فعّاليّت های غیر مجاز اقتصادی در اسلام؟

مکتب اقتصادی اسلام چه فعّاليّت هایی را برای کسب درآمد غیر مجاز معرفی نموده است؟

فعّاليّت های اقتصادی غیر مجاز در اسلام عبارتند از: 1. خريد و فروش اشياء مُضرّة. 2. خريد و فروش آلات حرام. 3. خريد و فروش اجناس حلال كه مي دانيم در طريق ضرر و زيان جامعه استفاده مى شود. 4. خريد و فروش اشيائي كه باعث تقويت دشمنان خدا و دشمنان خلق خدا مى شود. 5. هر گونه همكارى و كمك به ظالمان و ستمگران، به صورت معاون، كارمند و ... . 6. هر گونه تبليغات مُضرّ و زيان بخش چه زيان جسمى داشته باشد و يا اخلاقى. 7. هر گونه تقلّب و ساختن جنس تقلّبى و خريد و فروش آنها. 8. گرفتن اجرت و حقوق در برابر انجام وظيفه واجب و ...

ماهیّت و فلسفه «مزارعه»

«مزارعه» چیست؟ و با چه فلسفه ای در اسلام مورد تأیید قرار گرفته است؟

«مزارعه» قراردادى است ميان دو نفر، يا دو گروه، كه از يك سو كار و تلاش است، و از سوى ديگر زمين و وسايل و مانند آن. فلسفه اين كار چند امر است: 1. كشاورز از صورت يك كارگر ساده و مزد بگير خارج شده و در سود و سرمايه رسماً شركت مى كند، حكومت نیز مى تواند به اجرای این قرارداد نظارت داشته باشد. 2. بسيارى از كشاورزان در سن پیری قادر به كشاورزى نيستند؛ اما توانسته اند در طول زندگى خود زمينى را آماده نمایند، در این شرایط به صاحبان اين زمين ها اجازه داده شده كه آن را به صورت «مزارعه» در اختيار ديگرى بگذارند و سهمى از درآمد آن را مالك شوند و ... .

نگاهي به فلسفه «زكات»

فلسفه «زكات» چيست؟

اداره افراد از كار افتاده، بيمار، يتيم و ...، همچنین نياز جامعه به نیروی نظامی، كارمند، وسائل تبليغاتى و ...، هزينه هایى می طلبد كه تنها با پشتوانه مالى منظم و مطمئني انجام مي پذیرد. اسلام برای تأمین این پشتوانه، «زکات» را تشریع کرد و برای آن اهميت خاصى قائل شد، تا آنجا كه آن را در رديف مهمترين عبادات قرار داد و این بیانگر نقش حیاتی آن است. زكات در حقيقت يكنوع «ماليات بر درآمد و توليد» و «ماليات بر ثروت راكد» محسوب مى شود، که طبق روايات اگر صحيح و كامل اجرا مي شد، ديگر فقيري در جامعه باقي نمي ماند.

«جزيه» و فلسفه آن

«جزيه» چيست و فلسفه آن چه مى باشد؟

«جزيه» مالى است كه از غير مسلمانانی كه در پناه حكومت اسلامى هستند گرفته مى شود و اين نامگذارى به خاطر آن است كه آن را به عنوان «جزاء در برابر حفظ مال و جانشان» به حكومت اسلامى مى پردازند. فلسفه اصلى آن اين است كه دفاع از استقلال و امنيت يك كشور وظيفه همه افراد آن كشور است و چون جهاد بر همه مسلمانان واجب است جزيه اي نمي پردازند؛ اما اقليت هاى مذهبى به خاطر معاف بودن از شركت در جهاد، بايد بجاى آن جزيه بپردازند تا از اين طريق در حفظ امنيت كشور اسلامى كه در آن آسوده زندگى مى كنند سهيم باشند؛ البته از قانون پرداخت جزيه، كودكان، زنان، پيرمردان و نابينايان اقليّت هاى مذهبى استثناء شده اند.

دیدگاه فقه شیعه در مورد «جهاد»

از منظر فقه شیعه، «جهاد» چیست و چند قسم دارد؟

«جهاد» سنگ زيربناى اسلام و ستون اصلى اين خيمه است و در فقه شیعه بر دو قسم است: «جهاد اكبر» و «جهاد اصغر». «جهاد اكبر» جنگيدن در برابر دشمن دروني يا همان هوی و هوس هاى سركش است. «جهاد اصغر» نيز مقاومت و جنگيدن در برابر دشمنان خارجى، دشمنان حقيقت، دشمنان عدالت، فضيلت و دين است.

