دلالت آیات سوره کافرون بر پلورالیسم و آزادی تدیّن به هر آیینی؟!

آیا سوره کافرون تاییدی بر پلورالیسم و آزادی تدیّن به هر آیینی حتی شرک و الحاد است؟!

مشرکان، پیشنهادی پلورالیستی و سازشکارانه داشتند که حاوی معامله و پذیرش متقابل عقیده و تدین به آیین شرک و توحید بود. این سوره پاسخی کوبنده به درخواست آنها و نفی هر گونه سازش است. این آیه ردّی بر قابل تبعیّت بودن هر نوع عقیده غیر از توحید است، نه پذیرش حقانیّت همه عقاید! اساسا روایات یکی از ویژگی های این سوره را «برائت و بیزاری از شرک» معرفی کرده اند؛ پس چگونه می توان پلورالیسم یا آزادی شرک و الحاد را از این سوره نتیجه گرفت!
آیه شریفه در مقام این است که بفرماید: شما به دین من نخواهید گروید و من نیز به دین شما نخواهم گروید؛ نه اینکه شما آزادید هر آیینی حتی شرک داشته باشید. شاهد این ادّعا، شأن نزول سوره، روایات وارد شده درباره این سوره و محتوای کل قرآن است که به شدّت شرک و کفر را طرد می کند.

«وفای به عهد» حتی با کفار؟!!

خداوند چگونه در قرآن مسلمانان را از پيمان شکنی حتی با کفار باز داشته است؟

در آيه 4 سوره «توبه» سخن از احترام گذاردن به پيمان هايى است كه مسلمين با مشركين داشتند، و دستور مى دهد مادام كه آنها به پيمانشان وفادار باشند شما نيز پيمان شكنى نكنيد، هر چند طرف مقابل شما جماعت مشرك باشد. نکته قابل توجه اینست که نزول این آیات، پس از فتح «مكه»، و در شرایطی بود که مسلمانان بر تمام آن منطقه تسلط داشتند و هيچ قدرتى توان مقابله با آنها را نداشت، اما خداوند، پيمان گروهی از مشركان را محترم شمرده، و وفاى به عهد را در هر شرايطى لازم می داند.

شیوه «مناظره» پیامبر (ص) با مخالفین؟

شیوه «مناظره» پیامبر (ص) با پیروان سایر ادیان چگونه بود؟

در سخنان معصومین(ع) نمونه هایی از مناظره پیامبر(ص) با پیروان ادیان آسمانی وجود دارد. امام صادق(ع) می فرماید: «روزی پیامبر با یهودیان، مسیحیان، مشرکان عرب، و ... مناظره ای داشتند. یهودیان گفتند: عُزیر(ع) پسر خدا است، مسیحیان گفتند: مسیح(ع) پسر خداست، مشرکان گفتند: بت ها خدایان ما هستند، و... ، آمده ایم ببینیم تو چه می گویی؟ پیامبر(ص) فرمودند: من به خدای بی شریک ایمان دارم و به هر معبودی غیر او کافرم. سپس فرمودند: چرا عُزیر(ع)، پسر خدا شد، و موسی(ع) که تورات را آورده، پسر خدا نشد؟ ... ».

معمّاى «حيات»؟!

آیا پیشرفت علم و دانش بشری توانسته معمّاى «حيات» را کشف نماید؟

معمّاى «حيات» با وجود پیشرفت های علمی بشر همچنان بی پاسخ مانده است؛ اما قرآن خطاب به مشركان می فرماید: «كسانى را كه غير از خدا مى‌ خوانيد هرگز نمى توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند، و هرگاه مگس چيزى از آنها بربايد نمى‌ توانند آن را باز پس گيرند». در واقع ساختمان اسرار آمیز يك موجود زنده حتى يك سلّول، نشانه علم و قدرت نامحدود سازنده آن است؛ لذا حيات و زندگى اگر چه از ظاهرترين پديده ها است، ولى حقيقت آن هنوز براى هيچ كس روشن نيست و آنچه می بینیم آثار حیات است.

تشریح نظام «رزق و روزی» در قرآن

در قرآن نظام «رزق و روزی» چگونه تشریح شده است؟

هر موجود زنده ای برای فعالیت نیاز به موادی برای تأمین انرژی اش دارد و این مواد با نظام رزق الهی تأمین می شود که قرآن نیز به آن اشاره دارد. مثلا قرآن در سوره «فاطر» با متوجه کردن آدمی به روزی هایش، او را به شناخت خداوند به عنوان روزی دهنده ترغیب می کند. در آیاتی از سوره «روم» برای اثبات توحید الهی به 4 مساله، از جمله روزی دادن خداوند اشاره می شود و در سوره «ملک» نیز به روزی دهنده بودن خداوند تصریح می شود. همچنین در سوره های «یس، ق، هود و ذاریات» نیز به ابعاد دیگری از این نظام اشاره شده است.

زینت دادن اعمال مشرکان و مسئله عدل الهی؟!

