خدای بدون خالق!

خدا چگونه به وجود آمده است؟ گفته می شود: او ازلی است و از اوّل بوده، بدون اینکه خالقی داشته باشد؛ این مسأله چگونه قابل تصوّر است؟

هر موجود «ممکنی» نيازمند به«علّت» است، و حال آنكه خداوند «واجب الوجود» است؛ نه «ممكن الوجود». آنچه كه نيازمند به علّت است «ممکن الوجود» می باشد كه «علّت» مى آيد و طرف وجودش را بر عدمش رجحان می دهد. بنابراین، خداوندِ واجب الوجود، شامل این قاعده نمی گردد. دقّت کنید! هنگامى که ما به اطاق خود نگاه مى کنیم و مى بینیم که روشن است، روشنى آن از خود اطاق نیست؛ بلکه روشنی آن از روشنی ذرّات نور است. امّا روشنى ذرّات نور از خود آن و از درون ذاتش است. هستی خداوند نیز از خودش و از درون ذاتش مى باشد.

نظریه انفجار اولیّه و آفرینش تصادفی جهان

نظریه علمی بینگ بنگ یا مهبانگ اثبات کرده است که جهان در اثر انفجاری به وجود آمده است و در این جریان طبیعی دست هیچ عامل خارجی دخالت نداشته؛ آیا با وجود این نظریه باز هم می توان گفت که برای جهان آفریدگاری وجود دارد؟

تنها چیزی که طبق این نظریه (بر فرض قبول آن) ثابت می شود این است که عالم ماده «حادث» است و این حدوث انفجاری و یکباره جهان، با «وجود خدا» منافات ندارد، چون خود این «انفجار» و «هسته اولیّه و متراکم جهان» نیاز به «علت» دارد. همان «ذره ای» که طبق این نظریه، این همه کهکشان از انفجار آن پدید آمده و با این نظم در حال حرکت هستند، هر چه باشد خود نیاز به خالقی دارد و از «عدم» بوجود نیامده و همان خالقی که آن «ذره» را بوجود آورده، این نظم شگفت انگیز را بین ذراتی که از انفجار آن حاصل شده قرار داده است و همه حرکات این عالم را اداره می کند، و هیچ چیزی در عالم «تصادفی» اتفاق نمی افتد، بلکه «علتی» دارد.

یا خدا یا علل طبیعى

آیا با وجود علل طبیعى اعتقاد به وجود خدا امکان پذیر است؟

مادّى ها بر این باورند که با اعتراف به تأثیر علل و قوانین طبیعى، نمى توان به موجودى مافوق آن، یعنی به نام خداوند معتقد بود.  در جواب باید گفت: خداوند در جهان طبیعت، براى هر پدیده، سببى و نتیجه اى قرار داده و از طریق اسباب طبیعى، آثارى را به وجود مى آورد، نه این که جداى از علل و اسباب طبیعى و بر هم زننده آن ها باشد، زیرا قبول قوانین و سنن طبیعى نه تنها با قبول چنین خدایى منافات ندارد، بلکه بهترین وسیله براى اثبات وجود او مى باشد.

جهان طبیعت، فعل خدا

آیا جهان طبیعت از افعال الهى مى باشد؟

بر اساس اکتشافات دانشمندان، طبیعت مظهر مشیّت و اراده خداوند است. طبیعت، با نظمی حیرت آور، نقشه حساب شده و هدفى مشخّص، به وظایف سنگین خود ادامه مى دهد. این ها همه گواه وجود آفریدگاری بزرگ است. طبیعت فاقد شعور و اراده، هرگز نمی تواند از طریق تصادف، اطاق گِلى بسازد، تا چه رسد به این که نطفه ای را آن قدر پرورش دهد تا به انسان متفکری تبدیل شود. از این رو چنین جهانى نمى تواند معلول مادّه بى روح و طبیعت بى شعور باشد، پس این طبیعت، فعل خداست و از او جدا نیست.

تکیه بر «حس» در شناخت هستی

آیا شناخت هستی، تنها با تکیه بر «حس» و بدون کمک گرفتن از «عقل» امکان پذیر است؟

«حس» به تنهائى و بدون کمک گرفتن از «عقل» نمى تواند در مبداء و معاد رهبر ما گردد؛ حس تنها مى تواند ابزار و وسائل و موادى در اختيار فكر و ذهن ما قرار دهد كه اگر تحت رهبرى دقيق عقل و ذهن قرار نگيرد نه تنها مشكلى را حل نمى كند بلكه گاهى گمراه كننده نيز هست.

