پاسخ اجمالی:
مشرکان، پیشنهادی پلورالیستی و سازشکارانه داشتند که حاوی معامله و پذیرش متقابل عقیده و تدین به آیین شرک و توحید بود. این سوره پاسخی کوبنده به درخواست آنها و نفی هر گونه سازش است. این آیه ردّی بر قابل تبعیّت بودن هر نوع عقیده غیر از توحید است، نه پذیرش حقانیّت همه عقاید! اساسا روایات یکی از ویژگی های این سوره را «برائت و بیزاری از شرک» معرفی کرده اند؛ پس چگونه می توان پلورالیسم یا آزادی شرک و الحاد را از این سوره نتیجه گرفت!
آیه شریفه در مقام این است که بفرماید: شما به دین من نخواهید گروید و من نیز به دین شما نخواهم گروید؛ نه اینکه شما آزادید هر آیینی حتی شرک داشته باشید. شاهد این ادّعا، شأن نزول سوره، روایات وارد شده درباره این سوره و محتوای کل قرآن است که به شدّت شرک و کفر را طرد می کند.
پاسخ تفصیلی:
لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ
یکی از ادله ای که برخی طرفداران پلورالیسم (یا همان کثرت گرایی) برای اثبات حقانیّت پلورالیسم و آزادی عقیده به آن تمسک می کنند، سوره کافرون و بویژه آیه پایانی آن است:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ * لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ* لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ»؛ (به نام خداوند بخشنده مهربان * بگو: اى کافران! * آنچه را شما مى پرستید من نمى پرستم * و نه شما آنچه را من مى پرستم مى پرستید، * و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کردهاید مى پرستم، * و نه شما آنچه را که من مى پرستم پرستش مى کنید * [حال که چنین است] آیین شما براى خودتان، و آیین من براى خودم!).
بعضی کثرت گرایان در برداشت از این سوره گفته اند: آیات قرآن صریحا اصل «عیسی به دین خود، و موسی به دین خود» را تایید می کنند و هرگز اهل کتاب یا حتی کافران و مشرکان را طرد نمی کنند. مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست. خداوند خودی و غیرخودی نمی شناسد؛ زیرا قرآن می فرماید: «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ»؛ (آیین شما براى خودتان، و آیین من براى خودم). هرکسی می تواند به دین خودش تدیّن داشته باشد و اجباری در اسلام آوردن نیست.(1)
اما نادرستی برداشت کثرت گرایان از آیات این سوره در طی چند نکته بیان می شود:
نکته اوّل: لحن سوره نشان مى دهد در زمانى نازل شده که مسلمانان در اقلیت بودند و کفار در اکثریت، و پیغمبر اکرم(صلّى الله علیه و آله) از ناحیه آنها سخت در فشار بود، و اصرار داشتند او را به سازش با شرک بکشانند، پیامبر(صلّى الله علیه و آله) دست رد بر سینه همه آنها مى زند، و آنها را به کلى مایوس مى کند، بدون آنکه بخواهد با آنها درگیر شود. این سرمشقى است براى همه مسلمانان که در هیچ شرائطى در اساس دین و اسلام با دشمنان سازش نکنند، و هر وقت چنین تمنّایى از ناحیه آنها صورت گیرد آنان را کاملا مایوس کنند.(2)
و لکن پس از قدرت گیری اسلام و مسلمین، سخن پیامبر همان سخن ابراهیم خلیل(علیه السلام) در آیه 67 سوره انبیاء است که می فرماید: «أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»؛ (اُفّ بر شما و بر آنچه جز خدا مى پرستید! آیا اندیشه نمى کنید؟). و در نهایت سخن از جهاد با کافران و مشرکان و فتح مکه پیش می آید.