قرآن زینت دادن عمل بد کافران را به خدا نسبت می دهد؛ آیا این «زینت دادن» فریب و بی عدالتی نیست؟

خداوند این خاصیت را در «تکرار عمل غلط» قرار داده که انسان تدریجاً به آن خو مى گیرد و حس تشخیص او دگرگون مى شود. يعني هنگامي كه انسان كاري را به طور مكرر انجام دهد، كم كم قبح و زشتي آن در نظرش از بين مي رود. چنین وضعیتی در ادبیات قرآنی «تزیین اعمال» نامیده می شود و جالب این است که اگر در دو آیه نقل شده در ابتدای بحث این موضوع به خدا نسبت داده شده، در 8 مورد از آیات دیگر از قرآن به شیطان و در ده مورد به صورت فعل مجهول آمده است و اگر درست بيانديشيم همه بيانگر يک واقعيت است.
اما اينكه به خدا نسبت داده شده است به خاطر آن است كه او «مسبب الاسباب» در عالم هستى است و هر موجودى که تاثيرى دارد به خدا منتهى مى شود و اگر به شيطان يا هواى نفس نسبت داده شود به خاطر اين است كه عامل نزديك و بدون واسطه آنها هستند. و اگر گاه به صورت فعل مجهول آمده اشاره به اين است كه طبيعت عمل‏ چنين اقتضا مى كند.

قرآن و بیان «لجاجت» مشرکان

قرآن چگونه «لجاجت» و بهانه جویی مشرکان را به تصویر کشیده است؟

خداوند در آيه 75 سوره «مومنون» کافران لجوج را این گونه توصیف می کند: وقتى مشمول نعمتهاى خداوند مى شوند و امواج بلاها از آنها برطرف مى شود که شايد از طريق محبّت و رأفت بيدار شوند، بر غرورشان افزوده مى شود و به طغيانشان ادامه مى دهند. همچنین در آیه 93 سوره «اسراء» می فرماید: «گفتند ما هرگز ايمان نمى آوريم تا چشمه اى از اين سرزمين براى ما خارج سازى ... يا به آسمان بالا روى، حتّى به آسمان رفتنت نيز ايمان نمى آوريم مگر آنكه نامه اى [از سوى خدا] بر ما بیاوری تا آن را بخوانيم» و موارد دیگری از این دست.

فلسفه گرفتن «جزيه» از اهل كتاب

در چه صورتي حكومت اسلامي مي تواند از اهل كتاب «جزيه» بگيرد؟

قرآن درباره «اهل كتاب» مي فرمايد: «با كسانى از اهل كتاب كه نه ايمان به خدا و نه به روز جزا دارند و نه آنچه را خدا و رسولش تحريم كرده حرام مى شمرند، و نه آيين حق را مى پذيرند پيكار كنيد تا زمانى كه «جزيه» را به دست خود با خضوع و تسليم بپردازند». علت لحن شديد آيه به خاطر آن است كه اهل كتاب به خصوص «يهود» موضع بسيار سختى در برابر اسلام داشتند و در جنگ احزاب و پاره اى از جنگ ها با ديگر دشمنان هم آواز شدند و در برابر مسلمين ايستادند و توطئه قتل پيامبر(ص) را چيدند و براى مشركان جاسوسى كردند.

«جهاد ابتدايى» در اسلام

آيا در اسلام چيزي به عنوان «جهاد ابتدايى» در مقابل «جهاد دفاعي» وجود دارد؟

به اعتقاد برخى از محقّقان و انديشمندان همه جنگ‌هاى زمان پيامبر(ص) دفاعى بوده‌ نه ابتدائي. مثلاً در جنگ خيبر پيامبر(ص) قصد داشت پاسخ دندان‌شكنى به توطئه‌هاى يهوديان بدهد؛ چراكه آنجا كانون فساد و فتنه شده بود. فتح مكّه نيز براى متلاشى كردن كانون دشمنان اسلام و مشركان صورت گرفت و تازه براي تصرف مكّه جنگى رخ نداد و مشركان بدون درگيرى تسليم شدند. پس در صدر اسلام همه جنگ‌ها دفاعى بوده نه جهاد ابتدايى و آياتى از قرآن مؤيد اين مطلب است.

ماجرای «ترور» کعب الأشرف؟!

ماجرای «ترور» یا قتل «کعب الأشرف» به دستور پیامبر(صلی الله علیه واله) چیست و آیا می توان آن را اثبات نمود؟

ابن اسحاق می نویسند: خبر شکست مشرکان در جنگ بدر، برای «کعب الأشرف» گران تمام شد، لذا پیامبر(ص) و اصحاب ایشان را در اشعار خود مسخره می کرد و به مسلمانان و حتی همسران پیامبر(ص) توهین کرده، آنان را اذیت می نمود. همچنین وی مردم «مکه» را بر ضد پیامبر(ص) تحریک نموده، دعوت به جنگ با مسلمانان می کرد. پس از بازگشت وی از «مکه»، پیامبر(ص) سخنانی فرمود که برخی لزوم قتل کعب را فهمیدند، لذا او را کشتند. اما قتل کعب «ترور» نبود؛ زیرا حضرت علنی اعلام کرد و «ترور» امری پنهانی است. از سویی کعب همواره بر ضد اسلام توطئه می کرد و در حقیقت در حال جنگ با اسلام بود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال علي (عليه السلام):

جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ لِلاِْسْلامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً

خداوند حجّ و کعبه را نشان و پرچمى براى اسلام قرار داد و براى پناه آورندگان، آنجا را خانه امن ساخت

وسائل الشيعة: 11/15