ظهور نکردن امام موعود شیعه با وجود تشکیل حکومتهای شیعی!

اگر علت غیبت امام زمان شعیان ترس از حکومت های ستمگر است، چرا با وجود قدرت گرفتن شیعیان در دوره هایی مثل حکومت آل بویه، صفویان و جمهوری اسلامی ظهور نمی کند؟!

مصونیت امام زمان(عج) از خطر گزندهای دشمنان و ستمکاران فقط یکی از دلایل غیبت حضرت شان است، اما این غیبت حکمت های دیگری نیز دارد که مهم ترین آنها آمادگی روانی و اجتماعی و فرهنگی جامعه بشری برای ظهور و برپایی حکومت عدل جهانی است. یعنی احساس یأس از تمامی مکاتب انسانی و غیروحیانی و احساس نیاز به نوع دیگری از حکومت. به عبارت دیگر یکی از حکمت های غیبت مهدی موعود(عج) ذخیره یک حجت الهی برای تحقق یافتن تام و کامل اراده خداوند در سراسر جهان است. آنچه برای تحقق این امر لازم است آمادگی در سطح وسیع و جهانی است نه در حد حکومت محلی و محدود شیعه. حضرت مهدی(عج) قرار است اسلام را فراگیر و عدل را در سراسر جهان حاکم کند.

حل مشکلات، فلسفه انتظار؟!

چرا فلسفه انتظار ما به مشکلاتمان گره خورده است؟ آیا اگر مشکلی نداشته باشیم نباید منتظر امام زمان باشیم؟!

انتظار عامل تخدیر کننده ای نیست که موجب انفعال شیعه در برابر مشکلات و حواله دادن شان به آینده ای نامعلوم شود. برعکس، شیعیان همواره با استمداد از آموزه های قرآنی که سرنوشت بشر را در دستانش معرفی می کند به اصلاح مشکلات خود پرداخته اند. بر همین اساس ظهور را فقط به معنای فرصتی برای رفع مشکلات شان نمی دانند و شمایل آن را زمانه ای برای به فعلیت رسیدن همه جنبه های انسانی و آسمانی وجود انسان به عنوان خلیفه الله در زمین ترسیم می کنند. جنبه هایی که حتی در پیشرفته ترین کشورها هم به منصه ظهور نرسیده است و زاییده عشق آدمی به آگاهى، زيبايى و نيكى است. ظرفیت های به فعلیت نرسیده جامعه بشری برای ایستادن در بالاترین نقطه کمال این حوزه های سه گانه خود دلیل این است که باید روزی حکومتی عادلانه بر جهان حاکم شود که آنها را برآورده سازد.

رابطه، تشابه و تفاوت عدل و قسط در قرآن؟

با توجه به اینکه واژه عدل و قسط هر دو در قرآن بکار رفته است، این دو واژه چه رابطه، تشابه و تفاوتی با هم دارند؟

«عدل»‏ به گفته اهل لغت لفظى است كه مفهوم برابری و مساوات را در بردارد. در تعریف دیگری، عدل حالتی است بين افراط و تفريط، به گونه ای که در اين حد وسط زيادت يا نقصانی قرار نداشته و اعتدال کامل مراعات شده. «قسط» نیز به معناى نصيب عادلانه است؛ لذا مفهوم دادگرى در آن نهفته است و از آن جهت که در بردارنده مفهوم «اعتدال و حفظ از انحراف و افراط و تفريط» است با عدل هم معنی می باشد. البته واژه «قسط» وقتی افاده معنای «عدالت» را می کند که در باب ثلاثی مزید «إفعال» به کار رود: «أقسط، یقسط، إقساط».

تفاوت های بین معنای «عدل» و «قسط» نیز از این قرار است: 1. در واقع «قسط»، آن «عدلی» است كه ظهور يافته و محسوس گشته. 2. واژه «قسط» و «اقساط» در مواردى به كار مى رود كه گروهى در چيزى شريك باشند ولى «عدالت» هم در موارد شركت و هم در غير موارد آن به كار مى رود. 3. عدالت در مورد حكومت و داورى است و قسط در مقابل تقسيم حقوق است. 4. قسط تنها در مورد كسانى كه عمل صالح دارند و پاداش نيك دريافت مى كنند گفته شده، و در مورد كيفر بدكاران عنوان نشده است.

