عدل الهی و تضمین روزی بندگان، با وجود فقر و غنای بندگان؟!

چرا بعضی ها باید در ناز و نعمت باشند، در حالی که بعضی در خفّت و خواری زندگی می کنند؛ این چه عدالتی است که خدا دارد مگر خدا روزی همه را تضمن نکرده است؟!

منظور از تضيمن رزق از سوى خداوند و تكفل و تعهد و تقسيم آن، فراهم آوردن زمينه ها است که برخی از این زمينه ها در خارج از وجود انسان و برخی دیگر در درون وجود او است كه هرگاه دست به دست هم دهند انسان سهم خود را از روزى دريافت مى كند.
بعد از فراهم آمدن آن زمینه ها، تلاش و كوشش انسان شرط تحقق و به فعليت رسیدن آن زمينه ها است؛ بنابراين حكمت خدا ايجاب مى كند كه هركس تلاش و كوشش و اخلاص و فداكارى بيشترى داشته باشد روزى اش گسترده تر گردد. چرا که خداوند متعال اراده اش را - از جمله اراده اش را در روزی دادن مخلوقات - در قالب نظام متشکل از شبکه های گسترده علت و معلولی عملی می کند.
مواردى نیز از فقر و بی عدالتی در طول تاریخ وجود دارند که سبب آن نه تنبلی و تن پروری و عدم نشاط شخص و جامعه، بلکه نتیجه ظلم و تحمیل استعمارگران و استثمارکنندگان فردی یا گروهی بوده است. به تعبير ديگر علاوه بر مسأله تلاش و كوشش، وجود عدالت اجتماعى نيز شرط تقسيم عادلانه روزى ها است.

نحوه مواجهه اسلام با «برده‌داری»؟

اسلام چگونه با فرهنگ «برده‌داری» مواجه شد و چه راهی را برای مبارزه با آن برگزيد؟

وقتى اسلام آمد، همه مناطق جهان قانون «برده‌دارى» را معتبر مى دانستند؛ بنابراين، تغيير يا الغاى آن نيازمند برنامه‌ريزى دقيق و زمان طولانى بود. اسلام در اين ميان با دو راهكار اساسى به جنگ برده‌داری رفت: آزادسازى و قرارداد قسط بندى شده آزادى؛ علاوه بر آنها همه راه‌هاى بهره كشى و هرگونه غارت و اسارت و شبيخون را قاطعانه ممنوع كرد.

«مالکیّت ابزار کار» از نگاه مکاتب اقتصادی

مکاتب اقتصادی درباره «مالکیّت ابزار کار» چه نظریه هایی را مطرح کرده اند؟

در مکتب اقتصادی اسلام هر گونه «مالكيّت» محصول كار و تلاش است. حال آيا انسان حقّ دارد محصول كار خود را به صورت ابزار كار در اختيار ديگرى بگذارد يا نه؟ پاسخ ماركسيستها منفى است، و مى گويند ابزار كار هر چه باشد، هيچ حقّى را براى مالك ابزار به همراه ندارد؛ زیرا آنان هر گونه حقّ مالکیّت شخصی را بر ابزار تولید نفی می کنند؛ اما از نگاه اسلام مانعى ندارد سهم عادلانه اى كه منتهى به ضرر و زيان كارگر نشود براى ابزار قائل شويم، و اين موضوع يك عامل مؤثر در حركت و رشد اقتصادى و توسعه و افزايش درآمد است.

نتيجه مالكيّت دولت بر ابزار کار

مالکیّت ابزار کار در دست دولت چه اشکالات و مفاسدی را در پی دارد؟

برخی در بحث مالکیّت «ابزار کار» می گویند: چه اشکالی دارد که تمام ابزار تولید در اختیار دولت باشد و او مقداری از درآمد کار را به کارگران بدهد، و قسمتى را براى توسعه صنايع نگه دارد كه نتيجه توسعه، نيز عائد خود آنها مى شود. در پاسخ می توان گفت: بر اساس آمارهاى اقتصادى، مؤسسات توليدي هنگامى كه به دست دولت ها مى افتند سطح توليدشان به شدت پائين مى آيد، و به جاى سود، زيان می دهند. مانند زمين هاى كشاورزى در روسيه هنگامى كه دولتى شد توليد آنها كاهش يافت؛ امّا وقتى كه به صورت مالكيّت خصوصى در آمد سطح توليد بالا رفت.

ماهیّت و فلسفه «مزارعه»

«مزارعه» چیست؟ و با چه فلسفه ای در اسلام مورد تأیید قرار گرفته است؟

«مزارعه» قراردادى است ميان دو نفر، يا دو گروه، كه از يك سو كار و تلاش است، و از سوى ديگر زمين و وسايل و مانند آن. فلسفه اين كار چند امر است: 1. كشاورز از صورت يك كارگر ساده و مزد بگير خارج شده و در سود و سرمايه رسماً شركت مى كند، حكومت نیز مى تواند به اجرای این قرارداد نظارت داشته باشد. 2. بسيارى از كشاورزان در سن پیری قادر به كشاورزى نيستند؛ اما توانسته اند در طول زندگى خود زمينى را آماده نمایند، در این شرایط به صاحبان اين زمين ها اجازه داده شده كه آن را به صورت «مزارعه» در اختيار ديگرى بگذارند و سهمى از درآمد آن را مالك شوند و ... .

ظالمین مرفّه و مظلومین محروم، و مسئله عدل الهی؟!

