پاسخ اجمالی:
از وظايف مهمّ حكومت اسلامى، تشكيل «كتابخانه هاي عمومي» است؛ چرا كه بسيارى از مردم قدرت تهيّه كتاب هاى متعدّد را ندارند. اگر هم توانايى داشته باشند نبايد سرمايه هاى عظيمى در هر خانه معطّل بماند. چه بهتر كه به صورت كتابخانه هاى عمومى در آيد تا علاوه بر صرفه جويى در هزينه ها، عموم مردم از هر قشر و طبقه دسترسى به انواع كتاب هاى دينى و علمى و .... داشته باشند؛ لذا در محيط هاى اسلامى به خاطر تأكيد زيادى كه اسلام روى مسأله علم و دانش داشته، از قرن دوّم هجرى كتابخانه هاى عظيم و باشكوهى تأسيس شد.
پاسخ تفصیلی:
يكى از وظايف مهمّ حكومت اسلامى در رابطه با مسأله آموزش و پرورش، تشكيل كتابخانه هاي عمومى است؛ چراكه بسيارى از مردم قدرت تهيّه كتاب هاى متعدّد را ندارند؛ در حالى كه خواهان علم و طالب دانش اند، و به فرض كه توانايى این کار را داشته باشند ضرورتى ندارد كه سرمايه هاى عظيمى در هر خانه معطّل بماند، چه بهتر كه به صورت كتابخانه هاى عمومى درآيد كه هم صرفه جويى فراوانى در هزينه ها بشود، و هم عموم مردم از هر قشر و هر طبقه اعم از فقير و غنى و متوسّط و كوچك و بزرگ دسترسى به انواع كتاب هاى دينى و علمى و ادبى و تاريخى و سياسى داشته باشند.
فلسفه تشكيل كتاب و كتابخانه از قديمى ترين ايّام براى انسانها شناخته شده است؛ به همين دليل از هزاران سال پيش كتابخانه ها در نقاط مختلف جهان تشكيل يافت هر چند بعضى بسيار ساده و ابتدايى بود.
در محيط هاى اسلامى به خاطر تأكيد زيادى كه اسلام روى مسأله علم و دانش داشته و دارد، از قرن دوّم هجرى كتابخانه هاى عظيم و باشكوهى تأسيس شد كه مورّخان غير مسلمان، اعجاب خود را از اين كتابخانه ها پنهان نمى كنند.
جرجى زيدان مورّخ معروف مسيحى بحث مشروحى درباره كتابخانه هاى بغداد، اندلس، مصر و ساير نقاط آورده است كه بيانگر شكوفايى علمى عظيم مسلمين در قرون نخستين اسلام است. از جمله كتابخانه هاى مهمّى كه نام مى برد، «كتابخانه بيت الحكمة» در بغداد است كه به احتمال قوى هارون الرّشيد مؤسّس آن بود؛ و تمام كتاب هايى كه در علم طبّ و علوم ديگر، و همچنين علوم اسلامى تدوين يافته بود در آنجا گردآورى كرد.(1) بسيارى از شخصيت هاى بغداد، كتابخانه هاي ديگرى به پيروى از بيت الحكمة تأسيس كردند و هزاران كتاب نیز در آن ها گردآورى شد.
مأمون از پيشگامان در تأسيس كتابخانه در كشورهاى اسلامى بود و از كسانى كه به او در اين امر اقتدا كردند، بعضى از حاكمان اندلس بودند، از جمله «المستنصر بالله» بود كه در قرن چهارم هجرى بسيار به اين مسأله اهميّت مى داد. او در شهر قرطبه كتابخانه اى تأسيس كرد كه از تمام دنيا كتاب هايى را در آن گردآورى نمود. او گروهى از تجّار را با سرمايه كلان مأمور ساخته بود كه در اطراف جهان گردش كنند و كتب علمى را جمع آورى نمايند؛ بعضى عدد كتاب هاى اين كتابخانه را چهارصد هزار مجلّد برآورد كرده اند.(2)
اين عدد با توجّه به اينكه تمام كتابها در آن زمان خطّى بود، و براى نوشتن يك كتاب لازم بود هفته ها يا ماه ها و سالها قلمزنى شود؛ بسيار عظيم و قابل توجّه است.