دلالت آیات سوره کافرون بر پلورالیسم و آزادی تدیّن به هر آیینی؟!

آیا سوره کافرون تاییدی بر پلورالیسم و آزادی تدیّن به هر آیینی حتی شرک و الحاد است؟!

مشرکان، پیشنهادی پلورالیستی و سازشکارانه داشتند که حاوی معامله و پذیرش متقابل عقیده و تدین به آیین شرک و توحید بود. این سوره پاسخی کوبنده به درخواست آنها و نفی هر گونه سازش است. این آیه ردّی بر قابل تبعیّت بودن هر نوع عقیده غیر از توحید است، نه پذیرش حقانیّت همه عقاید! اساسا روایات یکی از ویژگی های این سوره را «برائت و بیزاری از شرک» معرفی کرده اند؛ پس چگونه می توان پلورالیسم یا آزادی شرک و الحاد را از این سوره نتیجه گرفت!
آیه شریفه در مقام این است که بفرماید: شما به دین من نخواهید گروید و من نیز به دین شما نخواهم گروید؛ نه اینکه شما آزادید هر آیینی حتی شرک داشته باشید. شاهد این ادّعا، شأن نزول سوره، روایات وارد شده درباره این سوره و محتوای کل قرآن است که به شدّت شرک و کفر را طرد می کند.

تعارض عقیده مهدویّت شیعی با سیر تکامل تمدن بشری!

تمدن بشری همیشه در حال تکامل است، آیا ظهور کسی با ویژگیهای موعود شیعیان که بعد از ظهور برای یکسان سازی عقیده ها یک جنگ تمام عیار تخریبی و جهانی راه می اندازد، با سیر تکاملی تمدن تعارض ندارد؟!

اولا: ادعای راه افتادن جنگی خانمان سوز توسط آن امام ادعایی بی اساس است و قیام ایشان با حداقل جنگ و بیشتر با تکیه بر تشنگی بشر به صلح و عدالت و تبلیغ ها و اتمام حجت های خود امام و یارانش به ثمر می نشیند. چرا که حرکت تکاملی تاریخ و آموزه های دینی راجع به آینده به ما می گوید که در عصر او سطح عقل عمومی و دانش بشری به میزان بسیار زیادی گسترش می یابد.
ثانیا: اگرچه در آن زمان اسلام با تبليغ منطقى و پی گير از طرف اكثريت قاطع مردم جهان پذيرفته خواهد شد، اما باز هم همه ادیان از بین نمی روند و گروهی هنوز متدین به ادیان دیگر باقی می مانند. زیرا آن حضرت دنبال تحمیل دین اسلام با خشونت و زور بر همگان نخواهد بود.
ثالثا: ما شیعیان معتقدیم که قیام جهانی حضرت ولی عصر(عج) نه تنها نابود کننده تمدن بشری نیست، بلکه آن را تکمیل می کند. زیرا بازگشت به عقب نه ممكن است و نه منطقى و اين بر خلاف سنت آفرينش و اصل تكامل در زندگى انسانها است.

کناره گیری امام حسن (ع) از خلافت به نفع یک کافر!

اگر معاویه کافر بود، چرا امام حسن(ع) به نفع یک کافر از خلافت مسلمین دست کشید؟!

اولا: صلح، بدون رضایت امام(ع) به ایشان تحمیل شد؛ ایشان جنگ با فردی چون معاویه را بر صلح ترجیح می دادند. چنانکه خود ایشان خطاب به منتقدین صلح می فرمایند: «اگر یارانى داشتم شبانه روز با او مى‏ جنگیدم تا کار یکسره شود» و خطاب به معاویه می فرمایند: «اگر قرار به جنگ باشد پيش از هر كس بايد با تو بجنگم. چه مبارزه با تو از جنگ با خوارج لازم تر است».

ثانیا: امام حسن(ع) نه تنها هیچ گاه معاویه را تایید نکرد، بلکه همواره از انتقاد نسبت به معاویه دست نکشید و همواره با بیانات و اقدامات خود اعلام می کرد که خلافت معاویه را به رسمیت نمی شناسد. مناظره های آن حضرت با معاويه و مزدوران و طرفداران او شاهد اين معنا است.