آیا اینکه برخی از ظالمان تا آخر عمر در ناز و خوشبختی زندگی می کنند و در مقابل مظلومین تا آخر عمر تنها رنج و بدبختی دیده اند، در تضاد با عدل الهی نیست؟!

اولین پاسخهای این سوال این است که اولا نیل به سعادت مادّی با معیار ظالم و مظلوم یا کافر و مؤمن پذیرفته نیست؛ بلکه هر انسان و هر ملّتی با هر نوع منش و تفکری با توجّه به مدیریت صحیح و تلاش و علم گستری می تواند به سعادت مادی برسد. ثانیا بخش مهمّی از دارایی ظالمان حاصل استعمار، دزدی، کم فروشی، احتکار، اختلاس و خیانت است که این روش از کسب مادّیات در آئین و مرام مؤمنان و مظلومان جایز نیست.
با وجود این پاسخ ها باید توجه داشت که گاهی انسان در عین فقر، مورد رحمت و بهره مند از نعمت الهی است. و گاهی نیز در عین ثروتمندی، مورد غضب پروردگار است. مثلا خداوند عده ای از ستمگران را با بهره مندی از ثروت به عذاب استدراج دچار می سازد، و یا با اعطای امکانات دنیوی و ثروت در دنیا، پاداش اعمال نیک اندک ایشان را در همین دنیا می دهد تا در آخرت تکلیفشان مشخّص باشد و ادّعایی نداشته باشند.
رنج و مشكلات مومن در دنیا مي تواند از جمله نعمت‌ ها و الطاف خداوند بر انسان ‌ها باشد و با عدل الهی منافات ندارد؛ چون آثار مثبت دنيايی و آخرتی بسيار به ارمغان مي ‌آورد، از قبيل بيداري از خواب غفلت، رشد و شكوفايي استعدادها و توانايی های بالقوه، پاك شدن از بعضي گناهان و رسيدن به درجات و ثواب ‌هاي بزرگ و... .

استفاده قرآن از واژه «استضعاف» به جاي «استعمار»

قرآن با چه تعبیری از واژه «استعمار» یاد نموده است؟

قرآن واژه ای زیبا برای «استعمار» انتخاب کرده که بیانگر همه محتوای آن در تمام اشکالش و با تمام ریزه کاری هایش است. واژه پرمعنی «استضعاف» را انتخاب کرده که هر گونه «استثمار»، تضعیف فکری، سیاسی، اقتصادی و... را به منظور بهره کشی از فرد یا گروهی در بر می گیرد. از سوي ديگر قرآن به «مستضعفان» وعده پیروزی داده؛ زیرا آنان بالقوه نیرومندند، هرچند موقتا تحت فشار دشمن قرار دارند؛ اما دائما در تلاش و تکاپو هستند. از این رو می فرماید: «ما اراده کرده ایم تا ... آنان را پیشوایان و وارثانِ روى زمین قرار دهیم».

آفات و مفاسد «کاپیتالیسم»؛ (سرمایه داری)

مکتب اقتصادی «کاپیتالیسم» چه آفات و مفاسدی را برای جوامع سرمایه داری پدید آورده است؟

«آزادی نامحدود» و «فردگرایی افراطی» دو پایه اصلی مکتب «کاپیتالیسم» را تشکیل می دهند و همین دو اصل برای متلاشی کردن این جوامع کافی است؛ زیرا این مکتب منافع گروهی کوچک را بر منافع عمومی ترجیح می دهد. این واقعیت را در چند چهره زیر می توان مشاهده کرد: 1. گروه بندی و توافق کمپانی های عظیم که به زیان مصرف کنندگان است. 2. سیستم تولید انحصاری و بازاریابی انحصاری، جانشین اقتصاد آزاد می شود. 3. اقتصاد سرمایه داری سبب افزایش شکاف طبقاتی می شود. 4. تبلیغات دروغین در دنیای سرمایه داری سبب ایجاد تقاضای کاذب و دزدیدن افکار مصرف کنندگان می شود و ... .

«اعمال قدرت» عامل انحرافی مالکیّت

در طول تاریخ «اعمال قدرت» چه نقشی در ایجاد و انتقال «مالکیّت» بازی کرده است؟

در كنار انگيزه هاى فطرى، طبیعى و اجتماعى مالکیّت، يك عامل انحرافى مهم ديگري به نام مالكيّت از طريق اعمال زور و تجاوز وجود دارد كه در طول تاريخ به اشكال مختلفى نمايان گشته است. بى شك اين نوع مالكيّت يك نوع مالكيّت نامشروع و انحرافى است كه سرچشمه استثمارها، تبعيض ها، جنگ ها و انواع نابساماني هاى اجتماعى بوده و هست كه از ريشه نامشروعى همچون «قدرت» سرچشمه گرفته است.

منابع و حدود مالکیّت خصوصي در اسلام

اسلام مالکیّت خصوصی را منوط به چه شروطی نموده است؟

مالكيّت خصوصى داراي سه شرط اساسى است: 1. کارکردن روی منابع طبیعی مانند: آباد کردن زمین های موات، حفر چاه، و یا حیازت مباحات، استخراج معادن و ... 2. استفاده فردی از این منابع، مشروط به رعایت حقوق دیگران بر منابع طبیعی است. 3. مالکیّت خصوصی در اسلام مشروط به نفى هر گونه استثمار و بهره كشى و تسلّط بر دسترنج دیگران است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول الله (ص)

صوموا تصحوا

روزه بگيريد تا سالم مانيد

ميزان الحکمة 6 / 392