجتهدی جامع الشرایط بود - در مسیر ارزیابی رشد علمی و عملی شاگردانش یکی از آنها را صاحب توانایی های لازم برای استنباط حکم شرعی می یافت، با نوشتن دست خطی به آن شاگرد اجازه اجتهاد اعطا می کرد.(14) برای مثال در زندگی نامه آیت الله بروجردی می خوانیم که در سن ۲۸ سالگی از سوی سه تن از اساتید، برای ایشان اجازه اجتهاد صادر شد.(15) اجازه اجتهاد برای تأیید و مقبولیت مجتهدانی که از نجف و کربلا به شهرهای دیگر اعزام می شدند، صادر می شد.(16)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.