آفریدگار خدا؟

اگر هر چیزی علت و آفریدگاری دارد، علت و آفریدگار خدا چیست؟ اگر موجودی مثل خدا آفریدگار ندارد و می تواند بدون علت باشد، چه اشکالی دارد که طبیعت بدون آفریدگار باشد؟!

اولا: قانون علیت نمی گوید که «هر موجودی علت دارد»، بلکه می گوید: «هر ممکن الوجودی علت دارد»؛ یعنی موجودی که وجود و عدم وجود آن هر دو امکان پذیر است، موجودی که زمانی نبوده و «پدیده» یا «حادث» نامیده می شود، آفریدگار دارد.

ثانیا: اگر قرار باشد که طبیعت بدون علت بوجود آمده باشد، پس پذیرفته ایم که «موجودی بدون علت موجود باشد».

ثالثا: طبیعت نمی تواند بدون علت باشد؛ چون پدیده و حادث است و ازلی و قدیم نیست. پس وجودش ذاتی نیست و از دیگری گرفته است، پس معلول است، پس وجودش محتمل و ممکن است، پس نمی تواند «واجب الوجود» یا «موجود بی علت» باشد.

دعوت خداوند به تفکر در آیات الهی

چرا خداوند انسان را به تفکّر در آیات الهی دعوت می کند؟

آيه 190سوره آل عمران، انسان را به انديشه در آفرينش الهي دعوت مى کند؛ اين نقش هاى بديع، طرح هاى زيبا و نظامات شگفت، دليل يکتائى آفريدگار جهان است. لذا خردمندان در جميع حالات، به ياد آفريدگار اين نظام شگرف هستند.

زردتشتيان و شرک در خالقيّت

زردتشتيان چگونه به شرک در خالقيّت مبتلا شده اند؟

«زردتشتیان» موجودات جهان را به دو گروه خوب و بد (خير و شر) تقسيم كرده و براى هر گروه خالقى قائل شده اند؛ «يزدان» و«اهريمن» يا نور و ظلمت. دليلشان اين است كه مخلوق خداوند سنخيّت با خود او دارد؛ بنابراين خداى خير نمى تواند با خداى شرّ، يكى باشد؛ خداى خير، خير است و آفريدگار شر، شر. امّا حقيقت اين است كه در جهان هستى چيزى جز خير وجود ندارد؛ و آنچه شر ناميده مى شود يا عدمى است يا جنبه نسبى دارد و یا ما جهل به فوائد آن داریم. 

دليل عقلي بر توحيد حاکميّت

آيا مي توان توحيد در حاکميّت را از راه عقل ثابت کرد؟

با پذیرش توحید در خالقیت و مالکیت، در حاکمیت تشریعی خداوند تردیدی باقی نخواهد ماند. زیرا آفریدگار، نیازهای جسمی و روحی انسان را می شناسد و از گستره روابط او با جهان در اطرافش آگاهی دارد. او از هر گونه خطا، تغییر و اصلاح در قوانین خالی است. این شرایط که همان ویژگی یک قانون گذار واقعی است، تنها در خداوند قابل مشاهده است.

فطرى بودن بطلان تسلسل

از چه راهى مى توان به فطرى بودن بطلان تسلسل پى برد؟

در فطرى بودن بطلان تسلسل همین بس که آن را از زبان فطرت کودکان بشنویم زیرا فطرت سالم آنها، تسلسل را محال مى داند؛ به عنوان مثال، کودک با کنجکاوى از پدر خود مى پرسد که پدر شما کیست؟ و پدر او که بود؟ تا این که سرانجام پدر مى گوید: پدر همه ما آدم(ع) است، کودک سؤال مى کند پدر او کیست؟ پدر پاسخ می دهد: خدا آفریدگار همه موجودات است و وجود او از خودش مى باشد. در این لحظه فطرت کودک قانع شده و به سؤالات خود خاتمه مى دهد. این مثال ما را به واقعیّت ادراک فطرى سالم آشنا مى سازد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرضا عليه السلام :

«ان المحرم هو الشهر الذي کان اهل الجاهلية فيما مضي يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمة فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته و سبوا نساءه‏»

امالى صدوق، ص 112