بسيارى از سران «اندلس» به پيروى از او كتابخانه هايى در ساير بلاد اين كشور تأسيس كردند حتّى گفته مى شود تنها در «قرناطه» هفتاد كتابخانه عمومى بود، و اينها همه به خاطر آن بود كه از سوى مردم علاقه به كتاب شديداً ابراز مى شد، تا آنجا كه جمع آورى كتاب، و تشكيل كتابخانه، از نشانه هاى عظمت و شخصيّت محسوب مى شد؛ حتّى رؤسايى كه از خواندن و نوشتن بى بهره بودند سعى داشتند كتابخانه قابل ملاحظه اى در خانه خود تأسيس كنند!
در عصر «فاطميّون مصر» نيز كتابخانه هاى بزرگى تأسيس شد كه بعضى، آنها را «خزانة الكتب» مى دانستند، و اموال سرشارى در جمع آورى انواع كتابها صرف مى كردند، و گاه از يك كتاب نسخه هاى زيادى به خطوط مختلف و با تزيينات گوناگون جمع آورى مى شد؛ تا آنجا كه نوشته اند در كتابخانه اى كه «يعقوب بن كلس» آن را تأسيس كرد 3400 نسخه مختلف «قرآن مجيد»، و 1200 نسخه از «تاريخ طبرى» وجود داشت، و مجموعه كتاب هاى آن كتابخانه را يك ميليون و ششصد كتاب نوشته اند كه تنها 6500 نسخه آن كتب ستاره شناسى، هندسه و فلسفه بود.(3)
ويل دورانت در كتاب «تاريخ تمدّن» خود مى نويسد: «كتابخانه خلفاى فاطمى صدها كتاب مزيّن به نقّاشى، از جمله 2400 قرآن داشته است. كتابخانه خليفه در قاهره در دوران «الحاكم بامر الله» يكصد هزار و در دوران المستنصر دويست هزار كتاب داشت».(4)
هر گاه اين اعداد را با تعداد مجلّدات كتابخانه هاى كنونى در بسيارى از شهرها مقايسه كنيم، تفاوت آشكارى در ميان آنها مى بينيم، با اينكه امروز مسأله كثرت كتاب با توجّه به اختراع صنعت چاپ و پيشرفت فوق العاده آن مسأله بسيار ساده اى است؛ در حالى كه در گذشته كه تنها كتاب هاى خطّى وجود داشت اين اعداد و ارقام فوق العاده مهم بود، اين سخن را با جمله ديگرى از مورّخ مشهور ويل دورانت پايان مى دهيم: «در غالب مسجدها كتابخانه اى بود، در بيشتر شهرها نيز كتابخانه هاى عمومى بود كه تعداد زيادى كتاب داشت، و درهاى آن به روى طالبان علم گشوده بود ... تنها فهرست كتاب هاى موجود در كتابخانه هاى عمومى رى، ده جلد قطور شده بود! كتابخانه بصره به دانشورانى كه در آنجا مطالعه مى كردند، مقرّرى و اعانه هايى مى داد!
«ياقوت حموى» جغرافى دان معروف، سه سال در كتابخانه مرو و خوارزم به جمع آورى اطلاعات براى كتاب «معجم البلدان» اشتغال داشت؛ هنگامى كه مغولان، بغداد را ويران كردند؛ سى و شش كتابخانه عمومى در آنجا بود و اين، غير از تعداد بى شمار كتابخانه هاى خصوصى بود؛ زيرا رسم بود كه هر يك از ثروتمندان مقدار زيادى كتاب داشته باشند!
امير بخارى يك طبيب معروف را به دربار خود دعوت كرد، او نپذيرفت و گفت چهارصد شتر! براى حمل كتاب هاى خود لازم دارد، وقتى «واقدى» درگذشت ششصد صندوق كتاب به جاى گذاشت كه براى برداشتن هر صندوق دو مرد لازم بود!
بعضى از بزرگان مانند «صاحب بن عباد» به قدر همه كتابخانه هاي اروپا، كتاب داشتند، در هيچ يك از كشورهاى جهان به جز چين در ايّام «مينگ هوانگ» نظير شوق و علاقه اى كه از قرن 8 تا 11 ميلادى (دوّم تا پنجم هجرى) در قلمرو اسلام براى جمع آورى كتاب بود به وجود نيامد، و در اين چهار قرن، زندگى فرهنگى مسلمانان به اوج رسيد.(5)
در بسيارى از قرون ديگر مخصوصاً قرون وسطى كه اروپائيان در تاريك ترين وضع، زندگى مى كردند؛ كشورهاى اسلامى مهد علم و فرهنگ و تمدّن بودند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.