تأثیر متقابل «مردم» و «سلطان»

از نظر امام علي(علیه السلام) مردم و سلطان چگونه بر يكديگر تأثير مي گذارند؟

امام علی(ع) درباره تأثير مردم و سلطان بر يكديگر می فرماید: «هرگاه حاكم تغيير كند زمانه نيز دگرگون مى شود». بر اين اساس، غالب حركات مردم بر محور حكومت ها است، از این رو اگر حکومت به دست افراد عدالت پيشه و با تقوی بيفتد مردم نيز به سوى تقوی و عدالت حركت مى كنند؛ اما اگر حکومت به دست افراد سودجو و بى تقوی بيفتد روحيات آنان در جامعه منعكس مى شود. از این رو پيامبران بزرگ الهى سعى داشتند قبل از هر چيز حكومت عادلانه اى برقرار كنند تا اصلاح مردم در سايه آن ميسّر شود. به فرموده پيامبر(ص)، اگر دو گروه از امتشان اصلاح شوند مردم نيز اصلاح مي شوند: علما و سلاطين.

ساخت «كتابخانه» از وظايف حكومت اسلامي

آيا می توان ساخت «كتابخانه هاي عمومي» را از وظايف حكومت اسلامي دانسست؟

از وظايف مهمّ حكومت اسلامى، تشكيل «كتابخانه هاي عمومي» است؛ چرا كه بسيارى از مردم قدرت تهيّه كتاب هاى متعدّد را ندارند. اگر هم توانايى داشته باشند نبايد سرمايه هاى عظيمى در هر خانه معطّل بماند. چه بهتر كه به صورت كتابخانه هاى عمومى در آيد تا علاوه‌ بر صرفه جويى در هزينه ها، عموم مردم از هر قشر و طبقه دسترسى به انواع كتاب هاى دينى و علمى و .... داشته باشند؛ لذا در محيط هاى اسلامى به خاطر تأكيد زيادى كه اسلام روى مسأله علم و دانش داشته، از قرن دوّم هجرى كتابخانه هاى عظيم و باشكوهى تأسيس شد.

«اقليت هاي مذهبي» در حكومت اسلامي

رفتار با «اقليت هاي مذهبي» در حكومت اسلامي چگونه بايد باشد؟

قرآن، مسلمانان را از برقرار كردن دوستى با دشمنان خدا به علت كينه توزى ها و اذيّت و آزارهاى آنها با دست و زبان بر حذر مى دارد؛ لکن مسلمين موظّف اند در برابر هر فرد يا گروه و جمعيّتى كه موضع خصمانه با آنها ندارد و بر ضدّ اسلام و مسلمين قيام نكرده و دشمنان اسلام را يارى ندهد، راه مسالمت آميز در پيش گيرند، خواه از مشركان باشد يا اهل كتاب! حتّى اگر جمعيّت يا كشورى در صف دشمنان بوده؛ اما تغيير موضع داده مسلمانان بايد آنها را بپذيرند.

فلسفه گرفتن «جزيه» از اهل كتاب

در چه صورتي حكومت اسلامي مي تواند از اهل كتاب «جزيه» بگيرد؟

قرآن درباره «اهل كتاب» مي فرمايد: «با كسانى از اهل كتاب كه نه ايمان به خدا و نه به روز جزا دارند و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم كرده حرام مى شمرند، و نه آيين حق را مى پذيرند پيكار كنيد تا زمانى كه «جزيه» را به دست خود با خضوع و تسليم بپردازند». علت لحن شديد آيه به خاطر آن است كه اهل كتاب به خصوص «يهود» موضع بسيار سختى در برابر اسلام داشتند و در جنگ احزاب و پاره اى از جنگ ها با ديگر دشمنان هم آواز شدند و در برابر مسلمين ايستادند و توطئه قتل پيامبر(ص) را چيدند و براى مشركان جاسوسى كردند.

دلیل اختصاص نيمي از خمس به «بني هاشم»

آيا اختصاص نيمى از خمس به «بنى هاشم» تبعيض است؟

نيازمندانِ غير سادات مى توانند مخارج سال خود را از محلّ زكات بگيرند؛ ولى از خمس محرومند و نيازمندان سادات تنها مى توانند از محلّ خمس استفاده كنند. همچنین حق استفاده هر کدام از این دو دسته با هم برابر است. پس تفاوتي از نظر مادّى ميان سادات و غير سادات نيست. درباره دلیل تفکیک این دو گروه در استفاده از این حقوق باید گفت: زکات اموال عمومى جامعه اسلامى است و خمس متعلق به حكومت اسلامى است و پیامبر(ص) با محروم کردن خویشانش از اموال عمومی اشکالات و بهانه های زیادی را دفع کرد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الحسينُ عليه السّلام :

اَنا قَتيلُ الْعَبْرَةِ لا يَذْکُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَکى .

من کُشته اشکم . هيچ مؤ منى مرا ياد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصيبتهايم ) گريه مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 279