نکته دوم: درباره شأن نزول این سوره، در روایات آمده است که درباره گروهى از سران مشرکان قریش نازل شده، مانند ولید بن مغیره و عاص بن وائل و حارث بن قیس و امیة بن خلف و ... گفتند: اى محمد! تو بیا از آئین ما پیروى کن، ما نیز از آئین تو پیروى مى کنیم، و تو را در تمام امتیازات خود شریک مى سازیم، یک سال تو خدایان ما را عبادت کن! و سال دیگر ما خداى تو را عبادت مى کنیم. پیغمبر(صلّى الله علیه و آله) فرمود: پناه بر خدا که من چیزى را همتاى او قرار دهم! گفتند: لا اقل بعضى از خدایان ما را لمس کن و از آنها تبرک بجوى؛ ما تصدیق تو مى کنیم و خداى تو را مى پرستیم! پیامبر(صلّى الله علیه و آله) فرمود: من منتظر فرمان پروردگارم هستم. در این هنگام سوره «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ» نازل شد، و رسول الله(صلّى الله علیه و آله) به مسجد الحرام آمد، در حالى که جمعى از سران قریش در آنجا جمع بودند، بالاى سر آنها ایستاد و این سوره را تا آخر بر آنها خواند آنها وقتى پیام این سوره را شنیدند کاملا مایوس شدند.(3)
آنها یک پیشنهاد چهارگانه دادند که آیات 2 تا 5 پاسخ چهار وجهی قرآن به آنها و ابطال همه پیشنهادات آنهاست؛ به بیان علامه طباطبایی، خداوند در این سوره، به رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) دستور مى دهد به اینکه برائت خود از کیش مشرکان را علنا اظهار داشته، خبر دهد که آنها نیز پذیراى دین وى نیستند، پس نه دین او مورد استفاده ایشان قرار مىگیرد، و نه دین آنان، آن جناب را مجذوب خود مى کند؛ بنابراین، نه کفار مى پرستند آنچه را که آن جناب مى پرستد، و نه تا ابد آن جناب مى پرستد آنچه را که ایشان مى پرستند، پس کفار باید براى ابد از سازشکارى آن جناب مایوس باشند.(4)
پس با توجه به شأن نزول و محتوای این سوره، پیامبر(صلّى الله علیه و آله) پیشنهاد پلورالیستی مشرکان را با قاطعیّت ردّ کرده است.
نکته سوم: اساسا روایات یکی از ویژگی های این سوره را «برائت و بیزاری از شرک» معرفی کرده اند؛ پس چگونه می توان پلورالیسم یا آزادی شرک و الحاد را از این سوره نتیجه گرفت! پیامبر(صلّى الله علیه و آله) به شخصی فرمودند: «إِذَا أَخَذْتَ مَضْجَعَکَ فَاقْرَأْ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ثُمَّ نَمْ عَلَى خَاتِمَتِهَا فَإِنَّهَا بَرَاءَةٌ مِنَ الشِّرْکِ»؛ (هنگامى که به بستر رفتى سوره یا ایها الکافرون را بخوان، بعد از آن بخواب که این بیزارى از شرک است).(5)
نکته چهارم: گاهى چنین تصوّر شده که آخرین آیه این سوره که مى گوید: «آئین شما براى خودتان، و آئین من براى خودم»، همان مفهوم «صلح کل» را دارد، و به آنها اجازه مىدهد که بر آئینشان بمانند، چرا که اصرار بر پذیرش آئین اسلام نمى کند! ولى این پندار بسیار سست و بى اساس است، زیرا لحن آیات به خوبى نشان مى دهد که این تعبیر نوعى تحقیر و تهدید است، یعنى آئین شما به خودتان ارزانى باد! و به زودى عواقب نکبت بار آن را خواهید دید؛ شبیه آنچه در آیه 55 سوره قصص آمده: «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلِینَ»؛ (مؤمنان هر گاه سخن لغوى را بشنوند از آن روى مى گردانند، و مى گویند: اعمال ما براى ما و اعمال شما براى خودتان، سلام بر شما [سلام وداع و جدایى] ما طالب جاهلان نیستیم). شاهد گویاى این مطلب صدها آیه قرآن مجید است که شرک را در تمام اشکالش مى کوبد، و از هر کارى منفورتر مى شمرد، و گناهى نابخشودنى مى داند.(6)
به بیان علامه طباطبایی، در اینجا ممکن است به ذهن کسى برسد که این آیه مردم را در انتخاب دین آزاد کرده، مى فرماید هر کس دلش خواست دین شرک را انتخاب کند، و هر کس خواست دین توحید را برگزیند. و یا به ذهن برسد که آیه شریفه مى خواهد به رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) دستور دهد که متعرّض دین مشرکین نشود. ولیکن معنایى که ما براى آیه کردیم این توهّم را دفع مى کند، چون گفتیم آیه شریفه در مقام این است که بفرماید شما به دین من نخواهید گروید و من نیز به دین شما نخواهم گروید، و اصولا دعوت حقّه اى که قرآن متضمن آن است، این توهّم را دفع مى کند.(7)
حاصل سخن اینکه: این سوره هیچ دلالتی بر پلورالیسم و مشروعیّت آیین های مختلف و آزادی شرک و کفر ندارد؛ بلکه با توجه به شأن نزول و لحن سوره می توان گفت که پاسخ کوبنده به درخواست سازش کافران و نفی شرک است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.