ثالثا: معاویه فردی نیست که با پذیرش اجباری صلح توسط امام حسن(ع) تطهیر شود؛ گرچه معاویه با حجّت ظاهری مسلمان نامیده می شود، ولی منابع تاریخی اهل سنّت او را در حد یک منافق متظاهر، یک فرد فاسق و جنایت کار، یک حاکم بدعت گذار و دغل کار معرفی می کنند!

متن صلح نامه امام حسن(ع)؟

متن صلح‌ نامه امام حسن(ع) در تاريخ چگونه منعكس شده است؟

در مورد مفاد صلح نامه امام حسن(ع) و معاویه در مدارک تاریخی اتفاق نظر کاملی وجود ندارد و شايعات و غرض ‌ورزی های مورخين و راويان باعث آشفتگی در اين زمينه شده است. بزرگ نمایی پاره ای از مواد به همراه سانسور سایر بندهای صلح نامه، جعل موادی غیر واقعی و نادرست و بی توجهی به ذکر شروط اساسی، موجب تحریف در نقل های تاریخی شده است. صرفه نظر از این موارد، نقل های مختلف و پراکنده ای درباره مواد این صلح نامه وجود دارد که هر کدام قسمتی از متن اصلی را یادآور شده اند.

نگاه امام علی(ع) به «جنگ»

چرا امام علی(علیه السلام) در «صفین» به پیشنهاد اصحاب برای شروع جنگ پاسخ مثبت ندادند؟

امام علی(ع) به عنوان يك پيشواى بزرگ اسلامى جنگ را به عنوان يك راه حلّ قابل قبول براى حلّ اختلافات نمى پذيرد؛ بلكه راه صلح را به روى مخالفين باز مى گذارد و بر آنها اتمام حجّت مى كند، هرگاه تمام درهاى صلح بسته شد آنگاه جنگ را به عنوان آخرين درمان يا به تعبيرى ديگر يك جراحى ضرورى اجتماعى، با اكراه پذيرا مى شود.

نهی مومنین از «قهر» و «قطع رابطه»

امام علی(عليه السلام) چگونه مردم را به برقراری رابطه دوستی و محبت و دوری از قطع رابطه توصیه می نماید؟

امام علی(ع) در بخشی از نامه 47 نهج البلاغه مى فرمايد: «بر شما لازم است پيوندهاى دوستى و محبّت و بذل و بخشش را فراموش نكنيد و بر حذر باشيد از اينكه با هم قطع رابطه نماييد». احاديث بسيارى در نكوهش بى محبتى ها و جدايى ها نقل شده كه گاه پشت انسان را می لرزاند، مانند سخن امام صادق(ع) که فرمود: «هر گاه دو نفر با هم قهر كنند يكى از آن دو مستحق لعن است و اى بسا هر دو مستحق باشند، راوى سؤال مى كند: ظالم بايد مستحق لعن باشد، مظلوم چرا؟ فرمود: به سبب آن است كه برادرش را به آشتى [معقولانه] دعوت نمى كند».

«اسلام» دین صلح یا جنگ؟!

اگر اسلام، دین «صلح» است، جنگ های صدر اسلام را چگونه توجیه می كنيد؟

اسلام همیشه مردم را با منطق و استدلال به دین دعوت کرده و از زور و شمشير استفاده نكرده است. تمام جنگ هاى اسلامى جنبه دفاعى داشته و «قرآن» تأكيد میکند آنان كه دست صلح و دوستي به سمت مسلمانان دراز كنند را با آغوش باز بپذيريد؛ ولی در مقابل اگر دشمنان قصد جنگ داشتند مسلمانان بايستي از خود دفاع کنند، مانند جنگ مسلمانان با ایرانیان كه نوعي دفاع از مردم مظلوم و ستمدیده ایران از دست شاهان ستمگر بوده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول اللهِ(صلى الله عليه وآله)

أعطُوا الأجيرَ أجرَهُ ماداَم فى رَشحِهِ

مزد کارگر را هنگامى که هنوز عرق بر تن دارد بپردازيد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 40